می دونی عزیز جونم تویی جونمو امیدم

تو همون عشق قشنگی که نشسته تو وجودم

چشای قشنگو نازت شدن اسمون قلبم

کاش می شد بهت می گفتم که چقدر عاشقت هستم

که تویی تموم جونم تویی همه هستیو نیستم

دیگه من خسته شدم از کارای دور و زمونه

دیگه من طاقت ندارم که بشم غمگین و خسته

اخه تو ای نازنینم بذار دستاتو تو دستام

بی تو من بد جوری تنهام تو شدی خون توی رگهام

فدای یه لحظه خنده ات همه سختی های جونم

عزیزم امید فردام بی تو من بد جوری تنهام


عشق یعنی...!

عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده با چشمان تر

عشق یعنی سر به دار آویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی درجهان رسوا شدن

عشق یعنی سست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن با ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن

**************

عشق یعنی...!

عشق یعنی انتظار و انتظار

عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراغش سوختن

عشق یعنی لحظه های التهاب

 عشق یعنی لحظه های ناب ناب

 عشق یعنی با پرستو پر زدن

عشق یعنی آب بر آذر زدن

**************

عشق یعنی...!

عشق یعنی ,سوز نی , آه شبان

عشق یعنی معنی رنگین کمان

عشق یعنی شاعری دل سوخته

عشق یعنی آتشی افروخته

عشق یعنی با گلی گفتن سخن

عشق یعنی خون لاله بر چمن

عشق یعنی شعله بر خرمن زدن

عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

عشق یعنی یک تیمم,یک نماز

عشق یعنی عالمی راز و نیاز

**************

عشق یعنی...!

 عشق یعنی چون محمد پا به راه

عشق یعنی همچویوسف قعر چاه

عشق یعنی بیستون کندن به دست

عشق یعنی زاهد اما بت پرست

عشق یعنی همچو من دریا شدن

عشق یعنی قطره و دریا شدن

عشق یعنی یک شقایق غرق خون

عشق یعنی درد و محنت در درون

عشق یعنی یک تبلور یک سرود

عشق یعنی یک سلام و یک درود

اس ام اس سر کاری

ببین یکی میخواست از خواب بیدارت کنه من نذاشتم
کار خوبی کردم؟

 

ببین عزیز دلم پاشو………..
اگه پا نشی قهر میکنما………….
خب دلم برات تنگ شده…………
جون من پاشو…………
پاشدی………….
افرین عزیزم…………
حالا که پاشدی ماچم کن بگیر بخواب!

 

یه سوال: اگه نصف شبی اس ام اس سرکاری بدم بیدارت کنم چی کار می کنی؟

 

می دونم خوابی عزیزم. ولی من از دوری و دلتنگی تو خوابم نمی بره،

مطمئنم اگه می دونستی من به خاطر تو نخوابیدم تو هم نمی خوابیدی

 

امیدوارم که خواب نبوده باشی چون با این اس ام اس بیدار می شدی!!

 

.می دونستی شبا که می خوای بخوابی باید گوشی تو خفه کنی!؟؟

 

.می خواستم ببینم ساعت چنده؟ چون ساعتم خوابیده دلم نیومد بیدارش کنم!

 

.می دونستی آلان ساعت ?/? نصفه شبه ! اس ام اس زدم ببینم سروقت خوابیدی یا تا آلان بیداری؟!

.ببخشید حواسم نبود این اس ام اس رو می خواستم در طول روز برات بفرستم!

 

.{یک اس ام اس خالی}

.نصفه شب بخیر!

 

.صبح ساعت چند بیدار می شی کارت دارم.

.من آلان تو آمریکا هستم می خواستم ببینم راسته میگن وقتی اینجا روز باشه اونجا شبه؟!؟

 

.نمی دونم چرا شبا احساس عشق و علاقه در من خیلی زیاد میشه ! دلم نیومد اینو بهت نگم!!

 

.می خواستم ببینم تو هم مثل من دچار بدخوابی شدی یا نه؟؟!

 

.دیروز ازم ساعت پرسیدی یادم رفت بهت بگم.ساعت ?/? شبه!

 

.می دونستی اگه نصفه شبا بری تو سایت اس ام اس بده خیلی حال میده!!

 

.این اس ام اس جهت بیدار کردن شما از خواب فرستاده شده و هیچگونه ارزش مادی و معنوی دیگری ندارد!!

 

.رک بگم :بیدار شو

 

خوابی؟ خوب اشکالی نداره هروقت بیدار شدی بهت میگم. بخواب

 

میخواستم بگم پاهات از زیر پتو اومده بیرون یه وقت سرما نخوری

با آرزوی
?? ماه شادی،
?? هفته پیروزی،
??? روز سلامتی،
???? ساعت عشق،
?????? دقیقه برکت،
??????? ثانیه دوستی.
سال نو مبارک باد.

 

سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
********سال نو مبارک********

 

سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک.

 

سلامتی
سعادت
سیادت
سرور
سروری
سبزی
سرزندگی
هفت سین سفره زندگیتان باشد.
نوروز مبارک


هر نگاه بستگی به احساسی که در آن نهفته است , سنگینی خاص خودش را دار
و نگاهی که گرمای عشق در آن نهفته باشد , بدون انکه احساس کنی , تنت را می سوزاند
اولین بار که سنگینی یک نگاه سوزنده را احساس کرد , یک بعد از ظهر سرد زمستانی بود
مثل همیشه سرش پایین بود و فشار پیچک زرد رنگ تنهایی به اندام کشیده اش , اجازه نمی داد تا سرش را بلند کند
می فهمید , عمیقا می فهمید که این نگاه با تمام نگاه های قبلی , با همه نگاه های آدم های دیگرفرق می کند
ترسید , از این ترسید که تلاقی نگاهش , این نگاه تازه و داغ را فراری بدهد
همانطور مثل هر روز , طبق یک عادت مداوم تکراری , با چشم هایی رو به پایین , مسیر هر روزه ش را, در امتداد مقصد هر روزه , ادامه داد .
در ذهنش زندگی شبیه آدامس بی مزه ای شده بود که طبق اجبار , فقط باید می جویدش
تکرار , تکرار و تکرار
سنگینی نگاه تا وقتی که در خونه را بست , تعقیبش کرد
پشتش رابه در چسباند و در سکوت آشنای حیاط خانه , به صدای بلند تپیدن قلبش گوش داد
برایش عجیب بود , عجیب و دلچسب
***
از عشق می نوشت و به عشق فکر می کرد
ولی هیچوقت نه عاشق شده بود و نه معشوق
در ذهن خیالپردازش , عشق شبیه به مرد جوانی بود
مرد جوانی با گیسوان مشکی مجعد و پریشان و صورتی دلپذیر و رنگ پریده
پنجره رو به کوچه اتاقش را باز کرد
انتهای کوچه , همان درخت کاج قدیمی , همان دیوار کاه گلی , همان تیر چوبی چراغ برق بود و … دوباره نگاه کرد
تمام آن چیزها بود و یک غریبه
***
مرد غریبه در انتهای کوچه قدم می زد و گهگاه نگاهی به پنجره باز اتاق او می انداخت
صدای قلبش را بلند تر از قبل شنید ,
احساس کرد صدای قلبش با صدای قدم زدنهای مرد گره خورده
پنجره رابست و آرام در حالیکه پشتش به دیوار کشیده می شد روی زمین نشست
زانوانش را در بغل گرفت و به حرارتی که زیر پوستش می دوید , دلسپرد
***
تنهایی بد نیست
تنهایی خوب هم نیست
کتابهای در هم و ریخته و شعر های گفته و ناگفته
خوبیها و بدیها
سرگردانی را دوست نداشت
بیرون برف می بارید و توی اتاق باران
با خودش فکر می کرد : تموم اینا یک اتفاق ساده بود , اتفاق ساده ای که تموم شد .
سعی کرد بخوابد
قطره های اشکش را پاک کرد و تا صبح صدای دلنشین قدم زدنهای مرد غریبه را در ذهنش تکرار کرد .
***
روز بعد , تازه بود
با احساسی تازه و نو , متفاوت از روزهای قبل
صورتش را در آینه مرور کرد و روژ کم رنگ سرخ , به لبهایش مالید
بیرون همه جا سفید بود
انتهای کوچه کمی مکث کرد
با خودش گفت , همینجا بود , همینجا راه می رفت
سرش را پایین انداخت و مسیر هر روزه را در پیش گرفت
زیر لب تکرار می کرد : عشق دروغه , مسخره اس , بی رحمه , داستانه , افسانه اس
***
ایستگاه اتوبوس و شلوغی هر روزه و انتظار .. و گرمای آشنای یک نگاه
قفسه سینه اش تنگ شد
طاقت نیاورد و سرش را بلند کرد
دوقدم آنطرف تر , فقط با دو قدم فاصله , مرد غریبه ایستاده بود
تلاقی دو نگاه کوتاه بود و … کوتاه بود و بلند
بلند .. مثل شب یلدا
نگاهش را دزدید
***
نیاز به دوست داشتن ,
نیاز به دوست داشته شدن ,
نیاز به پس زدن پرده های تاریکخانه دل
نیاز به تنها گذاشتن تنهایی ها
و نیاز و نیاز و نیاز
چیزی در درونش خالی شده بود و چیزی جایگزین تمام نداشته هایش
تلاقی یک نگاه و تلاقی تمام احساسات خفته درونی
تمام تفسیرهای عارفانه اش از زندگی و عشق در تلاقی آن نگاه شکل دیگری به خود گرفته بود
می ترسید
می ترسید از اینکه توی اتوبوس کسی صدای تپیدن های قلب فشرده اش را بشنود .
***
مرد غریبه همه جا بود
با نگاه نافذ مشکی و شالگردن قهوه ای اش
و نگاه سنگین تر , و حرارت بیشتر
بعد از ظهر های داغ تابستان را به یادش می آورد در سرمای سخت زمستان
زمستان … تنهایی
سرمای سخت زمستان تنهایی
و بعد از ظهر ها تا غروب
انتهای کوچه بود و صدای قدم زدن های مرد غریبه
و شب .. نگاه عطشناک او بود و رد گام های غریبه بر صفحه سفید برف
***
روزهای تازه و جسارت های تازه تر
و سایه کم رنگ آبی پشت پلک های خمار
و گونه هایی که روز به روز سرخ تر می شد
و چشم هایی که دیگر زمین را , و تکرار را جستجو نمی کرد
چشم هایی که نیازش
نوازش های گرم همان نگاه غریبه .. نه همان نگاه آشنا شده بود
زیر لب تکرار می کرد : - آی عشق .. آی عشق .. آی عشق
***
شکستن فاصله شبیه شکستن شیشه خانه همسایه ای می ماند که نمی دانی تو را می زند یا توپت را با مهربانی پس می دهد
چیزی بیشتر از نگاه می خواست
عشق , همان جوان رنگ پریده با موهای مشکی مجعد توی خواب هایش
جای خودش را به مرد غریبه داده بود
و حالا عشق , مرد غریبه شده بود
با شال گردن قهوهای بلند و موهای جوگندمی آشفته
و سیگاری در دست
دلش پر می زد برای شنیدن صدای عشق
صدای عشقش
مرد غریبه هر روز بود
و هر شب نبود
***
برف می بارید
شدید تر از هر روز
و او , هوای دلش بارانی بود
شدید تر از هر روز
قدم هایش تند بود و نگاهش آهسته
با خودش فکر می کرد , اینهمه آدم برای چه
آدم های مزاحمی که نمی گذاشتند چشمانش , غریبه را پیدا کند
غریبه ای که در دلش , آشنا ترینش بود
سایه چتری از راه رسید و بعد …
- مزاحمتون که نیستم ؟
صدای شکستن شیشه آمد
غریبه در کنارش بود
صدایی گرم و حضوری گرم تر
باور نمی کرد
هر دو زیر یک چتر
هر دو در کنار هم
- نه , اصلا , خیلی هم لطف کردین
قدم به قدم , در سکوت , سکوت !!!….. نه فریاد
آی عشق .. ای عشق … آی عشق , تو چه ساده آدم ها را به هم می رسانی .. و چه سخت
کاش خیابان انتهایی نداشت
بوی عطر غریبه , بوی آشنایی بود , بوی خواب و بیداری
- سردتون که نیست
- نه .. اصلا
دو بار گفته بود ” نه اصلا ”
از خودش حجالت می کشید که زبانش را یارایی برای حرف زدن نبود
سردش نبود , داغش بود
حرارت عشق , تن آدم را می سوزاند
غریبه تا ابتدای کوچه آمد
ابتدای کوچه ای که برای او , انتهایش بود
- ممنونم
نگاه در نگاه , کوتاه و کوبنده
- من باید ممنون باشم که اجازه دادید همراهتون باشم
آرامش , احساس آرامش می کرد و اضطراب
آرامش از با هم بودن و اضطراب از از دست دادن
- خدانگهدار
قدم به قدم دور شد
به سوی خانه , غریبه ایستاده بود و دل او هم , ایستاده تر
در را گشود و در لحظه ای کوتاه نگاهش کرد
غریبه چترش را بسته بود
***
بلوغ تازه , پژمردن جوانه های پیچک تنهایی
تب , شب های بلند و خیال پردازیهای بلند تر
” اون منو دوست داره .. خدای من .. چقدر متین و موقر بود … ”
از این شانه به آن شانه .. تا صبح .. تا دیدار دوباره
***
خیابان های شلوغ , دست ها ی در جیب و سرهای در گریبان
هر کسی دلمشغولی های خودش را دارد
و انتظار , چشم های بی تاب و دل بی تاب تر
” پس اون کجاست ”
پرده به پرده آدم های بیگانه و تاریک و دریغ از نور , دریغ از آشنای غریبه
” نکنه مریض شده .. نکنه … ”
اضطراب و دلهره , سرگیجه و خفقان
عادت نیست , عشق آدم را اینگونه می کند
هیچکس شبیه او هم نبود , حتی از پشت سر
” کاش دیروز باهاش حرف می زدم , لعنت به من , نکنه از من رنجیده … ”
اشک و باران , گریه و سکوت
واژه عمق احساس را بیان نمی کند
واژه .. هیچ کاری از دستش بر نمی آید .
***
انتهای کوچه ساکت
پنجره باز
هق هق های نیمه شب
و روزهای برفی
روزهای برفی بدون چتر
” امروز حتما میاد ”
و امروز های بدون آمدن
***
بدست آوردن سخت است , از دست دادن کشنده , انتظار عذاب آور
غریبه , نه آمده بود , نه رفته بود
روزها گذشت , و هفته ها و .. ماه ها
بغض بسته , پنجه های قطور تنهایی بر گردن ظریفش گره خورده بود
نه خواب , نه بیداری
دیوانگی , جنون … شاید برای هیچ
” اون منو دوست داشت … شایدم … ”
علامت سئوال , علامت عشق , علامت ترید
پنجره همیشه باز .. و انتهای کوچه همیشه ساکت … همیشه خلوت
آدم تا چیزی را ندارد , ندارد
غم نمی خورد
تا عشق را تجربه نکند , عاشقی را مسخره می پندارد
و وای از آن روزیکه عاشق شود
***
پیچک زرد و چسبناک تنهایی در زیر پوستش جولان می داد
و غریبه , انگار برای همیشه , نیامده , رفته بود
مثل سرخی گونه هایش , برق چشمان درشتش و طراوتش و شادابی اش
نگاهش از پنجره به شکوفه های درخت گیلاس همسایه ماسید
اگر او بود …
اما .. او … شش ماه بود که نبود
گاهی وقت ها , امید هم , نا امید می شود
زیر لب زمزمه کرد : ” عشق دروغه , مسخره اس , بی رحمه , داستانه , افسانه اس
از به هیچ به پوچ رسیدن
تجربه کردن درد دارد
درد عاشقی
و تمام اینها را هیچ کس نفهمید
دلی برای همیشه شکست و صدایش در شلوغی و همهمه آدم ها , نه … آدمک ها .. گم شد .
***
صدای در , و پستچی
- این بسته مال شماست
صدای تپیدن دلش را شنید , مثل آن روزها , محکم و متفاوت
درون بسته یک کتاب بود
” داستان های کوتاهی از عشق ”
پشت جلد , عکس همان غریبه بود , با همان نگاه ,
قلبش بی محابا می زد , و نفس هایش تند و از هم گسیخته
روی صفحه اول با خودکار آبی نوشته شده بود
” دوست عزیز , داستان سیزهم این کتاب را با الهام از ارتباط کوتاهمان نوشته ام , امیدوارم برداشت های شخصی ام از احساساتت که مطئنم اینگونه نبوده است ببخشی , به هر حال این نوشته یک داستان بیشتر نیست , شاد باشی و عاشق ”
احساس سرگیجه و تهوع
” ارتباط کوتاهمان !!! ”
انگشتانش ناخودآگاه و مضطرب کتاب را جستجو می کرد ,
داستان سیزدهم :
(( درد عاشقی ))
هر نگاه بستگی به احساسی که در آن نهفته است , سنگینی خاص خودش را دارد
و نگاهی که گرمای عشق در آن نهفته باشد , بدون انکه احساس کنی , تنت را می سوزاند
اولین بار که سنگینی یک نگاه سوزنده را احساس کرد …
…………………………………..
…………………………
……………….
…….
….***
آهسته لغزید
سایش پشت بر دیوار
سقوط
و دیگر هیچ …..

