می دونی عزیز جونم تویی جونمو امیدم

تو همون عشق قشنگی که نشسته تو وجودم

چشای قشنگو نازت شدن اسمون قلبم

کاش می شد بهت می گفتم که چقدر عاشقت هستم

که تویی تموم جونم تویی همه هستیو نیستم

دیگه من خسته شدم از کارای دور و زمونه

دیگه من طاقت ندارم که بشم غمگین و خسته

اخه تو ای نازنینم بذار دستاتو تو دستام

بی تو من بد جوری تنهام تو شدی خون توی رگهام

فدای یه لحظه خنده ات همه سختی های جونم

عزیزم امید فردام بی تو من بد جوری تنهام


عشق یعنی...!

عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده با چشمان تر

عشق یعنی سر به دار آویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی درجهان رسوا شدن

عشق یعنی سست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن با ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن

**************

عشق یعنی...!

عشق یعنی انتظار و انتظار

عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراغش سوختن

عشق یعنی لحظه های التهاب

 عشق یعنی لحظه های ناب ناب

 عشق یعنی با پرستو پر زدن

عشق یعنی آب بر آذر زدن

**************

عشق یعنی...!

عشق یعنی ,سوز نی , آه شبان

عشق یعنی معنی رنگین کمان

عشق یعنی شاعری دل سوخته

عشق یعنی آتشی افروخته

عشق یعنی با گلی گفتن سخن

عشق یعنی خون لاله بر چمن

عشق یعنی شعله بر خرمن زدن

عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

عشق یعنی یک تیمم,یک نماز

عشق یعنی عالمی راز و نیاز

**************

عشق یعنی...!

 عشق یعنی چون محمد پا به راه

عشق یعنی همچویوسف قعر چاه

عشق یعنی بیستون کندن به دست

عشق یعنی زاهد اما بت پرست

عشق یعنی همچو من دریا شدن

عشق یعنی قطره و دریا شدن

عشق یعنی یک شقایق غرق خون

عشق یعنی درد و محنت در درون

عشق یعنی یک تبلور یک سرود

عشق یعنی یک سلام و یک درود

اس ام اس سر کاری

ببین یکی میخواست از خواب بیدارت کنه من نذاشتم
کار خوبی کردم؟

 

ببین عزیز دلم پاشو………..
اگه پا نشی قهر میکنما………….
خب دلم برات تنگ شده…………
جون من پاشو…………
پاشدی………….
افرین عزیزم…………
حالا که پاشدی ماچم کن بگیر بخواب!

 

یه سوال: اگه نصف شبی اس ام اس سرکاری بدم بیدارت کنم چی کار می کنی؟

 

می دونم خوابی عزیزم. ولی من از دوری و دلتنگی تو خوابم نمی بره،

مطمئنم اگه می دونستی من به خاطر تو نخوابیدم تو هم نمی خوابیدی

 

امیدوارم که خواب نبوده باشی چون با این اس ام اس بیدار می شدی!!

 

.می دونستی شبا که می خوای بخوابی باید گوشی تو خفه کنی!؟؟

 

.می خواستم ببینم ساعت چنده؟ چون ساعتم خوابیده دلم نیومد بیدارش کنم!

 

.می دونستی آلان ساعت ?/? نصفه شبه ! اس ام اس زدم ببینم سروقت خوابیدی یا تا آلان بیداری؟!

.ببخشید حواسم نبود این اس ام اس رو می خواستم در طول روز برات بفرستم!

 

.{یک اس ام اس خالی}

.نصفه شب بخیر!

 

.صبح ساعت چند بیدار می شی کارت دارم.

.من آلان تو آمریکا هستم می خواستم ببینم راسته میگن وقتی اینجا روز باشه اونجا شبه؟!؟

 

.نمی دونم چرا شبا احساس عشق و علاقه در من خیلی زیاد میشه ! دلم نیومد اینو بهت نگم!!

 

.می خواستم ببینم تو هم مثل من دچار بدخوابی شدی یا نه؟؟!

 

.دیروز ازم ساعت پرسیدی یادم رفت بهت بگم.ساعت ?/? شبه!

 

.می دونستی اگه نصفه شبا بری تو سایت اس ام اس بده خیلی حال میده!!

 

.این اس ام اس جهت بیدار کردن شما از خواب فرستاده شده و هیچگونه ارزش مادی و معنوی دیگری ندارد!!

 

.رک بگم :بیدار شو

 

خوابی؟ خوب اشکالی نداره هروقت بیدار شدی بهت میگم. بخواب

 

میخواستم بگم پاهات از زیر پتو اومده بیرون یه وقت سرما نخوری

با آرزوی
?? ماه شادی،
?? هفته پیروزی،
??? روز سلامتی،
???? ساعت عشق،
?????? دقیقه برکت،
??????? ثانیه دوستی.
سال نو مبارک باد.

 

سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
********سال نو مبارک********

 

سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک.

 

سلامتی
سعادت
سیادت
سرور
سروری
سبزی
سرزندگی
هفت سین سفره زندگیتان باشد.
نوروز مبارک