بهای عشق و خیانت

 


 

دردعاشقی

هر نگاه بستگی به احساسی که در آن نهفته است , سنگینی خاص خودش را دار
و نگاهی که گرمای عشق در آن نهفته باشد , بدون انکه احساس کنی , تنت را می سوزاند
اولین بار که سنگینی یک نگاه سوزنده را احساس کرد , یک بعد از ظهر سرد زمستانی بود
مثل همیشه سرش پایین بود و فشار پیچک زرد رنگ تنهایی به اندام کشیده اش , اجازه نمی داد تا سرش را بلند کند
می فهمید , عمیقا می فهمید که این نگاه با تمام نگاه های قبلی , با همه نگاه های آدم های دیگرفرق می کند
ترسید , از این ترسید که تلاقی نگاهش , این نگاه تازه و داغ را فراری بدهد
همانطور مثل هر روز , طبق یک عادت مداوم تکراری , با چشم هایی رو به پایین , مسیر هر روزه ش را, در امتداد مقصد هر روزه , ادامه داد .
در ذهنش زندگی شبیه آدامس بی مزه ای شده بود که طبق اجبار , فقط باید می جویدش
تکرار , تکرار و تکرار
سنگینی نگاه تا وقتی که در خونه را بست , تعقیبش کرد
پشتش رابه در چسباند و در سکوت آشنای حیاط خانه , به صدای بلند تپیدن قلبش گوش داد
برایش عجیب بود , عجیب و دلچسب
***
از عشق می نوشت و به عشق فکر می کرد
ولی هیچوقت نه عاشق شده بود و نه معشوق
در ذهن خیالپردازش , عشق شبیه به مرد جوانی بود
مرد جوانی با گیسوان مشکی مجعد و پریشان و صورتی دلپذیر و رنگ پریده
پنجره رو به کوچه اتاقش را باز کرد
انتهای کوچه , همان درخت کاج قدیمی , همان دیوار کاه گلی , همان تیر چوبی چراغ برق بود و … دوباره نگاه کرد
تمام آن چیزها بود و یک غریبه
***
مرد غریبه در انتهای کوچه قدم می زد و گهگاه نگاهی به پنجره باز اتاق او می انداخت
صدای قلبش را بلند تر از قبل شنید ,
احساس کرد صدای قلبش با صدای قدم زدنهای مرد گره خورده
پنجره رابست و آرام در حالیکه پشتش به دیوار کشیده می شد روی زمین نشست
زانوانش را در بغل گرفت و به حرارتی که زیر پوستش می دوید , دلسپرد
***
تنهایی بد نیست
تنهایی خوب هم نیست
کتابهای در هم و ریخته و شعر های گفته و ناگفته
خوبیها و بدیها
سرگردانی را دوست نداشت
بیرون برف می بارید و توی اتاق باران
با خودش فکر می کرد : تموم اینا یک اتفاق ساده بود , اتفاق ساده ای که تموم شد .
سعی کرد بخوابد
قطره های اشکش را پاک کرد و تا صبح صدای دلنشین قدم زدنهای مرد غریبه را در ذهنش تکرار کرد .
***
روز بعد , تازه بود
با احساسی تازه و نو , متفاوت از روزهای قبل
صورتش را در آینه مرور کرد و روژ کم رنگ سرخ , به لبهایش مالید
بیرون همه جا سفید بود
انتهای کوچه کمی مکث کرد
با خودش گفت , همینجا بود , همینجا راه می رفت
سرش را پایین انداخت و مسیر هر روزه را در پیش گرفت
زیر لب تکرار می کرد : عشق دروغه , مسخره اس , بی رحمه , داستانه , افسانه اس
***
ایستگاه اتوبوس و شلوغی هر روزه و انتظار .. و گرمای آشنای یک نگاه
قفسه سینه اش تنگ شد
طاقت نیاورد و سرش را بلند کرد
دوقدم آنطرف تر , فقط با دو قدم فاصله , مرد غریبه ایستاده بود
تلاقی دو نگاه کوتاه بود و … کوتاه بود و بلند
بلند .. مثل شب یلدا
نگاهش را دزدید
***
نیاز به دوست داشتن ,
نیاز به دوست داشته شدن ,
نیاز به پس زدن پرده های تاریکخانه دل
نیاز به تنها گذاشتن تنهایی ها
و نیاز و نیاز و نیاز
چیزی در درونش خالی شده بود و چیزی جایگزین تمام نداشته هایش
تلاقی یک نگاه و تلاقی تمام احساسات خفته درونی
تمام تفسیرهای عارفانه اش از زندگی و عشق در تلاقی آن نگاه شکل دیگری به خود گرفته بود
می ترسید
می ترسید از اینکه توی اتوبوس کسی صدای تپیدن های قلب فشرده اش را بشنود .
***
مرد غریبه همه جا بود
با نگاه نافذ مشکی و شالگردن قهوه ای اش
و نگاه سنگین تر , و حرارت بیشتر
بعد از ظهر های داغ تابستان را به یادش می آورد در سرمای سخت زمستان
زمستان … تنهایی
سرمای سخت زمستان تنهایی
و بعد از ظهر ها تا غروب
انتهای کوچه بود و صدای قدم زدن های مرد غریبه
و شب .. نگاه عطشناک او بود و رد گام های غریبه بر صفحه سفید برف
***
روزهای تازه و جسارت های تازه تر
و سایه کم رنگ آبی پشت پلک های خمار
و گونه هایی که روز به روز سرخ تر می شد
و چشم هایی که دیگر زمین را , و تکرار را جستجو نمی کرد
چشم هایی که نیازش
نوازش های گرم همان نگاه غریبه .. نه همان نگاه آشنا شده بود
زیر لب تکرار می کرد : - آی عشق .. آی عشق .. آی عشق
***
شکستن فاصله شبیه شکستن شیشه خانه همسایه ای می ماند که نمی دانی تو را می زند یا توپت را با مهربانی پس می دهد
چیزی بیشتر از نگاه می خواست
عشق , همان جوان رنگ پریده با موهای مشکی مجعد توی خواب هایش
جای خودش را به مرد غریبه داده بود
و حالا عشق , مرد غریبه شده بود
با شال گردن قهوهای بلند و موهای جوگندمی آشفته
و سیگاری در دست
دلش پر می زد برای شنیدن صدای عشق
صدای عشقش
مرد غریبه هر روز بود
و هر شب نبود
***
برف می بارید
شدید تر از هر روز
و او , هوای دلش بارانی بود
شدید تر از هر روز
قدم هایش تند بود و نگاهش آهسته
با خودش فکر می کرد , اینهمه آدم برای چه
آدم های مزاحمی که نمی گذاشتند چشمانش , غریبه را پیدا کند
غریبه ای که در دلش , آشنا ترینش بود
سایه چتری از راه رسید و بعد …
- مزاحمتون که نیستم ؟
صدای شکستن شیشه آمد
غریبه در کنارش بود
صدایی گرم و حضوری گرم تر
باور نمی کرد
هر دو زیر یک چتر
هر دو در کنار هم
- نه , اصلا , خیلی هم لطف کردین
قدم به قدم , در سکوت , سکوت !!!….. نه فریاد
آی عشق .. ای عشق … آی عشق , تو چه ساده آدم ها را به هم می رسانی .. و چه سخت
کاش خیابان انتهایی نداشت
بوی عطر غریبه , بوی آشنایی بود , بوی خواب و بیداری
- سردتون که نیست
- نه .. اصلا
دو بار گفته بود ” نه اصلا ”
از خودش حجالت می کشید که زبانش را یارایی برای حرف زدن نبود
سردش نبود , داغش بود
حرارت عشق , تن آدم را می سوزاند
غریبه تا ابتدای کوچه آمد
ابتدای کوچه ای که برای او , انتهایش بود
- ممنونم
نگاه در نگاه , کوتاه و کوبنده
- من باید ممنون باشم که اجازه دادید همراهتون باشم
آرامش , احساس آرامش می کرد و اضطراب
آرامش از با هم بودن و اضطراب از از دست دادن
- خدانگهدار
قدم به قدم دور شد
به سوی خانه , غریبه ایستاده بود و دل او هم , ایستاده تر
در را گشود و در لحظه ای کوتاه نگاهش کرد
غریبه چترش را بسته بود
***
بلوغ تازه , پژمردن جوانه های پیچک تنهایی
تب , شب های بلند و خیال پردازیهای بلند تر
” اون منو دوست داره .. خدای من .. چقدر متین و موقر بود … ”
از این شانه به آن شانه .. تا صبح .. تا دیدار دوباره
***
خیابان های شلوغ , دست ها ی در جیب و سرهای در گریبان
هر کسی دلمشغولی های خودش را دارد
و انتظار , چشم های بی تاب و دل بی تاب تر
” پس اون کجاست ”
پرده به پرده آدم های بیگانه و تاریک و دریغ از نور , دریغ از آشنای غریبه
” نکنه مریض شده .. نکنه … ”
اضطراب و دلهره , سرگیجه و خفقان
عادت نیست , عشق آدم را اینگونه می کند
هیچکس شبیه او هم نبود , حتی از پشت سر
” کاش دیروز باهاش حرف می زدم , لعنت به من , نکنه از من رنجیده … ”
اشک و باران , گریه و سکوت
واژه عمق احساس را بیان نمی کند
واژه .. هیچ کاری از دستش بر نمی آید .
***
انتهای کوچه ساکت
پنجره باز
هق هق های نیمه شب
و روزهای برفی
روزهای برفی بدون چتر
” امروز حتما میاد ”
و امروز های بدون آمدن
***
بدست آوردن سخت است , از دست دادن کشنده , انتظار عذاب آور
غریبه , نه آمده بود , نه رفته بود
روزها گذشت , و هفته ها و .. ماه ها
بغض بسته , پنجه های قطور تنهایی بر گردن ظریفش گره خورده بود
نه خواب , نه بیداری
دیوانگی , جنون … شاید برای هیچ
” اون منو دوست داشت … شایدم … ”
علامت سئوال , علامت عشق , علامت ترید
پنجره همیشه باز .. و انتهای کوچه همیشه ساکت … همیشه خلوت
آدم تا چیزی را ندارد , ندارد
غم نمی خورد
تا عشق را تجربه نکند , عاشقی را مسخره می پندارد
و وای از آن روزیکه عاشق شود
***
پیچک زرد و چسبناک تنهایی در زیر پوستش جولان می داد
و غریبه , انگار برای همیشه , نیامده , رفته بود
مثل سرخی گونه هایش , برق چشمان درشتش و طراوتش و شادابی اش
نگاهش از پنجره به شکوفه های درخت گیلاس همسایه ماسید
اگر او بود …
اما .. او … شش ماه بود که نبود
گاهی وقت ها , امید هم , نا امید می شود
زیر لب زمزمه کرد : ” عشق دروغه , مسخره اس , بی رحمه , داستانه , افسانه اس
از به هیچ به پوچ رسیدن
تجربه کردن درد دارد
درد عاشقی
و تمام اینها را هیچ کس نفهمید
دلی برای همیشه شکست و صدایش در شلوغی و همهمه آدم ها , نه … آدمک ها .. گم شد .
***
صدای در , و پستچی
- این بسته مال شماست
صدای تپیدن دلش را شنید , مثل آن روزها , محکم و متفاوت
درون بسته یک کتاب بود
” داستان های کوتاهی از عشق ”
پشت جلد , عکس همان غریبه بود , با همان نگاه ,
قلبش بی محابا می زد , و نفس هایش تند و از هم گسیخته
روی صفحه اول با خودکار آبی نوشته شده بود
” دوست عزیز , داستان سیزهم این کتاب را با الهام از ارتباط کوتاهمان نوشته ام , امیدوارم برداشت های شخصی ام از احساساتت که مطئنم اینگونه نبوده است ببخشی , به هر حال این نوشته یک داستان بیشتر نیست , شاد باشی و عاشق ”
احساس سرگیجه و تهوع
” ارتباط کوتاهمان !!! ”
انگشتانش ناخودآگاه و مضطرب کتاب را جستجو می کرد ,
داستان سیزدهم :
(( درد عاشقی ))
هر نگاه بستگی به احساسی که در آن نهفته است , سنگینی خاص خودش را دارد
و نگاهی که گرمای عشق در آن نهفته باشد , بدون انکه احساس کنی , تنت را می سوزاند
اولین بار که سنگینی یک نگاه سوزنده را احساس کرد …
…………………………………..
…………………………
……………….
…….
….***
آهسته لغزید
سایش پشت بر دیوار
سقوط
و دیگر هیچ ….


با سلام ,
خدا جان , حرفهایم را توی نیم ساعت باید براتان بنویسم
خودتان میبینید که برای پیدا کردن هر کدام از حرف ها روی این صفه کلید چقدر عرق میریزم
خداجان , از وقتی پسر همسایه پولدارمان به من گفت که شما یک ایمیل داری که هر روز چکش میکنید هم خوشحال شدم , هم ناراحت
خوشحال به خاطر اینکه می توانم درد دلم را بنویسم
و ناراحت از اینکه ما که توی خانه مان کامپیوتر نداریم
ما توی خانه مان دو تا اتاق داریم
یک اتاق مال آقا جان و ننه مان است
یکی هم مال من و حسن و هادی و حسین و زهرا و فاطمه و ننه بزرگ
دو تا پشتی نو داریم که اکبر آقا بزاز , خواستگار زهرا برامان آورده
یک کمد که همه چیزمان همان توست
آشپزخانه مان هم توی حیاط است و آقاجان تازه با آجر ساختتش
ما هم مجبوریم برای اینکه برای شما ایمیل بزنیم دو هفته بریم پیش رضا ترمزی کار کنیم تا بتونیم پول یک ساعت کافی نت را در بیاریم
خداجان , جان هرکی دوست دارید زود به زود ایمیل هاتان را چک کنید و جواب ما را بدهید
ما چیز زیادی نمی خواهیم
خدا جان , آقاجانمان سه هفته است هر دو تا کلیه اشان از کار افتاده و افتاده توی خانه
خیلی چیز بدیست
خداجان , ما عکس کلیه را توی کتاب زیستمان دیده ایم , اندازه لوبیاست , شکم اقاجان ما هم مثل نان بربری صاف است , برای شما که کاری ندارد ,
اگر می شود , یک دانه کلیه برایمان بفرستید ,
ما آقاجانمان را خیلی دوست داریم , خدا جان
الان بغض توی گلومان است , ولی حواسمان هست که این آدم های توی کافی نت که همه شیک و پیکن , نوشته های مارا دزدکی نخوانند ,
چون می دانم حسابی به ما می خندند و مسخره مان می کنند
خدا جان , اگر می شود یک کاری بکن این اکبر آقا بزاز بمیرد , آبجی زهرامان از اکبر آقا بدش می آید
اما ننه می گوید اگر اکبر آقا شوهر زهرامان بشود وضعمان بهتر می شود
خداجان اکبر آقا چهل سال دارد و تا حالا دو تا زنش مرده اند , آبجی زهرامان فقط سیزده سال دارد خداجان
الان نیم ساعت و هفت دقیقه است که دارم یکی یکی این حرف ها ی روی صفه کلید را پیدا می کنم
خداجان اگر پول داشتم هر روز برای شما ایمیل می زدم
خوش به حال آدم پولدارها که هم هر روز برایت ایمیل می زنند
تازه همایون پسر همسایه پولدارمان می گفت با شما چت هم کرده است
خوش به حالش
خداجان , اگر کاری کنید که حال آقاجانمان خوب شود خیلی خوب می شود
چون قول داده اگر حالش خوب شود برود سر گذر کار پیدا کند و بعد که پول گیرش آمد یک دوش بخرد بذارد توی مستراح
خداجان , ننه بزرگ از این کار که حمام توی مستراح باشد بدش می آید ولی آقاجان می گوید حمام خانه پولدار ها هم توی مستراحشان است
خدا جان ننه بزرگ ما خیلی مواظب نجس پاکی است و گفته است هرگز به این حمام اینجوری نمی رود
ولی خداجان راستش من وقتی خیلی از حمام رفتنم می گذرد بدنم بوی بد می گیرد و همکلاسی هایم بد نگاهم می کنند
راستی خدا جان , چه خوب شد که به ما تلویزیون ندادی ,
یکبار که از جلوی مغازه رد می شدم دیدم که آدم های توی تلویزیون چه غذاهای خوشگلی می خورند ,
حتما خوشمزه هم هست , نه ؟
تا سه روز نان و ماست اصلا به دهانم مزه نمی کرد
بعضی وقتها , ننه که از رختشویی برمی گردد با خودش پلو می آورد ,
خیلی خوشمزه است خداجان , ننه می گوید این برکت خداست , دستت درد نکند ,
راستی خداجان , شما هم حتما خیلی پولدارید که خانه تان را توی آسمان ساخته اید , تازه من عکس خانه ییلاقیتان را هم دیده ام
همان که روی زمین است و یک پارچه سیاه رویش کشیده اید ,
خیلی بزرگ است ها , تازه آنهمه مهمان هم دارید , حق هم دارید که روی زمین نیایید , چون پذیرایی از آنهمه آدم خیلی سخت است
ما اصلا خانه مان مهمان نمی آید , چون ما اصلا کسی را نداریم
ولی آقاجانمان می گوید اگر کسی بیاید ساعتش را می فروشد و میوه و شیرینی می خرد
ما مهمانی هم نمی رویم , چون ننه می گوید بد است یک گله آدم برود مهمانی
خدا جان وقت دارد تمام می شود , اگر بیشتر پول داشتم می ماندم و باز برایتان می نوشتم
ولی قول می دهم دو هفته دیگر که مزدم را گرفتم باز بیایم و برایتان ایمیل بفرستم
خدا جان به خاطر اینکه درسهایم خوب است از شما تشکر می کنم
تازه به خاطر اینکه ما توی خانه مان همه همدیگر را دوست داریم هم دستت را می بوسم
من می دانم که آدم های پولدار همه شان خودکشی می کنند , ولی من هیچوقت خودم را نمی کشم
تازه خداجان , من آدم هایی را می شناسم که حتی اسم کامپیوتر را نشنیدند بیچاره ها ,
شاید از آنها هم دفعه بعد برایت نوشتم
خداجان , نامه من را فقط خودت بخوان و به کسی نشان نده
صبر کن ...
آخ جان , پنجاه تومن دیگر هم دارم ,
خدا جان جوابم را بده ,
فقط تو را به خدا , به خارجی برایمان ننویسید ,
چون ما زبانمان خوب نیست هنوز
آخ , راستی خدا جان یادم رفت , حسن مان دارد دنبال کار می گردد , یک کاری بی زحمت برایش جور کنید
هادی هم آبله مرغان گرفته است , اگر برایتان زحمتی نیست زودتر خوبش کنید
حسین هم وقتی ننه می رود رختشویی همش گریه می کند ,
آبجی فاطمه مان هم چشمانش ضعیف شده ولی رویش نمی شود به آقاجان بگوید , چون می گوید پول عینک خیلی زیاد است
اگر می شود چشان ابجیمان را هم خوب کنید
خب .. وقت تمام است دیگر , پدرمان در آمد
خداجان مهربان ,
اگر زیاد چیزی خواستیم معذرت می خوام , هنوز خیلی چیزها هست ولی رویمان نشد
دست مهربانتان را از دور می بوسم
راستی خدا جان , ننه بزرگ آرزو دارد برود مشهد پابوس امام رضا , یک کاری برایش بکنید بی زحمت
باز هم دست و پایتان را می بوسم
منتظر جواب و کلیه می مانم
دستتان درد نکند

بنده کوچک شما , مجید


...
خواست دکمه سند را بزند
دستش عرق کرده بود و چشمش سیاهی می رفت
یهو کامپیوتر خاموش شد
خشکش زد
- اااااا
صدایی از پشت سرش گفت :
- اون سیستم ویروسیه , نگران نباش , الان دوباره میاد بالا
اسکناس های مچاله , توی عرق کف دستش خیس شد
دیگه وقتی برای دوباره نوشتن نبود
یه قطره اشک از گوشه چشمش غلطید روی گونه اش
بلند شد
پول رو داد و از کافی نت زد بیرون
توی راه خودشو دلداری می داد
- دوهفته دیگه باز میام ...
- باز میام ...


دسته ها : sms
«هنر، سرچشمه‌ی زاینده است و دولت پاینده!و اگر هنرمند از دولت بیفتد، غم نباشد که هنر، در نفس خود دولت است و هنرمند هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند.»[2]
امروزه، به «هر کاری که به طور ویژه‌ای خوب و تحسین برانگیز انجام شود»، کار هنرمندانه می‌ گویند. از این منظر نه تنها هنرهای سنتی نظیر نقاشی و خطاطی و مجسمه سازی، بلکه بسیاری از تولیدات صنعتی را نیز می توان هنر نامید. مثلاّ یک کار برجسته مهندسی مثل یک پل زیبا و یا حتی تجارت و مدیریت را می‌توان هنر نامید.[3]
از نظر فلاسفه، زیبایی و جمال به معنای هماهنگی با قوای ادراکی انسان است؛ یعنی اگر چیزی با قوای سه گانه ( حواس، خیال، عقل) هماهنگ و مطبوع طبع تماشاچیان بود، آن شیء زیباست. پس هنرمند کسی است که بتواند اثری لذتبخش برای قوای سه گانه آدمی بیافریند.
از طرفی ادراکات انسان گاهی حسی، زمانی خیالی ( مثالی ) و در پاره‌ای موارد عقلی است. پس زیبایی ها نیز به سه دسته زیبایی حسی، مثالی و عقلی تقسیم می‌شوند. زیبایی‌های حسی (مانند زیبایی یک تابلوی نقاشی) و زیبایی خیالی (مانند یک غزل زیبا و دلکش)، عمدتاّ اعتباری و تابع قراردادها بوده و بسته به جوامع و فرهنگ‌های مختلف، متفاوت می‌باشند زیرا این دسته از زیبایی‌ها، ریشه در عادات اجتماعی، قراردادهای اعتباری، امیال فردی و باورهای فرهنگی ملت‌ها دارند.
اما زیبایی‌های معقول ( مانند زیبایی عدالت ) که با فطرت انسان سر و کار دارند، یک امر ثابت و همگانی بوده و یک زبان بین المللی و قابل فهم برای همگان می‌باشند زیرا فطرت همه‌ی انسان‌ها در طول تاریخ و در تمام جوامع یکسان است. «فِطرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لاتَبدیلَ لِخَلقِ اللهِ »[4]در همه زمانها و در همه فرهنگها، عدالت یک معنا و مفهوم زیبا و ستودنی است و ظلم و بی عدالتی یک امر زشت و نازیباست.
از دیدگاه اسلام، هنرمند متعهد کسی است که «زیبایی حقیقت» را نشان داده و آواز حقیقت سر دهد. میل به زیبایی‌های سرنوشت ساز نظیر خداخواهی و عدالت طلبی را در فرد و جامعه بیدار و آشکار ‌کند.
فارغ از بحث های نظری و پیچیده ، می توان فرهنگ را در سه مقوله عقاید و اخلاق و رفتار خلاصه نمود به عبارت دیگرکارهای فرهنگی مثبت ، به فعالیت هایی گفته می شود که باعث ارتقاء فرد و جامعه در سه بعد اعتقادی و اخلاقی و رفتاری گردند.
از طرفی کلیه کارها و محصولات فرهنگی، در دو سطح عقلانی و عاطفی بشر اثرگذاری می نمایند. و یقینا احساسات و عواطف و کارهایی که با احساس آدمی سر و کار دارند نظیرکارهای هنری ، بسیار عمومی تر و زودبازده تر از کارهای آکادمیک و عقلانی اند.
پس نباید گمان کرد که برای گسترش دین حق، تکیه بر حقانیت محتوا کافی است، زیرا حقانیت و صلابت محتوا، که نوعی زیبایی عقلی است، مخصوص عاقلان و اندیشمندان است، «وَ قَلِیلٌ ما هُم»، اما اکثریت جامعه که بر مدار حس و خیال می‌چرخند و چه بسا ظاهر و شکل ارائه یک اندیشه، بیش از محتوای آن، برای شان مهم باشد.
نیست وش باشد خیال اندر جهان عـالمی را بر خیــالی بیــن روان
از خیـــالی جنگشان و صلحشان و ز خیــالی ننگشـان و نامشـان[5]
لذا بر نخبگان جامعه واجب است که از هنر به عنوان یک ابزار نافذ انتقال پیام، بهره جسته و حقایق دینی را در قالب‌های زیبا و عمومی ارائه داده و جامه‌ی محسوس برتن اندیشه‌های معقول بپوشانند تا معارف دینی را از عرش به فرش آورده و مخاطبان را از فرش به عرش سیر دهند.
ما در این نوشتار، کند و کاوی کوتاه در قرآن و سنت و سخنان اندیشمندان نموده ایم و تلاش کرده ایم تا رویکرد اسلام را به هنر و زیبایی و برخی رشته های هنری، بررسی کنیم. به طور خلاصه می توان گفت که از دیدگاه اسلام هیچ هنری بطور مطلق پذیرفته نیست و ارزش هر رشته هنری به غایت و هدف آن است. تز هنر برای هنر یا هنر برای لذت و شهرت و ثروت، در این دنیا ممکن است بکار آید اما به یقین در آخرت تنها عمل خالص و برای خداست که خریدار دارد و خدا هم خریدار کارهای مفید و سازنده است و هرکاری که مایه سعادت بشر گردد و بر طهارت و پاکی او بیفزاد از نگاه اسلام مورد تایید است.