هر نگاه بستگی به احساسی که در آن نهفته است , سنگینی خاص خودش را دار
و نگاهی که گرمای عشق در آن نهفته باشد , بدون انکه احساس کنی , تنت را می سوزاند
اولین بار که سنگینی یک نگاه سوزنده را احساس کرد , یک بعد از ظهر سرد زمستانی بود
مثل همیشه سرش پایین بود و فشار پیچک زرد رنگ تنهایی به اندام کشیده اش , اجازه نمی داد تا سرش را بلند کند
می فهمید , عمیقا می فهمید که این نگاه با تمام نگاه های قبلی , با همه نگاه های آدم های دیگرفرق می کند
ترسید , از این ترسید که تلاقی نگاهش , این نگاه تازه و داغ را فراری بدهد
همانطور مثل هر روز , طبق یک عادت مداوم تکراری , با چشم هایی رو به پایین , مسیر هر روزه ش را, در امتداد مقصد هر روزه , ادامه داد .
در ذهنش زندگی شبیه آدامس بی مزه ای شده بود که طبق اجبار , فقط باید می جویدش
تکرار , تکرار و تکرار
سنگینی نگاه تا وقتی که در خونه را بست , تعقیبش کرد
پشتش رابه در چسباند و در سکوت آشنای حیاط خانه , به صدای بلند تپیدن قلبش گوش داد
برایش عجیب بود , عجیب و دلچسب
***
از عشق می نوشت و به عشق فکر می کرد
ولی هیچوقت نه عاشق شده بود و نه معشوق
در ذهن خیالپردازش , عشق شبیه به مرد جوانی بود
مرد جوانی با گیسوان مشکی مجعد و پریشان و صورتی دلپذیر و رنگ پریده
پنجره رو به کوچه اتاقش را باز کرد
انتهای کوچه , همان درخت کاج قدیمی , همان دیوار کاه گلی , همان تیر چوبی چراغ برق بود و … دوباره نگاه کرد
تمام آن چیزها بود و یک غریبه
***
مرد غریبه در انتهای کوچه قدم می زد و گهگاه نگاهی به پنجره باز اتاق او می انداخت
صدای قلبش را بلند تر از قبل شنید ,
احساس کرد صدای قلبش با صدای قدم زدنهای مرد گره خورده
پنجره رابست و آرام در حالیکه پشتش به دیوار کشیده می شد روی زمین نشست
زانوانش را در بغل گرفت و به حرارتی که زیر پوستش می دوید , دلسپرد
***
تنهایی بد نیست
تنهایی خوب هم نیست
کتابهای در هم و ریخته و شعر های گفته و ناگفته
خوبیها و بدیها
سرگردانی را دوست نداشت
بیرون برف می بارید و توی اتاق باران
با خودش فکر می کرد : تموم اینا یک اتفاق ساده بود , اتفاق ساده ای که تموم شد .
سعی کرد بخوابد
قطره های اشکش را پاک کرد و تا صبح صدای دلنشین قدم زدنهای مرد غریبه را در ذهنش تکرار کرد .
***
روز بعد , تازه بود
با احساسی تازه و نو , متفاوت از روزهای قبل
صورتش را در آینه مرور کرد و روژ کم رنگ سرخ , به لبهایش مالید
بیرون همه جا سفید بود
انتهای کوچه کمی مکث کرد
با خودش گفت , همینجا بود , همینجا راه می رفت
سرش را پایین انداخت و مسیر هر روزه را در پیش گرفت
زیر لب تکرار می کرد : عشق دروغه , مسخره اس , بی رحمه , داستانه , افسانه اس
***
ایستگاه اتوبوس و شلوغی هر روزه و انتظار .. و گرمای آشنای یک نگاه
قفسه سینه اش تنگ شد
طاقت نیاورد و سرش را بلند کرد
دوقدم آنطرف تر , فقط با دو قدم فاصله , مرد غریبه ایستاده بود
تلاقی دو نگاه کوتاه بود و … کوتاه بود و بلند
بلند .. مثل شب یلدا
نگاهش را دزدید
***
نیاز به دوست داشتن ,
نیاز به دوست داشته شدن ,
نیاز به پس زدن پرده های تاریکخانه دل
نیاز به تنها گذاشتن تنهایی ها
و نیاز و نیاز و نیاز
چیزی در درونش خالی شده بود و چیزی جایگزین تمام نداشته هایش
تلاقی یک نگاه و تلاقی تمام احساسات خفته درونی
تمام تفسیرهای عارفانه اش از زندگی و عشق در تلاقی آن نگاه شکل دیگری به خود گرفته بود
می ترسید
می ترسید از اینکه توی اتوبوس کسی صدای تپیدن های قلب فشرده اش را بشنود .
***
مرد غریبه همه جا بود
با نگاه نافذ مشکی و شالگردن قهوه ای اش
و نگاه سنگین تر , و حرارت بیشتر
بعد از ظهر های داغ تابستان را به یادش می آورد در سرمای سخت زمستان
زمستان … تنهایی
سرمای سخت زمستان تنهایی
و بعد از ظهر ها تا غروب
انتهای کوچه بود و صدای قدم زدن های مرد غریبه
و شب .. نگاه عطشناک او بود و رد گام های غریبه بر صفحه سفید برف
***
روزهای تازه و جسارت های تازه تر
و سایه کم رنگ آبی پشت پلک های خمار
و گونه هایی که روز به روز سرخ تر می شد
و چشم هایی که دیگر زمین را , و تکرار را جستجو نمی کرد
چشم هایی که نیازش
نوازش های گرم همان نگاه غریبه .. نه همان نگاه آشنا شده بود
زیر لب تکرار می کرد : - آی عشق .. آی عشق .. آی عشق
***
شکستن فاصله شبیه شکستن شیشه خانه همسایه ای می ماند که نمی دانی تو را می زند یا توپت را با مهربانی پس می دهد
چیزی بیشتر از نگاه می خواست
عشق , همان جوان رنگ پریده با موهای مشکی مجعد توی خواب هایش
جای خودش را به مرد غریبه داده بود
و حالا عشق , مرد غریبه شده بود
با شال گردن قهوهای بلند و موهای جوگندمی آشفته
و سیگاری در دست
دلش پر می زد برای شنیدن صدای عشق
صدای عشقش
مرد غریبه هر روز بود
و هر شب نبود
***
برف می بارید
شدید تر از هر روز
و او , هوای دلش بارانی بود
شدید تر از هر روز
قدم هایش تند بود و نگاهش آهسته
با خودش فکر می کرد , اینهمه آدم برای چه
آدم های مزاحمی که نمی گذاشتند چشمانش , غریبه را پیدا کند
غریبه ای که در دلش , آشنا ترینش بود
سایه چتری از راه رسید و بعد …
- مزاحمتون که نیستم ؟
صدای شکستن شیشه آمد
غریبه در کنارش بود
صدایی گرم و حضوری گرم تر
باور نمی کرد
هر دو زیر یک چتر
هر دو در کنار هم
- نه , اصلا , خیلی هم لطف کردین
قدم به قدم , در سکوت , سکوت !!!….. نه فریاد
آی عشق .. ای عشق … آی عشق , تو چه ساده آدم ها را به هم می رسانی .. و چه سخت
کاش خیابان انتهایی نداشت
بوی عطر غریبه , بوی آشنایی بود , بوی خواب و بیداری
- سردتون که نیست
- نه .. اصلا
دو بار گفته بود ” نه اصلا ”
از خودش حجالت می کشید که زبانش را یارایی برای حرف زدن نبود
سردش نبود , داغش بود
حرارت عشق , تن آدم را می سوزاند
غریبه تا ابتدای کوچه آمد
ابتدای کوچه ای که برای او , انتهایش بود
- ممنونم
نگاه در نگاه , کوتاه و کوبنده
- من باید ممنون باشم که اجازه دادید همراهتون باشم
آرامش , احساس آرامش می کرد و اضطراب
آرامش از با هم بودن و اضطراب از از دست دادن
- خدانگهدار
قدم به قدم دور شد
به سوی خانه , غریبه ایستاده بود و دل او هم , ایستاده تر
در را گشود و در لحظه ای کوتاه نگاهش کرد
غریبه چترش را بسته بود
***
بلوغ تازه , پژمردن جوانه های پیچک تنهایی
تب , شب های بلند و خیال پردازیهای بلند تر
” اون منو دوست داره .. خدای من .. چقدر متین و موقر بود … ”
از این شانه به آن شانه .. تا صبح .. تا دیدار دوباره
***
خیابان های شلوغ , دست ها ی در جیب و سرهای در گریبان
هر کسی دلمشغولی های خودش را دارد
و انتظار , چشم های بی تاب و دل بی تاب تر
” پس اون کجاست ”
پرده به پرده آدم های بیگانه و تاریک و دریغ از نور , دریغ از آشنای غریبه
” نکنه مریض شده .. نکنه … ”
اضطراب و دلهره , سرگیجه و خفقان
عادت نیست , عشق آدم را اینگونه می کند
هیچکس شبیه او هم نبود , حتی از پشت سر
” کاش دیروز باهاش حرف می زدم , لعنت به من , نکنه از من رنجیده … ”
اشک و باران , گریه و سکوت
واژه عمق احساس را بیان نمی کند
واژه .. هیچ کاری از دستش بر نمی آید .
***
انتهای کوچه ساکت
پنجره باز
هق هق های نیمه شب
و روزهای برفی
روزهای برفی بدون چتر
” امروز حتما میاد ”
و امروز های بدون آمدن
***
بدست آوردن سخت است , از دست دادن کشنده , انتظار عذاب آور
غریبه , نه آمده بود , نه رفته بود
روزها گذشت , و هفته ها و .. ماه ها
بغض بسته , پنجه های قطور تنهایی بر گردن ظریفش گره خورده بود
نه خواب , نه بیداری
دیوانگی , جنون … شاید برای هیچ
” اون منو دوست داشت … شایدم … ”
علامت سئوال , علامت عشق , علامت ترید
پنجره همیشه باز .. و انتهای کوچه همیشه ساکت … همیشه خلوت
آدم تا چیزی را ندارد , ندارد
غم نمی خورد
تا عشق را تجربه نکند , عاشقی را مسخره می پندارد
و وای از آن روزیکه عاشق شود
***
پیچک زرد و چسبناک تنهایی در زیر پوستش جولان می داد
و غریبه , انگار برای همیشه , نیامده , رفته بود
مثل سرخی گونه هایش , برق چشمان درشتش و طراوتش و شادابی اش
نگاهش از پنجره به شکوفه های درخت گیلاس همسایه ماسید
اگر او بود …
اما .. او … شش ماه بود که نبود
گاهی وقت ها , امید هم , نا امید می شود
زیر لب زمزمه کرد : ” عشق دروغه , مسخره اس , بی رحمه , داستانه , افسانه اس
از به هیچ به پوچ رسیدن
تجربه کردن درد دارد
درد عاشقی
و تمام اینها را هیچ کس نفهمید
دلی برای همیشه شکست و صدایش در شلوغی و همهمه آدم ها , نه … آدمک ها .. گم شد .
***
صدای در , و پستچی
- این بسته مال شماست
صدای تپیدن دلش را شنید , مثل آن روزها , محکم و متفاوت
درون بسته یک کتاب بود
” داستان های کوتاهی از عشق ”
پشت جلد , عکس همان غریبه بود , با همان نگاه ,
قلبش بی محابا می زد , و نفس هایش تند و از هم گسیخته
روی صفحه اول با خودکار آبی نوشته شده بود
” دوست عزیز , داستان سیزهم این کتاب را با الهام از ارتباط کوتاهمان نوشته ام , امیدوارم برداشت های شخصی ام از احساساتت که مطئنم اینگونه نبوده است ببخشی , به هر حال این نوشته یک داستان بیشتر نیست , شاد باشی و عاشق ”
احساس سرگیجه و تهوع
” ارتباط کوتاهمان !!! ”
انگشتانش ناخودآگاه و مضطرب کتاب را جستجو می کرد ,
داستان سیزدهم :
(( درد عاشقی ))
هر نگاه بستگی به احساسی که در آن نهفته است , سنگینی خاص خودش را دارد
و نگاهی که گرمای عشق در آن نهفته باشد , بدون انکه احساس کنی , تنت را می سوزاند
اولین بار که سنگینی یک نگاه سوزنده را احساس کرد …
…………………………………..
…………………………
……………….
…….
….***
آهسته لغزید
سایش پشت بر دیوار
سقوط
و دیگر هیچ …..