تعریف مفاهیم و اصطلاحات از مبادی تصوری علوم است. اما این امر در حوزه هنر و زیبایی امری بس دشوار است، زیرا هنر در قلمرو علومی است که علاوه بر عناصر عینی، عناصر ذهنی و درونی نیز در آن به شدت اثرگذار است. دهخدا هنر را به «علم و معرفت و دانش و فضل و کمال، کیاست و فراست، زیرکی» معنا کرده و می گوید «این کلمه در واقع به معنی آن درجه از کمال آدمی‌است که هشیاری و فراست و فضل و دانش را دربردارد و نمود آن صاحب هنر را برتر از دیگران می‌نماید.»[6]و فرهنگ عمید هنر را به « پیشه، صنعت، فن، کار نمایان و برجسته» معنا کرده است.
در زبان انگلیسی واژه Art یا هنر به معنای توانایی ایجاد و آفرینش معانی و یا اشیاست و به تعبیر دیگر هنر قدرت و توانایی خلق تصاویر در ذهن دیگران برای بیان عقاید و احساسات خود و انتقال آنها به دیگران است.[7]
فیلیسین شاله، فیلسوف فرانسوی، نیز هنر را « کوششی برای ایجاد زیبایی، یا ایجاد عالم ایده آل می داند.»[8]و تولستوی معتقد است وقتی انسان، احساساتی را که خود تجربه کرده است، به صورتی زیبا به دیگران انتقال دهد به طوری که آنان را از همان مراحل حسی و عاطفی که خود گذشته است عبور دهد، عملش به نام هنر و خود او به نام هنرمند نامیده می‌شود.[9]
بدین ترتیب برای هنر می توان سه معنا مطرح نمود:
1- فضیلت و کمال و زیرکی
2- بکارگیری مناسب‌ترین فن و روش انجام کار
3- آفرینش زیبایی
گفته شده که یونانیان سه امر را مایه‌ آرامش روان آدمیان می‌دانستند:
1- «راستی» یا «حقیقت»، که توسط «علم» و شاخه های مختلف آن از جمله «فلسفه» پیگیری می شود. و به عبارت دیگر علوم ، زاییده میل و گرایش انسان به حقیقت می باشند.
2- «نیکی» یا «خیر»، که همین غریزه خیرخواهی و میل به خوبیها باعث پیدایش «اخلاق» و اخلاقی زیستن در میان جوامع شده است.
3- «زیبایی» یا «جمال». که میل به زیبایی و جمال بودن، پیدایش «هنر» را باعث شده است.
در رتبه‌بندی این ارزش‌ها، راستی در جایگاه اول، نیکی در رتبه دوم، و زیبایی در مکان سوم قرار می‌گیرد؛ زیرا نیکی در سایه‌ حقیقت و راستی معنا می‌یابد و زیبایی نیز در پرتو حقیقت و نیکی شناخته می‌شود.[10]
همچنین گفته شده که ارسطو بحث زیباشناسی را به وجود آورده و نظریه‌ی زیبایی و هنر را ابداع کرده است.[11]او هنر را عبارت از تقلید طبیعت و آینه‌ای در مقابل آن می دانسته و معتقد بوده انسان از تقلید لذت می‌برد و این حس در حیوانات پایین‌تر وجود ندارد.. ارسطو می گوید برازنده‌ترین نوع هنر آن است که هم با عقل و هم با احساسات سر و کار داشته باشد و لذت عقلانی که از درک یک هنر حاصل می‌شود عالی‌ترین لذتی است که انسان می‌تواند به آن برسد. البته برای هنر کارکرد مهم‌تری نیز وجود دارد و آن تصفیه فشارهای روحی و روانی است. تصفیه یا تصعید از نظر روانکاوان، پالایش و تخلیه احساسات تراکم یافته در درون انسان هاست؛ احساساتی که در نتیجه‌ی قیود و محدودیت‌های زندگی اجتماعی در انسان فشرده و متراکم می‌گردند و این احساسات متراکم یا عقده‌های روحی، که مستعد ایجاد نتایج انفجاری و مضر می‌باشند، به وسیله‌ی تحریک مباح و بی‌ضرری که در آثار هنری نظیر فیلم و نمایش به وجود می‌آید تصفیه شده و به صورت‌های بی خطر و بی ضرر و به طور تدریجی تخلیه می‌گردند.[12]
برخی نیز معتقدند هنرمند کسی است که می کوشد حقایقی را که دیده است در عالم خارج متحقق کند زیرا شأن یک هنرمند عینیت بخشیدن به طرق گوناگون است؛ گاهی با زبان کلمه و شعر مثل سعدی و حافظ و گاهی به صورت معماری که در این جا زبان هنر آفرینی، خشت و گل است.[13]

 

دسته ها : علمی

مقدمه

 فتوشاپ یکی از نرم افزارهای گرافیکی است که اساس کار آن بر پایه ی Bitmap می باشد .
نرم افزار فتوشاپ متعلق به شرکت Adobe بوده و برای ویرایش تصاویر ، طراحی موارد گرافیکی چاپی یا غیر چاپی و ... مورد استفاده ی کاربران قرار می گیرد .
ضمن اینکه این نرم افزار با چاپگرها و دستگاههای خروجی فیلم و زینک بصورت استاندارد هماهنگی دارد .
برای مطالعه ی این دوره ی آموزشی نیاز است کاربران محترم آشنایی با سیستم عامل ویندوز داشته باشند .

ضمنا سیستم شما باید دارای مشخصات سخت افزاری ذیل باشد :

- حداقل سیستم مورد نیاز پنتیوم 233
- 16 مگابایت Ram
- حدود 600 مگا بایت فضای آزاد
- کارت گرافیکی 64 گیگا بایت


    حالت و مدل های رنگ

مدلهای رنگ به صورت زیر می باشد :

مدل RGB :
مدل رنگ RGB - Red, Green , Blue- که در مانیتور ها و تلویزیون برای نمایش رنگها مورد استفاده قرار می گیرد. مقادیر هر یک از رنگهای اصلی RGB با عددی بین (255-0) نشان داده می شود . برای ایجاد رنگ سفید خالص مقادیر رنگهای اصلی RGB معادل 255 می باشد و برای ایجاد رنگ سیاه خالص مقادیر رنگ های اصلی RGB معادل صفر می شود .

مدل CMYK :
مدل رنگ CMYK معمولا برای چاپ مورد استفاده قرار می گیرد . در این مدل رنگها بر حسب درصد بیان می شوند .

(Cyan – Magenta – Yellow - Black) این چهاررنگ بعنوان جوهر چاپ مورد استفاده قرار می گیرند.

محدودة رنگی هر یک از ، (0 تا 100 ) تعریف می شود .

مدل Grayscale :
در این مدل تصاویر به صورت سیاه و سفید می باشند و در پنجره کانالهای فقط یک کانال Black مشاهده می شود . در این حالت طیف رنگی از سفید تا سیاه می باشد (سفید – خاکستری – سیاه ) و محدودة رنگی آن صفر تا 255 می باشد بنابراین بهتر است که برای کارهای تک رنگ مدیا حالت رنگی را روی Grayscale تنظیم نماییم .

مدل Bitmap :
Bitmap کوچکترین حجم اطلاعات برای هر پیکسل را به همراه دارد . اغلب ابزارهای برنامه فتو شاپ در حالت رنگ Bitmap قابل دسترسی نیستند . برای کار با ابزارها بهتر است ، تصاویر Bitmap را به انواع دیگر حالت رنگ تبدیل کنید .

یک تصویر طرح بیتی (Bitmap) ، فقط شامل پیکسلهای سیاه و سفید است . تصویری که دارای چنین حالت رنگی است از درجه وضوح کمتری برخوردار است . به طور کلی در این حالت رنگ نمی توان از رنگهای دیگر و نیز لایه ها و فیلتر ها استفاده کرد . همچنین هیچ گونه تغییری به جز چرخش 60و 180 درجه و معکوس کردن در جهتهای افقی و عمودی روی تصویر اعمال نمی شود . (برای تبدیل یک فایل رنگی به حالت Bitmap،ابتدا باید تصویر را به حالت Grayscale تبدیل کنید . )

شروع کار

برنامه فتوشاپ محصول شرکت Adobe می باشد . هنگام نصب این نرم افزار بر روی سیستم ، لیست این برنامه ها هم نظیر دیگر برنامه ها در منوی Start می نشیند . جهت ورود به این برنامه مسیر زیر را طی می کنیم :
Start > programs> adobe> photo shop 6
در نظر داشته باشید که فایل اجرایی این برنامه آیکونی شبیه یک چشم دارد . پس از کلیک بر روی فایل اجرایی ، برنامه فتو شاپ باز می شود .
وقتی برای اولین بار ، فتو شاپ را باز می کنید ، جعبه ابزاری را در قسمت سمت چپ صفحه مشاهده میکنید که تمامی ابزارهای مربوط به طراحی در این Box موجود می باشد . در سمت راست نیز چهار پنجره قرار دارد . عنوان منوها در نوار منو قرار گرفته است . زمینه این پنجره میزکار (Desktop) محیط فتوشاپ می باشد .
فتوشاپ بر خلاف سایر برنامه های گرافیکی به صورت خودکار صفحة جدیدی را برایتان باز نمی کند .
برای باز کردن فایل جدید (بوم نقاشی) گزینة New را از منوی File انتخاب می کنیم ، با انتخاب این گزینه کادر New ظاهر می شود .
Name : نام فایل را در این قسمت تایپ می کنیم .

Width : پهنای فایل را در این قسمت وارد می کنیم و در کادر مقابل آن واحد را تعیین می کنیم .

Height : ارتفاع فایل را در این قسمت وارد می کنیم و در کادر مقابل آن واحد را تعیین می کنیم .

Resolution : این قسمت مربوط به تعداد نقاط جوهر بر اینچ است. این پارامتر به علت تعیین کیفیت تصویر از اهمیت زیادی برخوردار است. هرچه تفکیک پذیری بالاتر باشد ، کیفیت تصویر نیز بهتر می باشد . اما حافظة بیشتری را نیز مورد استفاده قرار می دهد . تفکیک پذیری مانیتور 72 نقطه بر اینچ و برای چاپ 300 نقطه بر اینچ (DPI) می باشد .
( به طور کلی کیفیت و وضوح تصویر بستگی به Resulation دارد .)

Mode : در این قسمت مدیا حالت رنگ را مشخص می کنیم . طراحی برای چاپ با مد
CMYK ، برای مانیتور RGB ، و ...

Contents : زمینة بوم نقاشی را مشخص می کند ، که شامل سه حالت :

White : :سفید
Background color : به رنگ B.G
Transparent : بی رنگ ، می باشد .
جعبه ابزار (Tool Box) مانند جعبه رنگ هنرمند نقاش است . یعنی ابزارهای مورد نیاز برای ترسیم ، رنگ آمیزی ، پاک کردن و سایر عملکردهای مربوط به تصویر را در خود جای داده است .

طریقه اعمال رنگها و برخی از ابزار فتوشاپ
 

طریقة اعمال رنگهای Background , Forground روی بوم نقاشی( به وسیلة صفحه کلید ) :
برای اعمال رنگ Forground، روی بوم نقاشی دو کلید ، (Alt + Backspace) را همزمان با هم فشار می دهیم .
برای اعمال رنگ Background روی بوم نقاشی دو کلید ( Ctrl + Backspace) را همزمان با هم فشار می دهیم .
چنانچه با نشانگر ماوس روی یکی از قسمتهای F.G یا B.G قرار بگیریم و کلیک کنیم ، استخر رنگ ( Color Picker) فعال می شود ، در این کادر می توانیم رنگ مورد نظرمان را انتخاب کنیم .
برای جابجایی رنگ ( F.G) و (B.G) روی فلش بالای این دو رنگ کلیک می کنیم ( فلش دو جهته)
برای اینکه رنگ F.G و B.G به حالت پیش فرض ( سیاه و سفید) برگردد. روی آیکون کوچکی که در زیر این قسمت قرار گرفته کلیک می کنیم .

ابزار محدودة انتخاب Marquee Tool :


ابزار محدودة انتخاب ، اولین ابزار انتخاب می باشد ، همانطور که در شکل فوق مشاهده می کنید ، این ابزار دارای 4 زیر مجموعه است .
-اولین زیر مجموعه این ابزار (محدودة انتخاب چهارگوش )marquee Rectangle:
برای ترسیم محدودة انتخاب چهارگوش از این قسمت استفاده می کنیم . در صورتی که بخواهیم مربع ترسیم کنیم باید هنگام ترسیم کلید shift را فشار دهیم .
-دومین زیر مجموعه این ابزار (محدودة‌ انتخاب بیضی ) [oval Marquee]: است که برای ترسیم محدودة انتخاب دایره یا بیضی از این قسمت استفاده می کنیم . در صورتیکه بخواهیم دایره ترسیم کنیم باید هنگام ترسیم کلید shift را فشار دهیم .
- سومین و چهارمین زیر مجموعه این ابزار:
-ابزارهای انتخاب باریکی می باشند که به شکل افقی و عمودی ارائه شده اند . با استفاده از این قسمت می توانیم یک ردیف از پیکسل ها را (در جهت افقی یا عمودی ) انتخاب کنیم . این ابزارها برای تمیز کردن لبة شکلها مفید واقع می شوند .
نکتة مهمی که باید به خاطر بسپارید ، این است که وقتی با محدوده های انتخاب شده کار می کنید ، فقط می توانید بخش انتخاب شدة داخل آن را ویرایش کنید . برای اینکه این مسئله را بهتر تجسم کنید ،در نظر بگیرید که محدودة انتخاب شده تنها محدودة فعال در بوم نقاشی خواهد بود . قبل از اینکه به سراغ کار دیگری بروید باید آن را از حالت انتخاب شده ،خارج کنید .
برای حذف انتخاب کافیست دو کلید Ctrl+D را همزمان با هم فشار دهید . یا اینکه گزینة Deselect را از منوی select انتخاب کنید .