بهای عشق و خیانت

 


 

دردعاشقی

هر نگاه بستگی به احساسی که در آن نهفته است , سنگینی خاص خودش را دار
و نگاهی که گرمای عشق در آن نهفته باشد , بدون انکه احساس کنی , تنت را می سوزاند
اولین بار که سنگینی یک نگاه سوزنده را احساس کرد , یک بعد از ظهر سرد زمستانی بود
مثل همیشه سرش پایین بود و فشار پیچک زرد رنگ تنهایی به اندام کشیده اش , اجازه نمی داد تا سرش را بلند کند
می فهمید , عمیقا می فهمید که این نگاه با تمام نگاه های قبلی , با همه نگاه های آدم های دیگرفرق می کند
ترسید , از این ترسید که تلاقی نگاهش , این نگاه تازه و داغ را فراری بدهد
همانطور مثل هر روز , طبق یک عادت مداوم تکراری , با چشم هایی رو به پایین , مسیر هر روزه ش را, در امتداد مقصد هر روزه , ادامه داد .
در ذهنش زندگی شبیه آدامس بی مزه ای شده بود که طبق اجبار , فقط باید می جویدش
تکرار , تکرار و تکرار
سنگینی نگاه تا وقتی که در خونه را بست , تعقیبش کرد
پشتش رابه در چسباند و در سکوت آشنای حیاط خانه , به صدای بلند تپیدن قلبش گوش داد
برایش عجیب بود , عجیب و دلچسب
***
از عشق می نوشت و به عشق فکر می کرد
ولی هیچوقت نه عاشق شده بود و نه معشوق
در ذهن خیالپردازش , عشق شبیه به مرد جوانی بود
مرد جوانی با گیسوان مشکی مجعد و پریشان و صورتی دلپذیر و رنگ پریده
پنجره رو به کوچه اتاقش را باز کرد
انتهای کوچه , همان درخت کاج قدیمی , همان دیوار کاه گلی , همان تیر چوبی چراغ برق بود و … دوباره نگاه کرد
تمام آن چیزها بود و یک غریبه
***
مرد غریبه در انتهای کوچه قدم می زد و گهگاه نگاهی به پنجره باز اتاق او می انداخت
صدای قلبش را بلند تر از قبل شنید ,
احساس کرد صدای قلبش با صدای قدم زدنهای مرد گره خورده
پنجره رابست و آرام در حالیکه پشتش به دیوار کشیده می شد روی زمین نشست
زانوانش را در بغل گرفت و به حرارتی که زیر پوستش می دوید , دلسپرد
***
تنهایی بد نیست
تنهایی خوب هم نیست
کتابهای در هم و ریخته و شعر های گفته و ناگفته
خوبیها و بدیها
سرگردانی را دوست نداشت
بیرون برف می بارید و توی اتاق باران
با خودش فکر می کرد : تموم اینا یک اتفاق ساده بود , اتفاق ساده ای که تموم شد .
سعی کرد بخوابد
قطره های اشکش را پاک کرد و تا صبح صدای دلنشین قدم زدنهای مرد غریبه را در ذهنش تکرار کرد .
***
روز بعد , تازه بود
با احساسی تازه و نو , متفاوت از روزهای قبل
صورتش را در آینه مرور کرد و روژ کم رنگ سرخ , به لبهایش مالید
بیرون همه جا سفید بود
انتهای کوچه کمی مکث کرد
با خودش گفت , همینجا بود , همینجا راه می رفت
سرش را پایین انداخت و مسیر هر روزه را در پیش گرفت
زیر لب تکرار می کرد : عشق دروغه , مسخره اس , بی رحمه , داستانه , افسانه اس
***
ایستگاه اتوبوس و شلوغی هر روزه و انتظار .. و گرمای آشنای یک نگاه
قفسه سینه اش تنگ شد
طاقت نیاورد و سرش را بلند کرد
دوقدم آنطرف تر , فقط با دو قدم فاصله , مرد غریبه ایستاده بود
تلاقی دو نگاه کوتاه بود و … کوتاه بود و بلند
بلند .. مثل شب یلدا
نگاهش را دزدید
***
نیاز به دوست داشتن ,
نیاز به دوست داشته شدن ,
نیاز به پس زدن پرده های تاریکخانه دل
نیاز به تنها گذاشتن تنهایی ها
و نیاز و نیاز و نیاز
چیزی در درونش خالی شده بود و چیزی جایگزین تمام نداشته هایش
تلاقی یک نگاه و تلاقی تمام احساسات خفته درونی
تمام تفسیرهای عارفانه اش از زندگی و عشق در تلاقی آن نگاه شکل دیگری به خود گرفته بود
می ترسید
می ترسید از اینکه توی اتوبوس کسی صدای تپیدن های قلب فشرده اش را بشنود .
***
مرد غریبه همه جا بود
با نگاه نافذ مشکی و شالگردن قهوه ای اش
و نگاه سنگین تر , و حرارت بیشتر
بعد از ظهر های داغ تابستان را به یادش می آورد در سرمای سخت زمستان
زمستان … تنهایی
سرمای سخت زمستان تنهایی
و بعد از ظهر ها تا غروب
انتهای کوچه بود و صدای قدم زدن های مرد غریبه
و شب .. نگاه عطشناک او بود و رد گام های غریبه بر صفحه سفید برف
***
روزهای تازه و جسارت های تازه تر
و سایه کم رنگ آبی پشت پلک های خمار
و گونه هایی که روز به روز سرخ تر می شد
و چشم هایی که دیگر زمین را , و تکرار را جستجو نمی کرد
چشم هایی که نیازش
نوازش های گرم همان نگاه غریبه .. نه همان نگاه آشنا شده بود
زیر لب تکرار می کرد : - آی عشق .. آی عشق .. آی عشق
***
شکستن فاصله شبیه شکستن شیشه خانه همسایه ای می ماند که نمی دانی تو را می زند یا توپت را با مهربانی پس می دهد
چیزی بیشتر از نگاه می خواست
عشق , همان جوان رنگ پریده با موهای مشکی مجعد توی خواب هایش
جای خودش را به مرد غریبه داده بود
و حالا عشق , مرد غریبه شده بود
با شال گردن قهوهای بلند و موهای جوگندمی آشفته
و سیگاری در دست
دلش پر می زد برای شنیدن صدای عشق
صدای عشقش
مرد غریبه هر روز بود
و هر شب نبود
***
برف می بارید
شدید تر از هر روز
و او , هوای دلش بارانی بود
شدید تر از هر روز
قدم هایش تند بود و نگاهش آهسته
با خودش فکر می کرد , اینهمه آدم برای چه
آدم های مزاحمی که نمی گذاشتند چشمانش , غریبه را پیدا کند
غریبه ای که در دلش , آشنا ترینش بود
سایه چتری از راه رسید و بعد …
- مزاحمتون که نیستم ؟
صدای شکستن شیشه آمد
غریبه در کنارش بود
صدایی گرم و حضوری گرم تر
باور نمی کرد
هر دو زیر یک چتر
هر دو در کنار هم
- نه , اصلا , خیلی هم لطف کردین
قدم به قدم , در سکوت , سکوت !!!….. نه فریاد
آی عشق .. ای عشق … آی عشق , تو چه ساده آدم ها را به هم می رسانی .. و چه سخت
کاش خیابان انتهایی نداشت
بوی عطر غریبه , بوی آشنایی بود , بوی خواب و بیداری
- سردتون که نیست
- نه .. اصلا
دو بار گفته بود ” نه اصلا ”
از خودش حجالت می کشید که زبانش را یارایی برای حرف زدن نبود
سردش نبود , داغش بود
حرارت عشق , تن آدم را می سوزاند
غریبه تا ابتدای کوچه آمد
ابتدای کوچه ای که برای او , انتهایش بود
- ممنونم
نگاه در نگاه , کوتاه و کوبنده
- من باید ممنون باشم که اجازه دادید همراهتون باشم
آرامش , احساس آرامش می کرد و اضطراب
آرامش از با هم بودن و اضطراب از از دست دادن
- خدانگهدار
قدم به قدم دور شد
به سوی خانه , غریبه ایستاده بود و دل او هم , ایستاده تر
در را گشود و در لحظه ای کوتاه نگاهش کرد
غریبه چترش را بسته بود
***
بلوغ تازه , پژمردن جوانه های پیچک تنهایی
تب , شب های بلند و خیال پردازیهای بلند تر
” اون منو دوست داره .. خدای من .. چقدر متین و موقر بود … ”
از این شانه به آن شانه .. تا صبح .. تا دیدار دوباره
***
خیابان های شلوغ , دست ها ی در جیب و سرهای در گریبان
هر کسی دلمشغولی های خودش را دارد
و انتظار , چشم های بی تاب و دل بی تاب تر
” پس اون کجاست ”
پرده به پرده آدم های بیگانه و تاریک و دریغ از نور , دریغ از آشنای غریبه
” نکنه مریض شده .. نکنه … ”
اضطراب و دلهره , سرگیجه و خفقان
عادت نیست , عشق آدم را اینگونه می کند
هیچکس شبیه او هم نبود , حتی از پشت سر
” کاش دیروز باهاش حرف می زدم , لعنت به من , نکنه از من رنجیده … ”
اشک و باران , گریه و سکوت
واژه عمق احساس را بیان نمی کند
واژه .. هیچ کاری از دستش بر نمی آید .
***
انتهای کوچه ساکت
پنجره باز
هق هق های نیمه شب
و روزهای برفی
روزهای برفی بدون چتر
” امروز حتما میاد ”
و امروز های بدون آمدن
***
بدست آوردن سخت است , از دست دادن کشنده , انتظار عذاب آور
غریبه , نه آمده بود , نه رفته بود
روزها گذشت , و هفته ها و .. ماه ها
بغض بسته , پنجه های قطور تنهایی بر گردن ظریفش گره خورده بود
نه خواب , نه بیداری
دیوانگی , جنون … شاید برای هیچ
” اون منو دوست داشت … شایدم … ”
علامت سئوال , علامت عشق , علامت ترید
پنجره همیشه باز .. و انتهای کوچه همیشه ساکت … همیشه خلوت
آدم تا چیزی را ندارد , ندارد
غم نمی خورد
تا عشق را تجربه نکند , عاشقی را مسخره می پندارد
و وای از آن روزیکه عاشق شود
***
پیچک زرد و چسبناک تنهایی در زیر پوستش جولان می داد
و غریبه , انگار برای همیشه , نیامده , رفته بود
مثل سرخی گونه هایش , برق چشمان درشتش و طراوتش و شادابی اش
نگاهش از پنجره به شکوفه های درخت گیلاس همسایه ماسید
اگر او بود …
اما .. او … شش ماه بود که نبود
گاهی وقت ها , امید هم , نا امید می شود
زیر لب زمزمه کرد : ” عشق دروغه , مسخره اس , بی رحمه , داستانه , افسانه اس
از به هیچ به پوچ رسیدن
تجربه کردن درد دارد
درد عاشقی
و تمام اینها را هیچ کس نفهمید
دلی برای همیشه شکست و صدایش در شلوغی و همهمه آدم ها , نه … آدمک ها .. گم شد .
***
صدای در , و پستچی
- این بسته مال شماست
صدای تپیدن دلش را شنید , مثل آن روزها , محکم و متفاوت
درون بسته یک کتاب بود
” داستان های کوتاهی از عشق ”
پشت جلد , عکس همان غریبه بود , با همان نگاه ,
قلبش بی محابا می زد , و نفس هایش تند و از هم گسیخته
روی صفحه اول با خودکار آبی نوشته شده بود
” دوست عزیز , داستان سیزهم این کتاب را با الهام از ارتباط کوتاهمان نوشته ام , امیدوارم برداشت های شخصی ام از احساساتت که مطئنم اینگونه نبوده است ببخشی , به هر حال این نوشته یک داستان بیشتر نیست , شاد باشی و عاشق ”
احساس سرگیجه و تهوع
” ارتباط کوتاهمان !!! ”
انگشتانش ناخودآگاه و مضطرب کتاب را جستجو می کرد ,
داستان سیزدهم :
(( درد عاشقی ))
هر نگاه بستگی به احساسی که در آن نهفته است , سنگینی خاص خودش را دارد
و نگاهی که گرمای عشق در آن نهفته باشد , بدون انکه احساس کنی , تنت را می سوزاند
اولین بار که سنگینی یک نگاه سوزنده را احساس کرد …
…………………………………..
…………………………
……………….
…….
….***
آهسته لغزید
سایش پشت بر دیوار
سقوط
و دیگر هیچ ….


با سلام ,
خدا جان , حرفهایم را توی نیم ساعت باید براتان بنویسم
خودتان میبینید که برای پیدا کردن هر کدام از حرف ها روی این صفه کلید چقدر عرق میریزم
خداجان , از وقتی پسر همسایه پولدارمان به من گفت که شما یک ایمیل داری که هر روز چکش میکنید هم خوشحال شدم , هم ناراحت
خوشحال به خاطر اینکه می توانم درد دلم را بنویسم
و ناراحت از اینکه ما که توی خانه مان کامپیوتر نداریم
ما توی خانه مان دو تا اتاق داریم
یک اتاق مال آقا جان و ننه مان است
یکی هم مال من و حسن و هادی و حسین و زهرا و فاطمه و ننه بزرگ
دو تا پشتی نو داریم که اکبر آقا بزاز , خواستگار زهرا برامان آورده
یک کمد که همه چیزمان همان توست
آشپزخانه مان هم توی حیاط است و آقاجان تازه با آجر ساختتش
ما هم مجبوریم برای اینکه برای شما ایمیل بزنیم دو هفته بریم پیش رضا ترمزی کار کنیم تا بتونیم پول یک ساعت کافی نت را در بیاریم
خداجان , جان هرکی دوست دارید زود به زود ایمیل هاتان را چک کنید و جواب ما را بدهید
ما چیز زیادی نمی خواهیم
خدا جان , آقاجانمان سه هفته است هر دو تا کلیه اشان از کار افتاده و افتاده توی خانه
خیلی چیز بدیست
خداجان , ما عکس کلیه را توی کتاب زیستمان دیده ایم , اندازه لوبیاست , شکم اقاجان ما هم مثل نان بربری صاف است , برای شما که کاری ندارد ,
اگر می شود , یک دانه کلیه برایمان بفرستید ,
ما آقاجانمان را خیلی دوست داریم , خدا جان
الان بغض توی گلومان است , ولی حواسمان هست که این آدم های توی کافی نت که همه شیک و پیکن , نوشته های مارا دزدکی نخوانند ,
چون می دانم حسابی به ما می خندند و مسخره مان می کنند
خدا جان , اگر می شود یک کاری بکن این اکبر آقا بزاز بمیرد , آبجی زهرامان از اکبر آقا بدش می آید
اما ننه می گوید اگر اکبر آقا شوهر زهرامان بشود وضعمان بهتر می شود
خداجان اکبر آقا چهل سال دارد و تا حالا دو تا زنش مرده اند , آبجی زهرامان فقط سیزده سال دارد خداجان
الان نیم ساعت و هفت دقیقه است که دارم یکی یکی این حرف ها ی روی صفه کلید را پیدا می کنم
خداجان اگر پول داشتم هر روز برای شما ایمیل می زدم
خوش به حال آدم پولدارها که هم هر روز برایت ایمیل می زنند
تازه همایون پسر همسایه پولدارمان می گفت با شما چت هم کرده است
خوش به حالش
خداجان , اگر کاری کنید که حال آقاجانمان خوب شود خیلی خوب می شود
چون قول داده اگر حالش خوب شود برود سر گذر کار پیدا کند و بعد که پول گیرش آمد یک دوش بخرد بذارد توی مستراح
خداجان , ننه بزرگ از این کار که حمام توی مستراح باشد بدش می آید ولی آقاجان می گوید حمام خانه پولدار ها هم توی مستراحشان است
خدا جان ننه بزرگ ما خیلی مواظب نجس پاکی است و گفته است هرگز به این حمام اینجوری نمی رود
ولی خداجان راستش من وقتی خیلی از حمام رفتنم می گذرد بدنم بوی بد می گیرد و همکلاسی هایم بد نگاهم می کنند
راستی خدا جان , چه خوب شد که به ما تلویزیون ندادی ,
یکبار که از جلوی مغازه رد می شدم دیدم که آدم های توی تلویزیون چه غذاهای خوشگلی می خورند ,
حتما خوشمزه هم هست , نه ؟
تا سه روز نان و ماست اصلا به دهانم مزه نمی کرد
بعضی وقتها , ننه که از رختشویی برمی گردد با خودش پلو می آورد ,
خیلی خوشمزه است خداجان , ننه می گوید این برکت خداست , دستت درد نکند ,
راستی خداجان , شما هم حتما خیلی پولدارید که خانه تان را توی آسمان ساخته اید , تازه من عکس خانه ییلاقیتان را هم دیده ام
همان که روی زمین است و یک پارچه سیاه رویش کشیده اید ,
خیلی بزرگ است ها , تازه آنهمه مهمان هم دارید , حق هم دارید که روی زمین نیایید , چون پذیرایی از آنهمه آدم خیلی سخت است
ما اصلا خانه مان مهمان نمی آید , چون ما اصلا کسی را نداریم
ولی آقاجانمان می گوید اگر کسی بیاید ساعتش را می فروشد و میوه و شیرینی می خرد
ما مهمانی هم نمی رویم , چون ننه می گوید بد است یک گله آدم برود مهمانی
خدا جان وقت دارد تمام می شود , اگر بیشتر پول داشتم می ماندم و باز برایتان می نوشتم
ولی قول می دهم دو هفته دیگر که مزدم را گرفتم باز بیایم و برایتان ایمیل بفرستم
خدا جان به خاطر اینکه درسهایم خوب است از شما تشکر می کنم
تازه به خاطر اینکه ما توی خانه مان همه همدیگر را دوست داریم هم دستت را می بوسم
من می دانم که آدم های پولدار همه شان خودکشی می کنند , ولی من هیچوقت خودم را نمی کشم
تازه خداجان , من آدم هایی را می شناسم که حتی اسم کامپیوتر را نشنیدند بیچاره ها ,
شاید از آنها هم دفعه بعد برایت نوشتم
خداجان , نامه من را فقط خودت بخوان و به کسی نشان نده
صبر کن ...
آخ جان , پنجاه تومن دیگر هم دارم ,
خدا جان جوابم را بده ,
فقط تو را به خدا , به خارجی برایمان ننویسید ,
چون ما زبانمان خوب نیست هنوز
آخ , راستی خدا جان یادم رفت , حسن مان دارد دنبال کار می گردد , یک کاری بی زحمت برایش جور کنید
هادی هم آبله مرغان گرفته است , اگر برایتان زحمتی نیست زودتر خوبش کنید
حسین هم وقتی ننه می رود رختشویی همش گریه می کند ,
آبجی فاطمه مان هم چشمانش ضعیف شده ولی رویش نمی شود به آقاجان بگوید , چون می گوید پول عینک خیلی زیاد است
اگر می شود چشان ابجیمان را هم خوب کنید
خب .. وقت تمام است دیگر , پدرمان در آمد
خداجان مهربان ,
اگر زیاد چیزی خواستیم معذرت می خوام , هنوز خیلی چیزها هست ولی رویمان نشد
دست مهربانتان را از دور می بوسم
راستی خدا جان , ننه بزرگ آرزو دارد برود مشهد پابوس امام رضا , یک کاری برایش بکنید بی زحمت
باز هم دست و پایتان را می بوسم
منتظر جواب و کلیه می مانم
دستتان درد نکند

بنده کوچک شما , مجید


...
خواست دکمه سند را بزند
دستش عرق کرده بود و چشمش سیاهی می رفت
یهو کامپیوتر خاموش شد
خشکش زد
- اااااا
صدایی از پشت سرش گفت :
- اون سیستم ویروسیه , نگران نباش , الان دوباره میاد بالا
اسکناس های مچاله , توی عرق کف دستش خیس شد
دیگه وقتی برای دوباره نوشتن نبود
یه قطره اشک از گوشه چشمش غلطید روی گونه اش
بلند شد
پول رو داد و از کافی نت زد بیرون
توی راه خودشو دلداری می داد
- دوهفته دیگه باز میام ...
- باز میام ...