Option ابزار Marquee :
در فتوشاپ ورژن 6 ، Option ابزارها در نواری در زیر نوار منو قرار گرفته است . (در فتوشاپ ورژن 5/5 با کلیک مضاعف روی هر ابزار پنجرة Option ظاهر میشود .)
در این قسمت ، کارائیهایی که یک ابزار دارا میباشد ، در اختیار ما قرار می دهد .
چنانچه بخواهیم محدودة انتخاب ساده ایی داشته باشیم ( یک ، محدودة انتخاب ) روی دکمه اول کلیک می کنیم .
دکمة دوم : در صورتی که بخواهیم به محدودة انتخاب اضافه کنیم از این قسمت استفاده میکنیم ( اجتماع )
دکمة سوم : در صورتی که بخواهیم از محدودة انتخاب کم کنیم از این قسمت استفاده می کنیم ( تفاضل )
دکمة چهارم : در صورتیکه بخواهیم اشتراک چند محدودة انتخاب را داشته باشیم از این قسمت استفاده می کنیم (اشتراک )
در صورتیکه گزینة Feather مقدار نداشته باشد محدودة انتخاب را با لبه های صاف داریم و در حالیکه Feather مقدار داشته باشد ، محدودة انتخاب با لبه های نامشخص داریم . ( Feather به معنای پرمانند و هاله ای میباشد . )
گزینة Style دارای سه گزینه میباشد .
در این حالت به هر طریقی که بخواهیم می توانیم محدودة انتخاب را ترسیم کرده و به آن سایز بدهیم.

Constrained Aspect :
در این حالت می توانیم محدودة انتخاب را به نسبت عددی که برای عرض و ارتفاع می دهیم ترسیم کنیم . ( مثلاً مستطیلی رسم کنیم که نسبت طول به عرض آن 2 به 1 باشد . )

Fixed Size :
در صورتی که بخواهیم با یکبار کلیک روی فایل محدودة انتخابی با سایز مشخصی ترسیم کنیم از این قسمت استفاده میکنیم .

ابزار Cropping :

از این ابزار جهت برش دادن قسمتی از تصویر استفاده می شود ، روش کار به شرح زیر است:
1-ابزار Crop را از جعبه ابزار انتخاب کنید .
2-برای مشخص کردن ناحیه ایی که می خواهید آن را محفوظ دارید ، روی آن قسمت کلیک کرده و بوسیله ماوس در دور تا دور آن ناحیه محدوده ایی ترسیم کنید .
3-برای تنظیم محدوده ترسیم شده ( شکل و اندازه مستطیل برش ) ، روی نقاط مربوطه کلیک کرده ، ماوس را بکشید .
4-برای برش دادن تصویر ، دکمه Enter را فشار می دهیم و برای لغو عمل برش ،‌کلید ESC را فشار می دهیم .

باز کردن فایل در فتو شاپ مانند باز کردن فایل در سایر برنامه ها آسان است . در اینجا نیز می توانید هر تعداد تصویر که مورد نیازتان باشد و یا هر تعداد تصویر که RAM بتواند بپذیرد را بارگذاری کنید . اگر فایل از نوع مناسبی باشد ( یعنی از نوعی که فتوشاپ بتواند آن را شناسایی کند ) تنها کاری که باید انجام دهید این است که گزینة Open از منوی File را انتخاب کنید و یا اینکه دو کلید ( Ctrl + O) را همزمان با هم فشار داده تا کادر Open باز شود . در این کادر می توانیم فایل مورد نظر را انتخاب کرده و روی دکمه Open کلیک کنیم .
 
کار با لایه ها

پنجرة Layer ( کار با جدول لایه ها) :
مرحله اول باز کردن صفحه ای جدید می باشد . پس باید جدول لایه ها را باز کنید . برای این کار گزینة Show Layer را از منوی Window انتخاب می کنیم . پنجره لایه ها محلی است که می توانید از طریق آن عملکرد لایه ها را کنترل کنید . یعنی لایه ها را ایجاد ،اضافه ،حذف ، پنهان و یا آشکار کنید .

ایجاد لایه :

برای اضافه کردن و یا ایجاد لایه ی جدید از روشهای زیر می توان استفاده کرد.
روش 1 : از منوی Layer گزینه New و آنگاه Layer را انتخاب می کنیم .
روش 2 : روی آیکون ( Creat new layer ) که زیر پنجره لایه ها قرار دارد ،کلیک می کنیم.
روش 3 : فشار همزمان سه کلید shift + ctrl + N ، لایه یی جدید ایجاد می کنیم .

پنهان کردن لایه :
برای پنهان کردن یک لایه کافیست آیکون چشم کنار لایه را غیر فعال کنیم . برای این کار یکبار روی آیکون چشم کلیک می کنیم . سپس برای ظاهر کردن مجدد لایه همین کار را تکرار می کنیم ،تا لایه فعال شود .

حذف لایه :
به روشهای مختلفی می توان لایه ای را حذف نمود که عبارتند از :
روش 1 : لایه مربوطه را به سمت سطل باز یابی که در زیر پنجره لایه ها قرار دارد drag می کنیم .
روش 2: روی نوار رنگی لایه مورد نظر کلیک راست کرده ، گزینه Delete layer را انتخاب می کنیم.
روش 3 : ابتدا لایه مورد نظر را فعال کرده ( روی لایه یکبار کلیک می کنیم ) سپس روی آیکون سطل بازیابی که در زیر پنجره لایه ها قرار دارد کلیک می کنیم ، در این حالت کادری باز می شود که در مورد اطمینان از حذف ،از ما سوال می کند .
روش 4 :ابتدا لایة مورد نظر را فعال کرده ، سپس از منوی Layer ، گزینة Delete layer را انتخاب می کنیم .

نکته :
در مجموعة لایه ها، لایه ای فعال است که نوار رنگی روی آن باشد و همچنین آیکون قلم مو کنار آیکون چشم آن قرار داشته باشد.

کپی گرفتن از لایه :
به روشهای مختلفی می توان از یک لایه کپی تهیه نمود که عبارتند از :
روش 1 : روی لایه مورد نظر R-Click کرده و گزینة Duplicate را انتخاب میکنیم
روش 2 : از منوی Layer گزینة Duplicate Layer را انتخاب می کنیم
روش 3 : دو کلید Ctrl + J را همزمان فشار می دهیم
روش 4 : لایة مربوطه را به طرف آیکون Create New Layer که در زیر پنجرة لایه هاست Drag میکنیم

کار با چندین لایه :
تا این قسمت نحوة ایجاد ، اضافه کردن ، و یا حذف لایه را فراگرفتید . اما هنوز مشخص نکرده ایم که مورد استفاده آن چیست . ممکن است لایه ها را در موقعیتهای بسیار متفاوتی بکار برید . برای ترکیب دو یا چند تصویر با یکدیگر ( که در فتوشاپ اصطلاح composition در مورد آن بکار می رود .) عنصرهایی که در پس زمینه قرار داده اید به لایه های متفاوت اضافه خواهد شد . برای کنترل دقیق نحوه ترکیب عنصرهای موجود در لایه ها می توانید از جدول لایه ها استفاده کتید .
همچنین می توانید میزان کدر بودن Opacity عنصرهایی که به لایه ای دیگر منتقل می شوند را کنترل کنید ( لایه ها به خودی خود شفاف می باشند . حتی اگر رنگی با میزان کدر بودن 100 درصد را برایشان نعیین کنید .) علاوه بر این می توانید با استفاده از حالتهای آمیختگی [Blending Modes] تعیین کنید که رنگهای یک لایه ، چگونه بر روی لایه ای دیگر ظاهر شوند . یعنی درست همان قابلیتهایی که در هنگام ترسیم یا رنگ آمیزی تصویر موجود در لایه پس زمینه در اختیار دارید .

کار با جعبه ابزار فتوشاپ

ابزار انتقال Move Tool -V :
از این ابزار جهت جابجا کردن قسمتی از تصویر در یک فایل و یا از فایلی به فایل دیگر استفاده می شود.
- عمل انتقال را می توان توسط صفحه کلید نیز انجام داد .

کلیدهای میان بر :
Ctrl + C = Copy
Ctrl + X = Cut
Ctrl + V = Paste
-همچنین عمل انتقال را با استفاده از منوی Edit، گزینه های Copy، Cut و Paste نیز می توان انجام داد.
همانطور که مشاهده می شود در صورتی که قسمتی از فایلی را به فایل دیگری انتقال دهیم به صورت اتوماتیک در فایل جدید با هر عمل انتقال یک لایه اضافه می شود. در حقیقت به ازای هر عمل Paste یک لایه اضافه می شود.
باید در نظر داشته باشید که برای جابجا کردن هر قسمتی از تصویر ابتدا باید لایة مربوطه را در پنجرة لایه ها فعال کنیم. برای تصاویری که فاقد لایه های متعدد می باشند ابزار move کل تصویر را جابجا می کند.

نکته :
برای دسترسی سریع به لایة مربوط به هر جسم، کافیست روی جسم مورد نظر در فایل کلیک راست کنیم، از زیر منوی باز شده گزینة اول شمارة لایه میباشد، آنرا انتخاب میکنیم. مشاهده می کنیم که در پنجرة لایه ها لایة مربوط به همین جسم فعال می شود.

پنجرة History عمل Redo , Undo :
برای باز شدن این پنجره گزینة History Show را از منوی Window انتخاب می کنیم پنجرة History جدول تاریخچه فهرستی از تمام ابزارهای استفاده شده و همچنین تمام تغییراتی که ایجاد کرده اید را نگه می دارد. تا بتوان بیش از یک عمل را باز گرداند در این پنجره می توانید هر یک از عملکردهای مزبور که نمی خواهید اعمال شود، را باز گردانید. این کار در بعضی از اعمال لغو کردن Undo مکرر مفید واقع می شود. زیرا در این حالت می توانید عملکرد Undo و Redo را بصورت انتخابی قرار دهید.

نکته :
معادل عمل Undo فشار همزمان سه کلید Ctrl+Alt+Z است .
معادل عمل Redo فشار همزمان سه کلیدCtrl+Shift+Z است .

ابزار ذره بین Zoom Tool :
برای بزرگنمایی تصاویر از این ابزار استفاده می شود. این ابزار هنگام بزرگ کردن تصاویر علامت + دارد و چنانچه برای کوچک نمایی از این ابزار استفاده شود علامت - بخود می گیرد.
اگر بخواهیم تصویر بزرگ شود کافیست بوسیله این ابزار روی تصویر مورد نظر چند بار کلیک کنیم. چنانچه بخواهیم عکس عمل فوق انجام شود کوچک نمایی هنگام استفاده از این ابزار کلید Alt را پایین نگه دارید .

بزرگنمایی و کوچک نمایی تصاویر بوسیله صفحه کلید:
با فشار همزمان دو کلید Ctrl , + تصویر بزرگتر می شود.
با فشار همزمان دو کلید Ctrl , - تصویر کوچکتر می شود.

بزرگنمایی و کوچکنمایی تصاویر با استفاده از منو:
با انتخاب گزینه های Zoom in و Zoom out موجود در منوی View نیز می توانیم تصاویر را بزرگتر و یا کوچکتر کنیم.

پنجرة Navigator :
برای باز کردن پنجره Navigator، گزینة Show Navigator را از منوی Window انتخاب می کنیم. بوسیله این پنجره می توانیم قسمتی از تصویر که در میدان دید ما می باشد را نسبت به کل تصویر مشاهده کنیم در حقیقت می توانیم موقعیت قسمت مورد نظر را نسبت به کل تصویر داشته باشیم.
در این پنجره دور تادور محدوده ای که در میدان دید ما می باشد کادر قرمز رنگی مشاهده می شود. برای مشاهده یک قسمت خاص از تصویر، روی کادر قرمز رنگ موجود در پنجرة Navigator کلیک کرده و ماوس را بکشید.
توسط این پنجره می توانیم درصد بزرگنمایی را از 15% تا 1600% روی قسمت Zoom in و Zoom out که در پایین پنجره قرار گرفته است تنظیم کنیم.

ابزار دست جابجایی تصویر Hand Tool -H:
چنانچه تصویری بزرگتر از میدان دید ما باشد یا قبلا تصویر را بوسیله ذره بین بزرگ کرده باشیم . برای مشاهده قسمتهای دیگر آن ، می توانیم بوسیله ابزار جابجایی تصویر را حرکت داده و بقیه قسمتهای آن را نیز مشاهده کنیم .

پنجرة Info :
برای بازکردن پنجره Info گزینة‌Show Info را از منوی Windows انتخاب می کنیم . Info مخفف کلمة Information می باشد ،از این پنجره همانطور که از نامش پیداست جهت مشاهده اطلاعات مربوط به اندازه ، مختصات و رنگ های نقاط مربوطه استفاده می شود . برای نمایش اطلاعات هر نقطه از تصویر کافیست بوسیله نشانگر ماوس روی تصویر حرکت کنیم .

انتخاب یک ناحیه نامنظم :

 

ابزار کمند Lasso Tool :
هرچند ابزار محدودة انتخاب Marquee و کلیدهای تغییر دهندة آن بسیار مفیدند، اما ممکن است که بخواهید ناحیه ای را غیر منظم انتخاب کنید ، مثلا شاید بخواهید گلی منفرد را از بین گلهای موجود در یک دسته گل و یا فردی را از بین افراد مختلف در یک عکس ،انتخاب کنید .
توسط ابزار کمند می توانیم ، انتخابی به صورت آزاد داشته باشیم این ابزار دارای سه زیر مجموعه می باشد که عبارتند از :

Lasso tool :
استفاده از این ابزار برای یک شی ء به دستی بدون لرزش ، و ارتباط خوب بین عملکرد چشم و دست نیاز دارد . در صورتی که در حین انتخاب دست خود را از روی کلیک ماوس برداریم همانجا انتخاب بسته می شود .

Polygonal lasso :
این ابزار ،به ابزار کمند چندضلعی معروف است . درست مانند ابزار کمند معمولی عمل می کند . اما همان طور که از نام آن بر می آید تنها تفاوتشان در این است که ابزار کمند چندضلعی ناحیه مورد نظر را به صورت شکل هندسی نامنظم انتخاب می کند . وقتی می خواهید به جزئیات تصویر بپردازید این روش بسیار آسان تر خواهد بود . زیرا در این حالت بهتر می توان اجزای آن را کنترل کرد .
در اینجا به جای اینکه مانند ابزار کمند معمولی فقط خطهای محدودة انتخاب ترسیم شوند ،نقطه های ایجاد چند ضلعی را کلیک خواهید کرد و فتوشاپ خط صافی را بین نقاط کلیک ترسیم می کند . به این ترتیب محدودة انتخاب شده را به صورت چندضلعی نامنظم مشاهده می کنیم . می توانید تعداد نقطه ها را بیشتر کنید در حقیقت فاصله کلیکها را کمتر کنید تا انتخاب نرمتری داشته باشید .