دسته ها : sms

تو گلی... عین گلای قشنگ قالی... تو به ظرافت تار و پود فرش های زیبای ایرانی... اصلاً تو خود فرشه پاتریسی... همونی که یه تختش کمه (:

 

 

یکی تو زبلی، یکی ملوان زبل.

یکی تو عاقلی یکی بوش وگ.

ی

یکی تو نازی یکی کلاه قرمزی .

کی تو خوبی یکی روباه مکار . 

ی

یکی تو کاردرستی یکی دالتونها.

یکی تو خوش اندامی یکی گالونی.

یکی تو خوش مرامی یکی فرانچی.

یکی تو سفیدی، یکی سفید برفی.

یکی تو خوش تیپی یکی آقای آلوده .

یکی تو راست می‌گی، یکی پینوکیو .

یکی تو مهربونی، یکی خرس مهربون.

کی تو پول نداری یکی اسکروچ. 

ی

یکی تو خوب حرف میزنی یکی نمکی.

یکی تو خجالتی هستی و یکی ام من .

یکی ما دو تا با هم خوبیم، یکی تام و جری.

یکی موهای تو قشنگه، یکی موهای آن شرلی.

یکی تو قشنگ راه می‌ری، یکی تنسی تاکسیدو.

یکی خونه شما قشنگه، یکی خونه مادر بزرگه

یکی گوشهای تو قشنگه، یکی گوشهای زی‌زی‌گولو.

یکی تو بیکاری یکی نفر بعدی که بیاد اینو بخونه

کی تو خوشگلی، یکی پلنگ صورتی. 

 

 

 

گرگه میره در خونه‌ی شنگول و منگول در میزنه میگه من مادرتونم. پی نوکیو میآد در رو باز میکنه میگه ببخشین از اینجا رفتن

 

 

اگر صرفه جویی زراعت کنیم، آزادی درو خواهیم کرد و این محصول طلائی است

 

 

امروز روز خوشتیپ ترین دوست یا فامیل دنیاست تو هم این اس ام اس رو به کسی که فکر می کنی هیچ کس براش تبریک نمی فرسته بفرست

 

اگه بگم برات می میرم . اگه بگم نمیتونم فراموشت کنم . اگه بگم دوست دارم . اگه

 بگم از جلو چشام یه ثانیه اونور نمیری . اگه بگم همه زندگیمی . اگه بگم نفسم به نفست بستست . برام پفک می خری 

 

دریا خودش را با موج تعریف می کند

جنگل خودش را با درخت

آسمان خودش را با ستاره ها

و من خودم را با تو تعریف میکنم

.

.

واسه همینه که زندگیم به گه کشیده شده

 

 

اگه فرهاد شیرین رو یادش بره. اگه مجنون لیلی رو یادش بره. اگه پرنده پروازو یادش بره من هیچ وقت.........هیچ وقت پول اس ام اس هایی که واست زدم رو یادم نمی ره

دوست ندارم شمع باشم فوتم کنن . دوست دارم سیگار باشم رفقا دودم کنن

 

 

همیشه سعی کن مثل پالاز موکت باشی شخصیت ات کوبیده نشه و همواره رنگ خودت رو حفظ کنی

دسته ها : sms

تو گلی... عین گلای قشنگ قالی... تو به ظرافت تار و پود فرش های زیبای ایرانی... اصلاً تو خود فرشه پاتریسی... همونی که یه تختش کمه (:

 

 

یکی تو زبلی، یکی ملوان زبل.

یکی تو عاقلی یکی بوش وگ.

ی

یکی تو نازی یکی کلاه قرمزی .

کی تو خوبی یکی روباه مکار . 

ی

یکی تو کاردرستی یکی دالتونها.

یکی تو خوش اندامی یکی گالونی.

یکی تو خوش مرامی یکی فرانچی.

یکی تو سفیدی، یکی سفید برفی.

یکی تو خوش تیپی یکی آقای آلوده .

یکی تو راست می‌گی، یکی پینوکیو .

یکی تو مهربونی، یکی خرس مهربون.

کی تو پول نداری یکی اسکروچ. 

ی

یکی تو خوب حرف میزنی یکی نمکی.

یکی تو خجالتی هستی و یکی ام من .

یکی ما دو تا با هم خوبیم، یکی تام و جری.

یکی موهای تو قشنگه، یکی موهای آن شرلی.

یکی تو قشنگ راه می‌ری، یکی تنسی تاکسیدو.

یکی خونه شما قشنگه، یکی خونه مادر بزرگه

یکی گوشهای تو قشنگه، یکی گوشهای زی‌زی‌گولو.

یکی تو بیکاری یکی نفر بعدی که بیاد اینو بخونه

کی تو خوشگلی، یکی پلنگ صورتی. 

 

 

 

گرگه میره در خونه‌ی شنگول و منگول در میزنه میگه من مادرتونم. پی نوکیو میآد در رو باز میکنه میگه ببخشین از اینجا رفتن

 

 

اگر صرفه جویی زراعت کنیم، آزادی درو خواهیم کرد و این محصول طلائی است

 

 

امروز روز خوشتیپ ترین دوست یا فامیل دنیاست تو هم این اس ام اس رو به کسی که فکر می کنی هیچ کس براش تبریک نمی فرسته بفرست

 

اگه بگم برات می میرم . اگه بگم نمیتونم فراموشت کنم . اگه بگم دوست دارم . اگه

 بگم از جلو چشام یه ثانیه اونور نمیری . اگه بگم همه زندگیمی . اگه بگم نفسم به نفست بستست . برام پفک می خری 

 

دریا خودش را با موج تعریف می کند

جنگل خودش را با درخت

آسمان خودش را با ستاره ها

و من خودم را با تو تعریف میکنم

.

.

واسه همینه که زندگیم به گه کشیده شده

 

 

اگه فرهاد شیرین رو یادش بره. اگه مجنون لیلی رو یادش بره. اگه پرنده پروازو یادش بره من هیچ وقت.........هیچ وقت پول اس ام اس هایی که واست زدم رو یادم نمی ره

دوست ندارم شمع باشم فوتم کنن . دوست دارم سیگار باشم رفقا دودم کنن

 

 

همیشه سعی کن مثل پالاز موکت باشی شخصیت ات کوبیده نشه و همواره رنگ خودت رو حفظ کنی

دسته ها : sms

 

 

فرشتگان روزی از خدا پرسیدند : بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگر چرا آفریدی؟ خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تا غمگین نباشد به یاد خالق نمی افتد

 

 

 

 

 

 

اگر می دانی در این جهان کسی هست که با دیدن تو رنگ رخسارت تغییر کند و صدای قلبت آبرویت را ببرد مهم نیست که او مال تو باشد مهم این است که فقط باشد زنگی کند لذت ببرد و نفس بکشد.

 

 

 

 

 

 

 

سلام می تونم یه چیزی بهت بگم.مطمین باش از ته قلبم بهت می گم همیشه از ته قلبم بهت می گم.همیشه از خدا می خواستم که تو زندگیم یه همراه خوب داشته باشم همراهی که همیشه کنارم باشه و من بتونم به راحتی باهاش ارتباط برقرار کنم خدایکیشو بهم داده همراه من نوکیاست مال تو چیه؟

 

 

 

 

شاید کسی را که با تو خندیده فراموش کنی اما کسی را که با تو اشک ریخته هرگز....

 

 

 

پیراهن مشکی من از غم نیست.........اف های نداده من کم نیست............من واسه خودم یه قانونی دارم............توی قانون من هرکی که واسم اف نذاره آدم نیست

 

 

 

کردگارا، احساس را زمن مگیر که بنده ام به درگاهت با دلی خون ز بندگانت و مرا رها مکن در این دنیای مکر که دل آتش می زنند و عاشق می کشند. کردگارا، مرا تنها مگذار.

 

 

 


  

نه در حالت بمان، نه در جایت بمان! همواره روحی مهاجر باش به سوی مبدأ، به سوی مقصد به سوی آنجا که می توانی انسان باشی

 

 

 

هفت شهر عشق شهر اول : نگاه و دلربایی شهر دوم : دیدار و آشنایی شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی شهر چهارم : بهانه،فکر،جدایی شهر پنجم : بی وفایی شهر  ششم : دوری و بی اعتنایی شهر هفتم : اشک،آه،تنهایی

 

 

دسته ها : sms

اولین چیزی که بهش دل بستم تو بودی. بی تو آروم و قرار نداشتم! گریه میکردم. تو رو میخواستم. میدونستم تو نباشی نمی خوابم. دوستت دارم... پستونک!


این آخرین چیزی بود که از تو برام مونده... جای پاهای تو روی دیوار خونمون. یادت بخیر. عجب مارمولکی بودی!

بابا نوئل بهم گفت: بین گل و گلدون یکی رو انتخاب کن. منم گلدون رو گرفتم تا تو رو بذارم توش... آخه تو بهترین کود دامی دنیایی.

وقتی تو را دیدم و بهت خیره شدم، تو هم همینطور به من خیره بودی و من قلبم داشت تاپ تاپ میزد. احساساتی در وجودم موج میزد. ناگهان از اعماق وجودم فریاد کشیدم... سوسک!

شبها به خاطر تو از خواب پا میشم. به در و دیوار میخورم تا به تو میرسم... ای مستراح!


در تاریکی شب هایم فقط صدای تو بود. در تاریکی شب هایم فقط دست های تو بود که صورتم را نوازش میکرد. و دلیل بیدار ماندنم تنها تو بودی... ای پشه!

امیدوارم در بهترین و زیباترین و قشنگترین و خوشترین موقع خواب، جیشت بگیره.

گفتم "ای یار"، گفتی "زهر مار". گفتم "ای نور"، گفتی "مرده شور". گفتم "از غم دوری تو بیمارم"، گفتی "به من چه، مگه من پرستارم!". گفتم "دوست دارم"، گفتی "خفه شو!". گفتم: "عاشقتم"، گفتی "خفه شو!". گفتم "میخوام باهات ازدواج کنم". گفتی: "جدّی میگی؟!"، گفتم خفه شو.

دنیا 3 رکن داره: 1- اصلا عاشق نشو 2- اگه عاشق شدی واسه معشوقت بمیر 3- و اگه مردی خاک بر سر بی جنبت...

ای که پا گذاشتی رو عشق من. ای که در را بستی به روی من. در رو باز کن دستم مونده لای در!

هرگز به کسی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری. هرگز به کسی محبت نکن وقتی قصد شکستن قلبش را داری. هرگز قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری. و هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش.

زندگی قشنگه اگه با تو باشه. مرگ قشنگه اگه برای تو باشه. دلتنگی قشنگه اگه به خاطر تو باشه. من قشنگم اگه با تو باشم. اما تو هر کار بکنی قشنگ نمیشی پس بیخود زور نزن.

گلی گم کرده ام در باغ هستی، خودت رو لوس نکن آن گل تو نیستی.

میخوای با سه شماره هیبنوتیزمت کنم و بگم چه جور آدمی هستی؟ خوب، پس با شماره 3 آروم چشمات رو ببند: 1 ... 2 ... 3 ... هنوز که چشمات بازه! ... میگم چشماتو ببند! ... چرا زیر چشمی نگاه می کنی؟ ... اصلا نیازی به هیبنوتیزم نیست، هر کی باشه می‌فهمه که چقدر فضولی!

آواز خوش کلاغ تقدیم تو باد، بوی پشکل الاغ تقدیم تو باد. گویند لحظه ایست ریدن گاو، آن لحظه هزاران بار تقدیم تو باد.

سرسبزترین خیار تقدیم تو باد, آواز شغال تقدیم تو باد. گویند لحظه ایست آمدن سوسک, آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد.

با تولد دومین گوسفند شبیه سازی شده دیگه نمیتونم بگم: دنیا دیگه مثل تو نداره!

در چشمهایت نگاه کردم. تمام زیباییهای آفرینش را دیدم... جو نگیرت. خودمو تو چشمات دیدم.

زندگی مثل شطرنج میمونه... البته تو هنوز بچه ای. برو منچ بازی کن.

اگر یه روز یکی دستتو گرفت و قلبتو لرزاند، عجله نکن... شاید بابا برقی باشه!


توی برکه قلبم تو تنها قورباغه‌ای، توی صحرای قلبم تو تنها شتری!

ده درصد دلم تنگه، بیست درصد یادتم، سی درصد میخوامت، چهل درصد بیقرارم، پنجاه درصد دل نگرانم، شصت درصد حواسم بهته، هفتاد درصد دیوونتم، هشتاد درصد نوکرتم، نود درصد دوست دارم، صد درصد سر کاری!

آسمان را می نگرم تو را میبینم. خورشید را می نگرم تو را میبینم. ماه را می نگرم تو را میبینم. خوب مسخره از جلوم برو کنار دیگه!

قامتت چون سرو، چشمانت چون آهو، گیسوانت چون آبشار، نگاهت چون عقاب، خلاصه که هیچ چیزت به آدم نرفته.

روی یک برگ نوشتم دوست دارم؛ ولی تو مثل یک بز خوردیش.

خیلی دوست دارم زود به زود ببینمت؛ حیف که بلیط باغ وحش گرونه.

لرزش صدات، برق نگات، تپش قلبت، نفس های تند و عرقی که روی پیشونیت نشسته همه گویای یه چیز هستند: تیروئیدت پرکاره. برو دکتر!

تو بهترین، عزیز ترین، مهربون ترین، باحال ترین، خوشگل ترین، خوش تیپ ترین دوستی که داری منم.

برای نشون دادنه علاقم به تو 3تا کوه میسازم: اولی کوه وفا دومی کوه صداقت سومی کوهی که هر وقت بهم گفتی دوستت ندارم از اون بالا پرتت کنم پایین.

تو دنیا یه قلب هست که فقط بخاطر تو می تپه. اون قلب فقط قلب خودته!

میخوام روی یک تکه سنگ بنویسم دلم برات تنگ شده. بعد اون تکه سنگ بخوره تو اون سرت تا بفهمی که دل تنگی چه دردی داره!

تو در قلب من جا داری. تو در رگ من جا داری. رفتم دکتر گفت انگل داری!


روزی تو را ز مستی تشبیه ماه کردم. لامپ 100 هم نبودی من اشتباه کردم.

اون چیه که اولش منم بعدش تویی و آخرش زبون؟  یکمی فکر کن===> گل گاو زبون

اگر من شیرین بشم تو فرهاد، من لیلی بشم تو مجنون، من نرگس بشم تو سام، من حوا بشم عمرا تو آدم نمیشی!

نگاهت همچون باران است و قلبم همچون کویر و می دانی که کویر بدون باران زنده است. پس برو بمیر!


سلام، میخوام بگم فردا ساعت 10 صبح خوشگل ها را میگیرن. گفتم اس ام اس بدم یه وقت نری بیرونا. نه نمیگیرنت، ضایع میشی!

حقیقت زندگی: 1- تو نمیتونی همه دندانهایت را با زبانت لمس کنی 2- همه احمق ها بعد از خوندن حقیقت اول اونو امتحان می کنن 3- حقیقت اول دروغه 4- الان تو لبخند زدی چون یک احمقی 5- به زودی این پیام را واسه یک احمق دیگه می فرستی. تو که هنوز نیشت بازه.

مهم نیست که با چه تیپ و لباس و ماشینی می آیی. فقط بیا... بیا و آشغال ها را از جلوی در ببر که خیلی بو میده.

15 . 14 . 13 . 12 . 11 . 10 . 9 . 8 . 7 . 6 . 5 . 4 . 3 . 2 . 1 . دینگ دینگ. طبقه همکف!


تایتانیک با تمام مسافراش فدای تو... نشدن که... به کوه یخ خوردن!

از خدا پول خواستم، بانک داد. درخت خواستم، جنگل داد. اتاق خواستم، خونه داد. حالا میترسم ازش تو رو بخوام یه گله گوسفند بده

ما که رفتیم... ... ... کجا دنبال من راه افتادی؟ ... ... ... دنبالم نیا... .... ... میگم نیا... ... ... دارم میرم جیش کنم!

خیلی وقته میخوام یه چیزی بهت بگم ولی روم نشده. گفتنش برام خیلی سخته... د... دو... دوس... دوسه لیتر بنزین داری به من بدی؟

اگه شب با هم رفتیم بیرون منم سردم شد، برای اینکه گرم بشم، یه لب... یه لب... یه لبو برام میخری؟

یه گل خوشگل پشت ویترین یه مغازه دیدم. میخواستم برات بخرمش. به فروشنده گفتم: اون گل چنده؟ گفت: اون گل نیست!... آینست.

این پیام رو برای 5 نفر بفرست حاجت می گیری. من خودم اول قبول نداشتم مشقامو خوب نوشتم بابام بهم عیدی داد یه توپ قلقلی داد.

برات اون آخر یه پیام نوشتم. برو بخونش. ... ... .. ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... پیام.

تو قندی، نباتی، شکلاتی، عسلی، یا یه چیز شیرینی نداری بدی من با چاییم بخورم؟

سالها میگذرد. فصلها پشت سر هم می آیند. کودکان بزرگ میشوند؛ بزرگان پیر. کسی از خود نمیپرسد و ما نیز از خود نپرسیدیم. اما فرزندان ما از ما خواهند پرسید و ما جوابی در پاسخ به آنها نخواهیم داشت. که چرا... واقعآ چرا...؟ پلنگ صورتی هیچ وقت شورت نپوشید؟

اگه دیدی یه سوسک افتاده و داره دست و پا میزنه، فکر نکن با چیزی زدن تو سرش. اون داره به قیافت میخنده.

اون بالا نشستی تحویل نمیگیری. اس ام اس نمیدی، زنگ نمیزنی. حداقل یه نارگیل بنداز.

میدونی «نبات» کیلویی چنده؟ نمیدونی؟ «نقل» چی؟ اونم نمیدونی؟ اشکال نداره، از قدیم گفتن: خر چه داند قیمت نقل و نبات!

بد ترین درد این نیست که عشقت بمیره. بد ترین درد این نیست که به اونی که دوستش داری نرسی. بد ترین درد این نیست که عشقت ندونه دوسش داری. بد ترین درد اینه که دستشویی داشته باشی اما دستشویی اونورا نباشه.

وقتی صدام می کنی آرزو می کنم کاش کر بودم. تو که لال نمی شی!

می خوامت نه بخاطر رفاقتت، نه بخاطر صداقتت، شرافتت، ظرافتت، رشادتت، حمایتت، نجابتت، فقط بخاطر خود کثافتت.