Magnetic lasso tool :
این زیر مجموعه ،به ابزار کمند مغناطیسی معروف می باشد . از ابزارهایی است که زیاد مورد استفاده قرار می گیرد وقتی آن را پیرامون شیء با کناره های مشخص استفاده کنید به طور خودکار به سمت کناره های شیء مزبور کشیده می شوند و روی آن قرار می گیرد . د رمورد شیء هایی که کناره های نامنظمی دارند و کناره های آن نسبت به رنگ پس زمینه کاملا مشخص می باشد ، ابزار کمند مغناطیسی بهترین ابزار برای انتخاب آنها به شمار می آید . برای تعیین پارامترهای مربوطه می توانید از پنجره Option این ابزار استفاده کنید.
 
- گزینة Feather : مانند گزینة Feather در ابزار Marquee tool عمل می کند . کناره های نامشخص هاله یی انتخاب می کند .
- گزینة Antialized : کناره های انتخاب را هموار می کند .
- گزینة Lasso Width : بیانگر حداقل فاصله قابل تشخیص بین کناره های شی ء می باشد .
گزینة Edge con: برای تعیین کناره های محدودة انتخاب شده ،نسبت به اختلاف کنتراست ، بین کنارة شی ء که باید انتخاب شود ، و ناحیه پیرامون شی ء مورد نظر است .

ابزار عصای جادویی Magic Wand Tool :
این ابزار نیز یکی دیگر از ابزارهای انتخاب می باشد . تا اینجا ابزارهایی را مورد بررسی قرار دادیم که پیکسل ها را بسته به محلشان در نقشه بیتی یعنی تصویر انتخاب می کنند اما ابزار عصای جادویی [Magic wand tool] پیکسل ها را به صورت متفاوتی انتخاب می کند . یعنی بسته به مقادیر رنگشان ،آنها را بر می گزیند . با این کار می توانید شی ء هایی که در پیش زمینه قرار گرفته اند ، را نسبت به رنگ پس زمینه انتخاب کنید .

Magic wand option :
 

 

گزینة Tolerance :
تولرانس میزان دقت ابزار را تعیین می کند که عددی بین 0 تا 255 را می پذیرد . هرچه عدد اعمال شده در این کادر کوچکتر باشد ، ابزار عصای جادویی میزان انحراف کمتری را در افتراق رنگها اعمال می کند .
بنابراین هرچه عدد بالاتری را برای تولرانس انتخاب کنید ،رنگهای بیشتری که در گروه رنگ انتخاب شده قرار داشته باشند، انتخاب خواهد شد .

چنانچه گزینه Contiguous غیر فعال باشد می توانید کاری کنید که فقط پیکسلهایی که در کنار یکدیگر قرار دارند و به صورت ممتد هستند ، انتخاب شوند . مثلا اگر گل قرمز رنگی داشته باشند که از یک سمت آن به سمت دیگر رنگش تغییر می کند و عدد بزرگی را برای پارامتر تولرانس انتخاب کرده باشید ، تمام گلهایی که با تولرانس تعیین شده مطابقت داشته باشند ، انتخاب خواهند شد ، اما اگر در جدول option گزینة Contiguous را انتخاب کنید فقط می توانید آن دسته از گلهایی که در محدودة تولرانس مزبور قرار داشته باشند را انتخاب که در تماس با یکدیگر نیز باشند .

منوی Select :
- گزینه All : Ctrl + A
چنانچه بخواهیم کل فایل را انتخاب کنیم از این قسمت استفاده می کنیم.

- گزینه Deselect : Ctrl + D
این گزینه هنگامی فعال است که انتخابی Select داشته باشیم. با انتخاب این گزینه Select مورد نظر حذف می شود.

- گزینه Reselect :
برای برگرداندن Select از این گزینه استفاده می شود. این قسمت زمانی فعال است که قبلا از گزینه Deselect استفاده شده باشد.

- گزینه Inverse :
توسط این گزینه محدوده انتخاب برعکس میشود.همة قسمتها بجز قسمت انتخاب شده را بر میگرداند

- گزینه Feather :
- گزینه Feather این امکان را برایتان فراهم می کند که به جای کناره های مشخص، کناره های نامشخص پرزدار ایجاد کنید.
برای انتخاب شیء از طریق گزینه Feather باید مراحل زیر را دنبال کنید:
1-ابزار انتخاب مناسبی را انتخاب کنید و با استفاده از آن بخشی از تصویر یا شیء مورد نظر خود را در حالت انتخاب شده قرار دهید.
2-برای باز شدن کادر محاورای مربوطه، گزینه Feather را از منوی Select انتخاب کنید.
3-عددی را در پنجرة باز شده وارد کنید. سپس روی دکمة OK کلیک کنید.
4-حال با جابجایی قسمت انتخابی دقیقا هالة اطراف انتخاب مشاهده می شود.
 
تغییر شکل :
هنگام کپی کردن تصویری بر روی تصویر دیگر، معمولا بزرگ یا کوچک کردن آن ضروری می باشد. حتی شاید لازم شود کمی آن را در جهت افقی بکشید و یا حتی مقداری آن را مایل کنید. همچنین ممکن است ناچار شوید. نیمرخ سمت چپ صورت فردی را به نیمرخ سمت راست تبدیل و یا شی را وارونه کنید. فقط با استفاده از چند دستور و چند کلیک ساده ماوس می توانید تمام این کارها و حتی کارهای بیشتری را انجام دهید.
Transform

تغییر اندازة تصویر کپی شده Transform ها:
برای تغییر اندازه در تصویر مورد نظر گزینه Free Transform را از منوی Edit انتخاب می کنیم و یا اینکه دو کلید (Ctrl+T) را همزمان با هم فشار می دهیم. مشاهده می شود که پنجره ای در پیرامون شیء ایجاد می شود که شبیه پنجره برش می باشد. برای تغییر اندازة شیء مزبور می توانید یکی از چهار اهرم کنترلی که در گوشه های تصویر قرار دارد را بر روی صفحه بکشید. برای حفظ تناسب تصویر باید در حین انجام کار کلید Shift را پایین نگه دارید. اگر هریک از این اهرمها را بصورت ساده (بدون فشار دادن کلید Shift) بکشید. فقط ارتفاع یا پهنای تصویر را در همان جهت کشیده تر خواهید کرد.
چنانچه نشانگر ماوس را خارج از اهرمها قرار دهید نشانگر حالت یک فلش دو جهتة هلالی شکل به خود می گیرد و این نشان دهندة این است که می توانیم شیء انتخاب را در هر زاویه ای که می خواهیم بچرخانیم.
همانطور که مشاهده می شود در حالت Free Transform ، می توانیم به طور آزاد تغییراتی در شکل ایجاد کنیم ، چنانچه بخواهیم هر یک از موارد فوق به صورت تفکیک شده روی شکل اعمال شود باید به روش زیر عمل کنیم.
گزینة Transform را از منوی Edit انتخاب می کنیم با انتخاب این گزینه زیر منوی مربوط به آن باز می شود (یا اینکه روی شکل کلیک راست کنیم تا این منو باز شود) که تمامی موارد مربوط به Transform ها در آن بصورت مجزا قرار دارد. گزینه های زیر منو عبارتند از:

Scale : (مقیاس)
در این حالت می توانیم در شکل انتخابی تغییر اندازه داشته باشیم در صورتی که بخواهیم در صورت تغییر مقیاس طول و عرض تصویر متناسب با هم بزرگ یا کوچک شوند نشانگر ماوس را روی یکی از گوشه ها قرار داده ودر هنگام تغییر اندازه کلید Shift را پایین نگه می داریم.

Rotate : (چرخاندن)
در این حالت می توانیم شکل را به هر جهتی که می خواهیم بچرخانیم همچنین می توانید مرکز ثقل ( نقطة محوری که در مرکز شی ء قرار دارد ) را در نقطه ای خارج از کادر قرار دهید و شی ء را حول این نقطه بچرخانید .

Skew :
Skew به معنای در امتداد اضلاع حرکت دادن ، است. اگر بخواهیم حرکت در امتداد اضلاع به صورت قرینه باشد ، هنگام استفاده از این گزینه کلید Alt را پایین نگه می داریم

Distort :
در این حالت چنانچه یکی از اهرمهای گوشه را حرکت دهیم مشاهده می کنیم که همان گوشه را آزادانه حرکت می دهد .

Perspective :
این یکی از مفیدترین ابزارهای موجود در این قسمت می باشد . وقتی می خواهید تصویری ایجاد کنید ، که چند بعدی باشد از این گزینه استفاده می کنیم . تغییری که این ابزار ایجاد می کند کاملا محسوس است . وقتی شی در حالت انتخاب شده قرار داشته باشد و با استفاده از این گزینه موقعیت گوشه ای از آن را در جهت خاصی بکشید گوشة مقابل نیز به صورت تصویر آینه ای
( یعنی در جهت قرینه ) حرکت می کند .
180 Rotate :
جسم را 180 درجه می چرخاند .
Rotate 90 CW :
جسم را 90 درجه در جهت عقربه های ساعت می چرخاند .
Rotate 90 CCW :
جسم را در جهت خلاف عقربه های ساعت 90 درجه می چرخاند
Flip Horizental :
قرینة جسم نسبت به محور Y ها (در حقیقت جسم را حول محور افقی بر می گرداند.)
Flip Vertical :
قرینة جسم نسبت به محور X ها (در حقیقت جسم را حول محور عمودی بر می گرداند)
تغییر شکل با استفاده از واحدهای عددی Numeric :
در این قسمت تمامی تغییرات فوق را می توانیم بصورت عددی اعمال کنیم چنانچه روی علامت گره ای که بین عرض و ارتفاع قرار گرفته است کلیک کنیم تغییرات مربوط به عرض و ارتفاع را متناسب با هم تغییر می دهد.
در قسمت (Angle) : می توانیم مقدار عددی زاویه چرخش مورد نظر را وارد کنیم.
(Horizontalو Vertical) : این قسمت مربوط به گزینة Skew می باشد. این قسمت می توان با عدد دادن به قسمت H و V، ضلع را در امتداد افقی و عمودی امتداد دهیم.

نکته:
تا زمانی که این اهرمها دورتادور جسم قرار داشته باشد با هیچ یک از ابزارها نمی توان کارکرد. برای رهایی از این اهرمها دو روش وجود دارد:
روش 1: جهت اعمال تغییرات کلید Enter را فشار می دهیم.
روش 2: جهت لغو تغییرات کلید ESC را فشار می دهیم.

کار با فایلها و پسوندهای

کار با فایل ها :
فتوشاپ می تواند تصویرها را با قالب بندیهای مختلف باز کرده و یا ذخیره کند . قالب بندی در واقع روش ذخیره سازی اطلاعات موجود در فایل می باشد . به این ترتیب می توان فایل های مزبور را در برنامه های دیگر مورد استفاده قرار داد ، آنها را چاپ کرد ، و یا به عنوان صفحة وب در اینترنت به کار برد .
در دنیای ویندوز ، نوع فایل با سه حرفی که به عنوان پسوند در انتهای نام فایل قرار می گیرند مشخص می شود . در این میان می توان پسوندهای .doc برای سندهای مربوط به برنامه های واژه پرداز و یا .bmp برای تصویرهای گرافیکی مبتنی بر نقشه بیتی را نام برد .
متداولترین قالب بندی فایل در فتوشاپ .psd میباشد .

Photoshop Document - psd
psd متداولترین قالب بندی در فتوشاپ میباشد ، میتوان گفت که این قالب بندی مخصوص محیط فتوشاپ است . اشکال این قالب بندی این است که سایر برنامه ها ممکن است در باز کردن آن با مشکل مواجه شوند . زیرا قالب بندی مزبور برای فتوشاپ اختصاصی به شمار می آید . برای انتقال فایل ها بین برنامه های مختلف ، چاپ و یا انتشار آن در World Wide Web ، باید آن را با قالب بندیهای سازگار با مقصد ذخیره کنید .

Bitmap
قالب بندی استاندارد ویندوز به شمار می آید .

Graphical Interchange format (gif ) GIF
این قالب بندی یکی از 3 قالب رایجی است که میتوان برای نشر وب استفاده نمود . از آن جایی که فایلهای ذخیره شده با این قالب حجم کمتری دارند برای ارسال آن از طریق مودم ، زمان کمتری صرف میشود .

Joint photographic Experts Group(jpg ) JPEG
به معنای انجمن گروه متخصصان عکاسی میباشد و jpg نیز یکی دیگر از سه قالب بندی مطلوب برای نشر وب به شمار می رود .

Portable Document Format(pdf) PDF
این قالب بندی ، قالب سند قابل حمل برنامة آکروبات ادوب میباشد . این سیستم برای ایجاد سندهایی است که توسط برنامة Acrobat خوانده میشود .

Portable Network Graphic (png) PNG
به معنای نگاره سازی شبکة قابل حمل است . این قالب برای نگاره سازی وب جدیدتر و بهتر است زیرا تراکم مطلوب gif ها را با لوحة رنگ نامحدود jpg ترکیب میکند . به هر حال مرورگرهای قدیمی آن را پشتیبانی نمی کنند .

tif - TIFF Tagged– Image File Format
قالب پروندة تصویری برچسب دار میباشد . این پرونده ها را میتوان هم در ماشین های ویندوز هم در ماشین های مکینتاش ذخیره نمود .

Encapsulated postscript(eps) EPS
قالبی است که برای استفاده در نشر رو میزی میباشد . این قالب از زبان توصیفی صفحة postscript استفاده میکند .

RAW :
این قالب بندی اطلاعات فایل را به صورتی ذخیره میکند که قالب بندی آن برای انتقال بین برنامه ها و کامپیوترهای مختلف بیشترین انعطاف پذیری را داشته باشد .


ترکیب کردن لایه ها Merge :
برای ترکیب کردن دو یا چند لایه با هم از روش زیر استفاده میکنیم :
از منوی Layer گزینه های مربوط به ترکیب لایه ها را انتخاب می کنیم که عبارتند از :
Merge Down : با انتخاب این گزینه لایة فعال با لایة زیری ترکیب میشود .
Merge Visible : با انتخاب این گزینه تمامی لایه هایی که آیکون چشم آنها فعال باشد را با هم ترکیب می کند . در صورتیکه نخواهیم دو یا چند لایه در ترکیب باشند ابتدا چشم مربوط به آنها را غیرفعال میکنیم ، سپس از این گزینه استفاده میکنیم ، بدین ترتیب فقط لایه های قابل رویت را با هم ترکیب میکند .
Flatten Image : با انتخاب این گزینه تمامی لایه ها را با هم ترکیب میکنیم . در این حالت همة لایه با هم ترکیب شده و در پنجرة لایه ها ، فقط Background داریم .