عشق یعنی زندگی را باختن. چند سالی بی دلیل با هر الاغی ساختن.

چشمهای تو مثل دریاست. اجازه میدی جورابامو توش بشورم؟

در زندگی برای رسیدن به آزادی راههای مختلفی وجود دارد، فقط باید قیمت آن را پرداخت کرد. از رسالت 500 تومان، از شوش 900 تومان.

یه روز تو رو تو کوچه دیدم و عاشقت شدم. فرداش تو خیابون دیدمت و دیوونت شدم. امروز تو اتوبان دیدمت. خدا آخر و عاقبتم رو به خیر کنه... عجب ماشینی هستی!

وقتی به چهره تو فکر می کنم، به شوخ طبعی خدا پی می برم!

آخه چرا؟ بگو چرا؟ تو که این قدر باهوشی! تو چرا؟ آخه چرا تو که میدونی سر کاری باز تا آخرش میخونی؟

عرض سلامی به بلندی بیل، به محکمی کلنگ، به گردی اسامبلی، به سرعت فرغون، به تیزی شاقول، به انعطاف پذیری طناب، به لبریزی دوغاب، به سفیدی سیمان، به صافی ماله، به وسعت بشکه، به معرفت عمله، به قدرت کارگر، به ظرافت گچ کار، به لطافت معمار، به شجاعت صاحب کار، به رشادت مهندس، به صلابت جوشکار، به محبت صافکار، به رفاقت همکار، به سر کار گذاشتن توی بیکار.

بدون زشتی زیبایی معنی نداره، بدون نفهمی فرزانگی معنی نداره، میبینی؟ دنیا به تو احتیاج داره!

تو گلی مثل گلای قشنگ قالی. تو به ظرافت تار و پود فرشای زیبای ایرانی. اصلا تو خود فرش پاتریسی... همون که یه تختش کمه!


میتونم یه چیزی رو بهت بگم؟ مطمئن باش از ته قلبم میگم. همیشه از خدا میخواستم که تو زندگی یه همراه خوب بهم بده. همراهی که همیشه کنارم باشه و من بتونم به راحتی باهاش ارتباط بر قرار کنم. خدا یکی رو بهم داد. همراه من نوکیاست، مال تو چیه؟

علف زیر پاتیم، حالا یه وقت خر نشی بخوریمون!

جهان بیش از ۶ میلیارد نفر جمعیت داره، یکی نیست به من احمق بگه: چرا واسه تو مسیج میفرستم؟

نگاهم با نگاهت کرد برخورد، خدا مرگت بده حالم به هم خورد.

بر سر راه عشق برایت دام پهن کردم. ولی تو با بی تفاوتی رد شدی و گفتی . . .  میگ میگ!

اگه فکر کردی بری قید چشاتو می زنم؛ اگه فکر کردی بری ازت به آسونی دل می کنم؛ آفرین! یه بار تو عمرت درست فکر کردی.

اگه خواستی یکی همیشه دوست داشته باشه، تنهات نذاره و بهت وفادار بمونه، برو یک سگ بخر.

اگه دوست داری عمیق ترین، طولانی ترین و محکم ترین بوس دنیا رو تجربه کنی، بیا پیش خودم تا لباتو بذارم رو لوله جارو برقی.

من الان بالای یه برج واستادم. شوخی هم ندارم. اگه بدونم دوستم نداری... همین الان با آسانسور میام پایین.

پنج حقیقت زندگی: 1- تو نمیتونی همه دندوناتو با زبونت لمس کنی. 2- همه احمق ها بعد از خوندن حقیقت، اول اونو امتحان میکنن. 3- حقیقت اول یه دروغه. 4- الان تو لبخند زدی، چون یه احمقی. 5- به زودی این پیام رو برای یه احمق دیگه میفرستی. توکه هنوز نیشت بازه!

عشق مثل ساعت شنی میمونه. همزمان که قلبت رو پر میکنه، مغزت رو خالی میکنه... البته واسه اونایی که مغزشون پره. تو نگران نباش.

به من بگو زشت، اما من به تو میگم قشنگ. چه اشکالی داره؟ بذار جفتمون به هم دروغ گفته باشیم.

عجب! دیگه از انقلاب دور شدیم، از امام حسین فاصله گرفتیم، شهدا را پشت سر گذاشتیم، داریم میرسیم به سه راه ملک شهر نمی خوای پیاده بشی؟

به دریا بنگرم دریا تو بینم، به صحرا بنگرم صحرا تو بینم. نمیدونم چه کس بر عینکم رید، که هرجا بنگرم آنجا تو بینم.

همیشه عکس تو رو توی کیف پولم دارم. هر وقت دچار مشکل بزرگی میشم، بهش نگاه میکنم. اون وقت احساس میکنم که هیچ کدوم از مشکلاتم به اندازه این یک دونه وحشتناک نیست.

اگه خواستی یه کسی، عاشق هم نفسی. عمرشو حیرونت کنه، جونشو قربونت کنه... رو من یکی حساب وا نکن.

خیلی دوست دارم با توبرم ماهیگیری. آخه هیچکس به اندازه تو کرم نداره!

اگه دلتنگ باشی هیچکس نمیفهمه، اگه عاشق باشی، هیچکس نمیفهمه، اگه درد داشته باشی هیچکس نمی فهمه، ولی کافیه بگوزی تا همه بفهمند!

نگریستم به گریستنت. گریستم به نگریستنت. گریستم و تو نگریستی. نگریستم و تو گریستی. گریستم تا نگریستی... چی شد؟ قاطی کردی یا باز هم بگم؟

سرمو آروم روی شونه های گرمت میذارم و یواشکی دماغمو با لباست پاک میکنم.

خدا خیرت بده. شنیدم میری بهزیستی برای اونایی که انگشت ندارن دست تو دماغشون می کنی!

الهی شمع بشی پروانه شم دورت بگردم، فوتت کنم خاموش بشی هر هر بخندم.

اگر روزی برایت گریه کردم، بدان آن روز پیازی رنده کردم.

عاشق آن نیست که برای عشقش در سرما آتش روشن کند. عاشق آن است که کتش را بدهد به عشقش، خودش سرما بخورد و 6 تا آمپول بزنه تا دیگه از این غلط ها نکنه!

دسته ها : sms

ببین یکی میخواست از خواب بیدارت کنه من نذاشتم
کار خوبی کردم؟

ببین عزیز دلم پاشو………..
اگه پا نشی قهر میکنما………….
خب دلم برات تنگ شده…………
جون من پاشو…………
پاشدی………….
افرین عزیزم…………
حالا که پاشدی ماچم کن بگیر بخواب!

 

یه سوال: اگه نصف شبی اس ام اس سرکاری بدم بیدارت کنم چی کار می کنی؟
 

ونم خوابی عزیزم. ولی من از دوری و دلتنگی تو خوابم نمی بره، مطمئنم اگه می دونستی من به خاطر تو نخوابیدم تو هم نمی خوابیدی

امیدوارم که خواب نبوده باشی چون با این اس ام اس بیدار می شدی!!

.می دونستی شبا که می خوای بخوابی باید گوشی تو خفه کنی!؟؟
 

می خواستم ببینم ساعت چنده؟ چون ساعتم خوابیده دلم نیومد بیدارش کنم!

.می دونستی آلان ساعت ۲/۵ نصفه شبه ! اس ام اس زدم ببینم سروقت خوابیدی یا تا آلان بیداری؟!

.ببخشید حواسم نبود این اس ام اس رو می خواستم در طول روز برات بفرستم!

{یک اس ام اس خالی}
.

.

.نصفه شب بخیر!

.صبح ساعت چند بیدار می شی کارت دارم.

.من آلان تو آمریکا هستم می خواستم ببینم راسته میگن وقتی اینجا روز باشه اونجا شبه؟!؟

.نمی دونم چرا شبا احساس عشق و علاقه در من خیلی زیاد میشه ! دلم نیومد اینو بهت نگم!!

.می خواستم ببینم تو هم مثل من دچار بدخوابی شدی یا نه؟؟!

.دیروز ازم ساعت پرسیدی یادم رفت بهت بگم.ساعت ۳/۵ شبه!

.می دونستی اگه نصفه شبا بری تو سایت اس ام اس بده خیلی حال میده!!

.این اس ام اس جهت بیدار کردن شما از خواب فرستاده شده و هیچگونه ارزش مادی و معنوی دیگری ندارد!!

.رک بگم :بیدار شو

خوابی؟ خوب اشکالی نداره هروقت بیدار شدی بهت میگم. بخواب

میخواستم بگم پاهات از زیر پتو اومده بیرون یه وقت سرما نخوری


———————-

هرکس در زمان فراوانی , ۷ اس ام اس برایمان ارسال کند ،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
در زمان قحطی ۱۴ اس ام اس به او خواهیم داد !

a,b,c,d,e,f,g,h, _ ,j,k,l,m,n,o,p,q,r,s,t,u,v,w,x,y,z
دنبال i نگرد ! چون فدای u شده !!

آرزومند قطع برق شما در حین پخش سریال حضرت یوسف !!
از طرف معبد آمون !!!


سلام ، ببخشین مزاحم میشم
میخواستم بدونم با این همه بیشرفت تکنولوژی چرا نوار غزه به سی دی تبدیل نشده !!!؟

یک عدد خانم تحصیلکرده که مدتیست که از هم اکنون وقت آزاد بیشتری دارد، آماده ازدواج است. سرشناس – پولدار – برنزه! – با خواستگارهای فراوان
پیشنهادات شما هم بررسی می شود!..

.
.

رایس

اگه می دونستی دستای سرد من چقدر گرمی دستاتو نیازمنده ، اینقدر دست تو دماغت نمی کردی

دومی ها… سومی ها… دیپلمه ها… دانشجویان… مهندسان… وکلا… پزشکان… هنرمندان …
همتون فدای کسی که الان داره این اس ام اس رو می خونه …

یارو میره معدن
.
.
.
.
.
. بقیش باشه بعدن

مشترک گرامی این اس ام اس برای بیدار کردن شما در نیمه شب فرستاده شده است لطفا پس از خواندنش لبخند بزنید و سعی کنید دوباره بخوابید !

شرمنده به خدا، آره میدونم خواب بودی، خوب بابا فحش نده دیگه، کارت داشتم که بیدارت کردم.
میخواستم بدونم ماهی وقتی غذا میخوره، آب نمیره تو دهنش؟

اومدم ازت معذرت خواهی کنم . میدونم خیلی تعجب کردی که واسه چی ؟ بعد وقتی میگم نمیفهمی ناراحت میشی . آخه الان مگه ساعت ۳ نصفه شب نیست . خب واسه اینکه نصفه شب بیدارت کردم اومدم ازت عذرخواهی کنم . میشه منو ببخشی !

می خواستم یه چیز مهم رو بگم
پاهات از زیر لحاف اومده بیرون . یه وقت سرما نخوری!

ببین یکی میخواست از خواب بیدارت کنه من نذاشتم
کار خوبی کردم؟

ببین عزیز دلم پاشو………..
اگه پا نشی قهر میکنما………….
خب دلم برات تنگ شده…………
جون من پاشو…………
پاشدی………….
افرین عزیزم…………
حالا که پاشدی ماچم کن بگیر بخواب!

یه سوال: اگه نصف شبی اس ام اس سرکاری بدم بیدارت کنم چی کار می کنی؟

می دونم خوابی عزیزم. ولی من از دوری و دلتنگی تو خوابم نمی بره، مطمئنم اگه می دونستی من به خاطر تو نخوابیدم تو هم نمی خوابیدی!

* یه سوال برام پیش اومده، شبا که میگن: “بگیر بخواب” چی رو باید بگیریم؟؟؟ بی خیال حالا، بگیر بخواب!!
* چند تا اس ام اس جدید اومده زنگ بزن برات بخونم، هزینه ام زیاد نشه!!
* این اس ام اس فقط برای دویدن شما به سوی موبایل بوده و هیچ خاصیت دیگه نداره!!
* سلام این اس ام اس صرفاً جهت یادآوری به شما برای مسواک زدن است و ارزش قانونی دیگه ای ندارد. شب بخیر!!
* همه جا امن و امانه! تو راحت بگیر بخواب!!
* پاشو سرت از رو متکا افتاده پایین!!
* مشترک گرامی این اس ام اس به منظور بیدار کردن شما می باشد لطفاً لبخند بزنید!!
* می گم پاشو یه چند تا اس ام اس بفرستیم اینور اونور مردمو بیدار کنیم. خیلی حال میده!!
* هر وقت به هوش اومدی به من زنگ بزن!!
* ببین عزیز دلم پاشو… اگه پا نشی قهر میکنما… خب دلم برات تنگ شده… جون من پاشو… پاشدی… آفرین عزیزم… حالا که پاشدی بوسم کن بگیر بخواب!!
* سلام. ببخشید بد موقع مزاحم شدم! راستش را بخواهید یه سوالی داشتم خیلی وقت بود ذهنم را مشغول کرده بود، می خواستم بپرسم… می خواستم… اصلاً ولش کن. بزار برای بعد، خب؟!!
* سلام… تو رو خدا ببخش… نمی خواستم این موقع شب بیدارت کنم… واقعاً ببخش… سعی کن درکم کنی… من موبایلم گم شده زنگ بزن به گوشیم تا ببینم کجاست. شرمنده!!
* خیلی ببخشید. مثل اینکه موقع بدی مزاحم شدم. خواستم بپرسم آب خوردی، آفتابه رو کجا گذاشتی؟!!
* سلام. اصلاً نمی خواستم بیدارت کنم ولی مجبورم. من می خوام برم wc ولی تاریکه می ترسم تو رو خدا تو هم بیا!!
* می خواستم ببینم شبا که می خوای بخوابی گوشیتو خاموش می کنی که سره کارت نزارن…!!
* خوش حالم که خوابی عزیزم! چون اگه بیدار بودی و می دونستی از دلتنگی تو خوابم نمی بره حتماً خوابت نمی برد!!
* به اشتیاق اولین دانه برف، به تحمل آخرین برگ پاییز، به گرمای تن خورشید و به زیبایی آسمان شب قسم می خورم که سر کاری!!
* هه هه هه گول خوردی من اس ام اس نبیدم وجدان موبایلت بیدم فقط وخاستم منو از جیبت در ویاری تا کمی هوا وخورم جیگر!!

سلام… تو رو خدا ببخش… نمی‌خواستم این موقع شب بیدارت کنم… واقعاً ببخش.. .سعی کن درکم کنی… من موبایلم گم شده زنگ بزن به گوشیم تا ببینم کجاست. شرمنده‌ام
غرض مزاحمت بود که به حمدالله حاصل شد
این اس ام اس رو وقتی دوروبرت کسی نیست بخون. اگر هم عجله داری برو یه جای خلوت و تنهایی بخونش


پشت سرتو بپا


کسی نیست داری می خونی؟


خوب خدا را شکر کسی نیست ببین سرکاری!

بی تو هر گز نمی توانم بمیرم
.
.
.
پس بیا با هم گور به گور بشیم!!!

از خدا پول خواستم، بانک داد، درخت خواستم، جنگل داد، اتاق خواستم، خونه داد، حالا می ترسم ازش تو رو بخوام، یه گله گوسفند بده!

می دونی شکست عشقی یعنی چی؟
یعنی بری پای تخته کنفرانس بدی، بعد بفهمی زیپ شلوارت باز بوده!

می دونی فرق تو با گه چیه؟……..شوخی کردم هیچ فرقی ندارین!

امشب میخوام طی یه عملیات شهادت طلبانه
.
.
.
.فدات شم


اگه عشق من تو نیستی
.
.
خوب حتما یکی دیگست

خیلی بی فرهنگ و بی شعوری
.
.
.در جامعه امروز بیداد می کنه

عصاره همه مهربانی ها را گرفتند و از آن مادر ساختند. (ویلیام شکسپیر)
قیمت میوه در میادین تره بار به شدت افزایش یافت. قدر خودتو بدون هلو

آدم تا وقتی زن نداره فقط زن نداره
وقتی زن داره فقط زن داره!

بار اول که نگاهم کردی فکر کردم عاشقی،… بار دوم فکر کردم دیوانه ای،… بار سوم فکر کردم دوستم داری… اما بعدها فهمیدم آدم ندیده ای!

مرد عاشق تا وقتی ازدواج نکرده ناتمام است
و وقتی که ازدواج کرد کارش تمام است!

اطلاعیه عمومی: از کلیه طرفداران تیم استقلال دعوت می کنیم
پول هاشون رو روی هم بذارن و یک دستگاه فاکس برای تیم بخرند تا دوباره آبروی ایران نره.
یه روز. هه
یه روز.. هه هه
یه روز… هه هه هه
ببخشید الان خنده ام می گیره بعدا برات تعریف می کنم!
آمازون با تمام درختاش… آسمون با تمام ستاره هاش… دنیا با تمام آدمهاش… بارون با تمام قطراتش خلاصه اگر همه رو با هم جمع کنی، خیلی می شه!

میدونی بنی‌آدم اعضای یکدیگرند یعنی چی؟ یعنی مثلا تو جیگر منی

جهان بیش از ۶ میلیارد نفر جمعیت داره…عجب…یکی نیست به من احمق بگه: چرا واسه تو مسیج می‌فرستم

هر زنی دو مرد را دوست دارد.
یکی ساخته تخیلات اوست، و دیگری هنوز به دنیا نیامده!

فرخنده میلاد باسعادت دومین گوسفند شبیه سازی شده بر شما و سایر گوسفندان این مرز و بوم مبارک باد

برگ از درخت خسته میشه
پاییز همش بهونه است

فردا ماه گرفتگی شروع می شه. اگر منو گرفتن، تو مواظب خودت باش!

زبان اجوج مجوج بلدی ؟ ” یراکرس متشون یسراف نزن روز یرایم راشف تدوخ هب یراد یلیخ منکیم ساسحا ” لطفا از آخر بخون!

ببخشید از شرکت گاز مزاحمتون میشم میشه یک گاز از لپتون بگیرم

یه خروس دارم روزی ۶ تا تخم می ذاره
باور نمی کنی؟ اینم عکسش:
_=/.l.=
_(^/^)
.{= =}/
_j—–L
این هم تخم هایی که می ذاره:
O O 0 O O 0

یه معادله خیلی جالب :سن خودت رو ضرب در ۴ کن.با ۱۴ جمع کن.حالا تقسیم بر ۳ کن.بعد اینکه نتیجه رو به دست آوردی.برای ابله بعدی بفرست

قد
قد
قد
قد
خوبه , فردا تخم گذاشتنم یاد میگیری !!!!!!

دسته ها : sms
X