Merge Linked : در صورتی این گزینه فعال است که پیوند(Link) کنار آیکون چشم لایه ای قرار داشته باشد، ابتدا لایه هایی را که میخواهیم با هم ترکیب شوند را توسط Link مشخص می کنیم سپس این گزینه را انتخاب می کنیم.

ذخیره سازی فایل :
مطلب بسیار مهم در فتوشاپ این است که باید در اکثر مواقع کار خود را ذخیره کنید . معمولاً بهتر است که گهگاه این کار را انجام دهید . معمولاً در رایانه ها ، بروز خطا و وقفه های غیرمنتظره در حین کار ، امری معمول به شمار می آید .
ذخیره سازی فقط چند ثانیه طول میکشد و در صورت خاموش شدن رایانه ، تفاوت زیادی بین انجام دوبارة همة کارها و صرفاً بازگشایی آن وجود دارد .برای ذخیره سازی فایل گزینة Save را از منوی فایل انتخاب میکنیم در این حالت کادری ظاهر میشود که در آن آدرس و نام فایل و همچنین فرمت فایل را مشخص میکنیم . فشار همزمان دو کلید (Ctrl+s) انجام عملیات ذخیره سازی بصورت میان بر است .

چنانچه بخواهیم فایل را با پسوند و نام جدید و حتی در آدرس جدیدی ذخیره کنیم از گزینة Save As استفاده می کنیم .
علاوه بر فرمان Save و Save As که با آنها آشنا هستید ، فتوشاپ دارای فرمانهای ذخیره سازی دیگری (نظیر Save a copy ) نیز میباشد . این گزینه در جعبه محاوره ای Save وجود دارد . با استفاده از گزینة Save a copy همانند فرمان Save As ، میتوانید پروندة خود را با یک نام و در محلی جدید ذخیره کنید.
اگر از save a copy استفاده کنید، (در حالی که کار شما روی پرونده اصلی انجام می شود نه روی رونوشت) رونوشتی از پرونده در شرایط کنونی ذخیره خواهد شد. استفاده از این گزینه برای ایجاد یک رونوشت پشتیبان قبل از یک تغییر اساسی مفید خواهد بود.
آخرین گزینة save، گزینة save for web است. با کلیک کردن روی این فرمان، جعبه محاوره ای مربوط به آن ظاهر می شود. این کادر شامل تنظیماتی است که برای بهینه کردن تصویر به منظور استفاده در وب ضروری می باشند، که امکان مشاهده و انتخاب مقدار تراکم JPEG اعمال شده را به شما می دهند. بنابراین شما می توانید به کوچکترین پروندة تصویری با کیفیت بالا دست یابید.

کاهش اندازة فایل:
فایل های فتوشاپ ممکن است بسیار بزرگ باشند. با روشهای مختلفی می توان حجم فایلها را کاهش داد: این روشها شامل موارد زیر هستند :
1- کاهش تفکیک پذیری (وضوح و Resulotion تصویر)
2- کاهش تعداد رنگها
3- استفاده از قالب بندی های فشرده سازی
4- ادغام لایه ها در فایلهای merge-psd کردن لایه ها
و ....
در صورتیکه بخواهید تصویری را چاپ کنید ، کاهش تفکیک پذیری ( Resulation ) فکر خوبی برای کاهش حجم فایل به شمار نمی آید . اما اگر قرار باشد که تصویر فقط بر روی صفحة نمایش کامپیوتر ، و یا وب ظاهر شود ، تفکیک پذیری به 72 نقطه بر اینچ کاهش می یابد .
کاهش تعداد رنگها به معنی کاهش عمق بیت می باشد . بدین ترتیب ظاهر رنگهای خود را می توانید در چاپ یا روی صفحه به شکل لکه لکه در آورید .
استفاده از قالب بندیهای فشرده ، به این معنی است که از قالب بندیهایی مانند Tiff با فشرده سازی LZW استفاده شود . به این ترتیب حجم فایل تا آنجا که امکان داشته باشد کاهش می یابد و سپس ذخیره می گردد . برنامة مزبور این کار را با روشی انجام می دهد که Loss Less ( بدون کاهش داده ها ) نامیده میشود . به طوری که هیچگونه تغییر شکل یا کاهش رنگی ایجاد نشود .
همچنین قالب بندی هایی مانند JPEG نیز وجود دارند که از روش فشرده سازی Lossy استفاده میکنند.
همان طور که احتمالاً از نام این روش حدس می زنید بعضی از داده ها در جریان فشرده سازی از دست می روند

ابزارهای ترسیمی Painting tools

جدول Brushes :
قبل از بحث در مورد ابزارهای ترسیمی بهتر است با جدول Brushes آشنا شوید . برای دسترسی به این جدول کافیست یکی از ابزارهای ترسیمی را انتخاب کنید سپس در Option آن که در زیر نوار منو قرار دارد ، قسمت مربوط به Brush را باز کنید .

در این جدول انواع مختلف سرقلم ها قرار دارد ، قبل از استفاده از ابزارهای ترسیمی ابتدا سرقلم مناسب را از این جدول انتخاب می کنیم . برای اضافه کردن به لیست سرقلمها می توانیم سرقلم های فتوشاپ را Load کنیم .

ویرایش یک سرقلم :
در Option ابزارهای ترسیمی روی سرقلم مربوطه کلیک کرده تا پنجرة Option Brush ظاهر شود . در این پنجره می توانیم قطر سرقلم ، میزان سختی ، فضای خالی ، فاصله گذاری زاویه و گردی گوشه های قلم موها را انتخاب کنیم . هر چه قلم مو سخت تر باشد (نزدیک به 100% باشد ) لبه های آنها واضح تر خواهد بود . اگر تنظیم قلم مو تقریباً 20% باشد ، نمایش رنگ آن واضح تر یا روشن تر خواهد شد .

گزینة بعدی ، مخصوص فاصله گذاری ( Spacing ) است . اگر این گزینه غیرفعال بماند سرعت حرکت ماوس ، فاصلة بین قطره های رنگ را تعیین می کند . اگر آن را آهسته تر حرکت دهید ، رنگ به صورت یک خط ممتد ظاهر میشود . درصورتی که ماوس را سریعتر حرکت دهید ،مابین دایره های رنگی ، فضای خالی ایجاد میگردد .

با انتخاب جعبه علامت Spacing ، می توانید فاصله گذاری استاندارد رنگ را تنظیم کنید و در چنین شرایطی سرعت کشیدن ماوس تأثیری در آن نخواهد گذاشت ، انتخاب در حدود 25% ، یک خط رنگی بسیار صاف ایجاد میکند . هر قدر درصد آن را زیادتر کنید ( حرکت دادن لغزنده ، یا با وارد کردن عدد در این جعبه ) فاصله ها نیز زیادتر می شوند .

بالاخره می توانید Angle (زاویه ) و Roundness ( میزان گردی ) قلم موی خود را تنظیم نمایید . این اندازه ها را امتحان کنید .

نکته :
در فتوشاپ ورژن (5/5) قسمت Brushes، در پنجره ای به نام Brushes قرار دارد که برای باز کردن آن گزینة Show Brushes را از منوی Window انتخاب می کنیم. در نظر داشته باشید که برای ویرایش هر سرقلم ، در این پنجره کافیست روی سرقلم مربوطه دوبار کلیک کنیم، تا پنجرة Brush Option ظاهر گردد.

ساختن سرقلم جدید :
چنانچه منوی جدول ( Brush ) را باز کنیم گزینة New Brush را مشاهده می کنیم با انتخاب این گزینه کادر New Brush ظاهر میشود .

با ا ندازه های دلخواهی که به قسمت Diameter و Hardness و Spacing و ... می دهیم . سرقلم مورد نظرمان را می سازیم . مشاهده می شود که سرقلم ساخته شده به انتهای لیست سرقلم ها اضافه شده است .

ابزار رنگ پاش Airbrush :
این ابزار ( همان طور که از نامش پیداست ) رنگ یا ( پیکسل ها ) را روی بوم می پاشد و همانند یک رنگ پاش واقعی عمل میکند . یعنی برای پاشیدن رنگ از هوای فشرده در افشانک قابل تنظیم استفاده میکند . رنگ پاش ، لبه های رنگ را پخش می نماید که در اینصورت می توانید بر سرعت استفاده از رنگ نظارت داشته باشید . سرعت آن را بر مبنای جریان مداوم یا محو شدن در مدتی معین تنظیم کنید .

این قلم مو را با فشارها ، اندازه ها و شکل های متفاوت آزمایش نمائید .

به خاطر داشته باشید ، اگر ابزار رنگ پاش را به مدت طولانی در یک نقطه نگه دارید ، رنگ ، بیشتر اشباع شده و تیره تر میگردد .

نکته :
قبل از ترسیم ابتدا سرقلم موردنظر را از جدول Brush انتخاب کنید و همچنین رنگ موردنظر را برای Foreground تنظیم کنید . زیرا ابزارهای ترسیمی، رنگ F.g را پیش فرض می گیرند .

چنانچه در Option این ابزار ، گزینة Dissolve را از پنجرة Blending انتخاب کنیم ، در هنگام ترسیم رنگ را به حالت پودر می پاشد .

گزینة Pressure : شدت انتشار رنگ را نشان می دهد . مقداری بین 0 تا 100 می پذیرد ، هر چه عدد آن به 100 نزدیکتر باشد ، تراکم رنگ بیشتر است .

ابزار قلم موی نقاشی Paintbrush :
ابزار قلموی نقاشی Paintbrush ، نیز مانند ابزار Airbrush عمل میکند . برای انتخاب آن کلید B را از روی صفحه کلید انتخاب می کنیم یا ابزار مربوطه را از جعبة ابزار انتخاب میکنیم . تنها تفاوت آن با ابزار Airbrush در این است که ابزار Paintbrush رنگ را به طور یکنواخت اعمال میکند . این بدان معناست که اگر دکمة چپ ماوس را در نقطه ای نگاه دارید. رنگ به طور مداوم روی بوم نمی ریزد .

در صورتی که بخواهیم یک خط صاف عمودی یا افقی بوسیلة این ابزار ترسیم کنیم . باید در هنگام رسم خط کلید Shift را پائین نگه داریم .

گزینه های مربوط به Option این ابزار :

این گزینه ها میزان کدر بودن و یا شفافیت ابزار ترسیمی را نشان میدهد و عددی بین صفر تا 100 را می پذیرد . هر چه مقدار عددی آن به 100 نزدیکتر باشد رنگ پررنگتر میشود و هر چه این عدد به صفر نزدیکتر شود رنگ بی رنگتر خواهد شد .

Wet Edge :
Wet Edge که به معنای لبه ی خیس می باشد ، چنانچه این گزینه فعال باشد لبه های ترسیم به حالت خیس درمی آید .

زیرمجموعة دوم این ابزار نیز یکی دیگر از ابزارهای ترسیمی می باشد . اگر دقت کنید سرقلم های مربوط به این ابزار همگی سخت می باشند . با انتخاب سرقلم مناسب و تنظیم رنگ F.g خطوطی که می خواهیم ، می توانیم با این ابزار ترسیم کنیم .

ابزار مداد ، در Option خود دارای گزینة منحصر به فردی می باشد .

گزینة Auto Eraser : هنگامیکه این قسمت را فعال کنید هر بار که ماوس را روی بخشی از بوم بکشید ( در صورتی که قبلاً یک خط مدادی روی آن رسم شده باشد ) ابزار مداد شما تبدیل به پاک کن شده و تا زمانی که دکمة ماوس را رها نکرده اید به پاک کردن خود ادامه می دهد.

ساختن سرقلم از یک تصویر :
برای ساختن سرقلم از یک تصویر لازم است که مراحل زیر طی شود :
1-ابتدا محدوده مورد نظر را به وسیله ابزار مارکی چهارگوش انتخاب می کنیم

2-از منوی Edit گزینه Define Brush را انتخاب می کنیم. بدین ترتیب کادری باز می شود که در آن نام سرقلم را تایپ می کنیم و Ok می کنیم.

3-حالا کافیست یکی از ابزار های ترسیمی نظیر Air Brush یا Paint Brush را انتخاب کنیم . سپس سرقلم ساخته شده را انتخاب می کنیم و روی فایل جدید یک بار کلیک می کنیم.

ابزار پاک کن Eraser :
 


همانطور که از نام این ابزار پیداست ، جهت پاک کردن از آن استفاده می شود . با انتخاب سرقلم مناسب می توانیم به هر صورتی که بخواهیم ، قسمتی از تصویر را پاک کنیم .

این ابزار دارای سه زیر مجموعه می باشد .

Eraser Tool : که ابزار پاک کن معمولی می باشد.

دومین و سومین زیر مجموعة این ابزار، Magic Eraser Background Eraser Tool است که در پاک کردن بخشی از لایه و شفاف کردن ناحیة مورد نظر مفید واقع می شوند. با تعیین مقادیر متفاوتی برای دو گزینة Toleranceو Sampling در Option این ابزار می توانید محدودة شفافیت و وضوح مرزهای آن را تعیین کرد.

وقتی لایه ای را با استفاده از ابزار Magic Eraser پاک کنید . ابزار مزبور با شفاف کردن تمام پیکسلهای مشابه ، آنها را پاک خواهد کرد . می توانید حالتی را انتخاب کنید که فقط پیکسلهای مشابه مجاور و یا تمام پیکسلهای مشابه پاک شوند .

ابزارهای Gradient Tool , Bucket Tool :
ابزار Gradient ، که در آنها یک رنگ به تدریج در رنگ دیگری محو می شود . در میان جلوه هایی که فتوشاپ ارائه می کند تاثیر گذارترین و آسانترین می باشد . ابزارهای Gradient امکان انتخاب چندین طیف از پیش ساخته شده و پنج شکل متفاوت ( خطی – دایره ای (شعاعی)- زاویه ایی – انعکاسی و الماسی) را به شما می دهد .

 


به طور پیش فرض ، فتو شاپ طیف رنگ بک گراند به فورگراند را ارائه می دهد . برای استفاده شکلهای مختلف در طیف ها کافیست روی هر کدام از موارد بالا که در Option قرار دارد ، کلیک کنید .

روش کار :
1-برای نمایش نوار Gradient Option و انتخاب ابزار ، روی ابزار مربوطه دو بار کلیک می کنیم .

2-نوع طیف را از منوی باز شده انتخاب کنید .

3-برای ایجاد یک طیف هموار قسمت Dither را فعال می کنیم .

4-برای ایجاد طیف ، در تصویر کلیک کرده و ماوس را بکشید .

ایجاد یک نوع طیف جدید :
1-در نوار Gradient Option ، روی طیف مورد نظر خود کلیک کرده وسپس در جعبه محاوره ایی Gradient Editor روی دکمة New کلیک کنید .

2- یک نام برای این طیف انتخاب کنید.

3-برای تغییر رنگ در خانه های “ موجود در زیر لغزنده شیب “ روی آنها دوبار کلیک کنید . برای ایجاد یک خانه ، جدید در زیر خط طیف یکبار کلیک کنید .

4-برای تغییر موقعیتهایی که هر رنگ در طیف ساخته شده دارند ، الماس های موجود در زیر طیف بکشید و سپس روی دکمه OK کلیک کنید . ابزار Bucket Tool زیر مجموعة دوم این ابزار است . از این ابزار برای پر کردن یک محدوده با یک رنگ یا طرح استفاده می شود .

نوار Bucket Option :
گزینة Fill : دارای دو گزینه Forground و Patern می باشد ، چنانچه این قسمت روی Forgraund باشد ، این ابزار رنگ forgraund را روی فایل اعمال می کند .

Patern محدوده یی را با طرحی که توسط دستور Edit > defin Patern کپی شده پر می کند .

طریقه استفاده از Pattern : ( در ابزار سطل رنگ )
1-محدوده مورد نظر را به وسیله مارکی چهارگوش انتخاب میکنیم.

2-از منوی Edit گزینه Define Pattern را انتخاب میکنیم

3-قسمت Fill در Option ابزار سطل رنگ را روی Pattern قرار داده و الگوی ساخته شده را انتخاب می کنیم و روی فایل جدید یک بار کلیک می کنیم

ابزار قطره چکان Eyedropper Tool :


وقتی مکان نما را بر روی یکی از نمونه های رنگ و یا نوار رنگ ( Color Bar) موجود در پنجره Color Palet قرار دهیم ، قطره چکانی را مشاهده می کنیم که عملکرد آن بسیار مشخص و ملموس است . این قطره چکان نمونه رنگی را بر می دارد و آن را به رنگ فعال تبدیل می کند . نکته جالب توجه ابزار مزبور این است که حتی از رنگهای موجود در عکس نیز نمونه برداری می کند . مثلا می توانید رنگ آبی آسمان ، رنگ سبز چمن و یا رنگ پوست را از تصویر نمونه برداری کنید . در این مورد دیگر نیازی نیست که آن را با رنگهای موجود در Picker Color مطابقت دهید .

ابزار قطره چکان ( Eye dropper Tool) بخصوص ،جهت روتوش تصویر و ایجاد مجدد رنگها ، بسیار مفید می باشد . برای اینکار فقط کافی است آن را بر روی نقطه ای از تصویر کلیک کنید تا رنگ موجود در پیکسل زیر آن به رنگ جدید پیش زمینه تبدیل شود . برای انتخاب رنگ پس زمینه باید در حین این کار کلید Alt را پایین نگاه دارید . اگر ابزار قطره چکان را بر روی صفحه ای بکشید با رسیدن آن بر روی هر رنگ ، رنگ معادل آن در نمونه رنگ ظاهر خواهد شد .

زیر مجموعه دوم این ابزار( Color Sampler Tool) به ما اجازه می دهد که اطلاعات رنگی مربوط به چهار نقطه از تصویر را همزمان با هم داشته باشیم . با اولین کلیک روی تصویر پنجره Info اتوماتیک ظاهر می شود و اطلاعات رنگی نقاط انتخابی را در آن مشاهده می کنیم .

به خاطر داشته باشید که ابزار قطره چکان نیز مانند هر ابزار دیگری فقط نسبت به “نقطه حساس “ خود فعال می باشد . که در این مورد نوک قطره چکان می باشد .

در قسمت Option این ابزار ،گزینه های ابزار قطره چکان را نشان می دهد ، در اینجا می توانید تصمیم بگیرید که با این ابزار چند رنگ را می توان نمونه گیری کرد . می توانید فقط از یک پیکسل ،یا میانگین چندین پیکسل ( 5*5 یا 3*3 ) نمونه برداری کنید .

زیر مجموعه سوم این ابزار Measure : با استفاده از این ابزار می توان خطوط راهنمایی را با هر زاویه ی دلخواهی رسم کرد . بوسیلة آن روی نقطة مبدا کلیک کرد و تا نقطة مقصد بکشید . پنجرة Info به طور خودکار باز می شود و مختصات ، طول و زاویه خط کش را در اختیارتان می گذارد .

پنجره Swatches :


برای باز کردن جدول Swatches گزینة Show Swatches را از منوی Window انتخاب می کنیم . در پنجره باز شده صفحه ای از نمونه رنگهای واقعی مشاهده می شود .حالا فقط کافی است که قلم موی خود را بر روی رنگ مورد نظر قرار دهید . بعد از انتخاب آن ، می توانید رنگ مزبور را در ترسیم مورد استفاده قرار دهید .

برای انتخاب رنگ پیش زمینه ، باید بر روی رنگی که مورد نظر شما است ، کلیک کنید . برای انتخاب رنگ پس زمینه هنگام کلیک کردن همزمان کلید Alt را فشار دهید .

برای اضافه کردن نمونه رنگها می توانید رنگهای بیشتری را از Color Picker انتخاب کنید . برای این کار می توانید رنگ دلخواه را برای Forground انتخاب کنید . سپس نشانگر ماوس را در انتهای لیست رنگهای پنجره Swatches قرار دهید و کلیک کنید آنگاه مشاهده می کنید که رنگ مورد نظر به انتهای لیست رنگها اضافه شده است. برای اضافه شدن رنگهای بیشتری که در پوشة Swatches Color ، فتوشاپ وجود دارد می توانیم با استفاده از گزینة Load Swatches آنها را Load کنیم .

پنجره Color :


برای باز کردن این پنجره گزینة Show Color را از منوی window انتخاب می کنیم . این پنجره نیز به ما این امکان را می دهد که رنگ مورد نظر را انتخاب کنیم . چنانچه منوی این پنجره را باز کنیم ، الگو ها یا مدلهای رنگی که می توانیم از آنها استفاده کنیم در اختیارمان قرار می دهد . اگر بخواهید کارتان چاپ شود و نخواهید از رنگ های خارج از محدوده استفاده نمایید ، می توانید این نوار رنگ را روی طیف CMYK تنظیم کنید و بدانید روی هر رنگی که شما کلیک می کنید . آن رنگ قابل چاپ خواهد بود . در صورتی که روی گزینة Make Romp Web Safe کلیک کنید ، تعداد رنگ های موجود در این نوار رنگ 216 رنگ خواهد بود که تمام مرورگرهای وب می توانند آنها را نشان دهند .

افزودن خط کش و خطوط راهنمای غیر چاپی :
برای نمایش خط کش دور تا دور بوم نقاشی ، باید گزینة Show Ruler را از منوی View انتخاب کرده و یااینکه دو کلید ( ctrl + R) را همزمان با هم فشار دهید .

برای ایجاد یک خط راهنما ، روی خط کش کلیک کرده و نشانگر را به طرف تصویر بکشید .

برای جابجا کردن خطوط ترسیم شده ابزار move را انتخاب کنید ، نشانگر را روی خط راهنما قرار دهید تا حالت دو خط موازی کوچک به خود بگیرد ، حال می توانید خط مورد نظر را جابجا کنید .

برای حذف خط مزبور آن را به طرف خط کش بکشید .

برای پنهان کردن خط کش ، گزینه ی Hide Ruler را از منوی View انتخاب می کنیم . یا اینکه دو کلید ( Ctrl + R) را همزمان با هم فشار می دهیم .

برای مخفی کردن خطوط راهنما گزینة Guides را از منوی View در قسمت Show غیرفعال می کنیم .
خطوط مشبکی به طور پیش فرض روی تمام فایلها در فتوشاپ اجرا می شود کافیست مسیر زیر را طی کنیم تا این خطوط روی فایل نمایان شود .

View > Show > Grid

( در ورژن 5/5 view > show grid)

اعمال Stroke
چنانچه بخواهیم دور جسم یا متنی به اندازه دلخواه رنگی شود، بهترین روش استفاده از گزینهStroke منوی Edit میباشد. روش کار به صورت زیر است:

1-ابتدا محدوده مورد نظر را انتخاب میکنیم

2-در پنجره Layer یک لایه خالی ایجاد میکنیم

3-گزینه Stroke را از منوی Edit انتخاب میکنیم، کادری ظاهر میشود که در قسمت Width پهنای مورد نظر را وارد میکنیم. در قسمت Location موقعیت قسمت رنگی را مشخص میکنیم سپس روی دکمه OK کلیک میکنیم.

4-مشاهده میشود که خط رنگی با پهنای وارد شده دور تا دور موضوع مورد نظر وارد میشود

تغییر اندازه یک تصویر :
برای تغییر اندازه یک تصویر ، گزینة Image Size را از منوی Image انتخاب نمائید. کادر محاوره ای آن ظاهر می شود . شما می توانید ابعاد تصویر را بر حسب پیکسل ( به طور منطقی ) یا درصد ببینید. همچنین می توانید اندازه چاپ تصویر ( که در بخش Output size تنظیم می شود.) را بر حسب اینچ ، سانتیمتر ، نقطه ، پیکسل یا ستون ملاحظه نمائید و علاوه بر آن با استفاده از منوهای گشودنی درصدها را پیدا کنید .

وقتی برای اولین بار کادر محاوره ای Image Size را باز می کنید ، اگر پهنا و ارتفاع ابعاد را به درصد تنظیم نمائید متوجه خواهید شد که تنظیم پیش فرض به صورت 100 درصد است . ساده ترین روش برای بزرگ یا کوچک کردن تصویر اینست که گزینة constrain proportions ( تناسب های محدود ) در پایین این جعبه ها محاوره ای فعال شود ، پس به راحتی درصدهای جدید را در یکی از این میدان ها وارد نموده و روی دکمة OK کلیک کنید . بدین ترتیب اعداد دیگر تغییر می کنند تا درصد صحیحی از افزایش یا کاهش در اختیار شما قرار گیرد . فعلا به گزینة Resample Imageتوجهی نداشته باشید و آن را به همان صورت Bicubic رها کنید . همچنان که در جعبه محاوره ای Image Size تغییراتی را اعمال می کنید فتوشاپ نیز به طریقه خودکار ، پرونده ی اندازه را در بالای این پنجره بهنگام خواهد کرد.

تغییر اندازه یک بوم :
بزرگتر کردن اندازه بوم ،فضای اضافه ای را در اطراف تصویر در اختیار شما قرار می دهد ولی در اندازه تصویر تاثیری ندارد . به دلیل این که تغییر اندازه از رنگ پس زمینه برای پر کردن فضای اضافه شده استفاده می کند . اطمینان یابند که این رنگ همان رنگ مورد نظر شماست . قبل از تغییر اندازه بوم ، روش دیگری برای برش دادن عکس یا کاهش ناحیة بوم محسوب می شود . این روش چندان مطمئن نیست زیرا ممکن است به طور تصادفی ، قسمتی از تصویر را از دست داده و دیگر نتوانید آن را ترمیم کنید .

برای تغییر اندازه بوم ، جعبه محاوره ای Convazse Size ( بوم نقاشی) را از طریق فرمانImage Canvas size باز کرده ، سپس پهنا و ارتفاع مورد نظر بوم را مشخص نمائید . شما می توانید در منوی گشودنی مربوطه سیستم اندازه گیری دلخواه خود را تعیین کنید . ( همان طور که قبلا در جعبه محاوره ای Image Size مشاهده کردید .) به محض اینکه اعداد مورد نظر خود را وارد می کنید ،فتوشاپ اندازة پرونده جدید را محاسبه کرده و آن را نمایش می دهد .

برای تعیین محل مورد نظر تصویر در بوم مزبور از لنگر مربوطه استفاده کنید . در وسط بوم کلیک کنید تا تصویر مورد نظر را در مرکز این بوم قرار دهد ، یا روی هر سلول در جدول پایین کادر ،متناسب با ناحیه ایی که می خواهید تغییر کند ، کلیک نمائید .

ابزارهای متن Type tool:
فتوشاپ 6 نسبت به برنامه های قبلی خود ، کارهای متنی بیشتری انجام می دهد که شامل سه روش متفاوت جهت نظارت بر متن می باشد . وقتی گزینة Type Tool را انتخاب می کنید . نوار Tool Option ،گزینه های متنی اصلی را نمایش خواهد داد . که عبارتند از حروف نما ، اندازه ، همترازی و چند ناظم دیگر .

با شروع از سمت چپ نوار ، ابتدا یک حرف پرکننده ، یک خط محیطی و سپس دو همراه با پیکانه های مربوطه را مشاهده می کنید . پیکانه ها ، به منزله ی درج متن به صورت افقی یا عمودی می باشند و خط محیطی نشان می دهد که مجموعه حروف با آن ابزار بیشتر به عنوان مسیرهایی ایجاد می شوند . قابلیت تنظیم مسیرها امکان انجام یکی از بهترین ترفندهای فتوشاپ یعنی برش متن بدون برش عکس را میدهد.

پس ، یک منوی پیمایشی ظاهر می شود که دسته ایی از مقام Font ها ( حرف نما ها ) ، سبک ها و اندازة حرفنما از 6 تا 72 نقطه است و شما می توانید کوچک یا بزرگتر کردن متن را به وسیلة درج اندازه نقطه در این پنجره انجام دهید .

در مرحلة بعد ، می توانید مقدار دندانه اره ایی ( anti-alising ) که می خواهید اعمال شود ( نظیر Crisp ( نیرو بخش ) ، smooth ( هموار ) ، strong ( قوی ) ،‌none ( هیچیک ) را قرار دهید .

مجموعة سه دکمة بعدی به شما اجازه می دهد چپ چینی ( flush left ) ، مرکز ( Centered ) و یا راست چینی ( Flus Right ) را انتخاب کنید . قسمت بعدی رنگ مربوطه به متن را نشان می دهد با کلیک روی آن color picker ظاهر میشود و رنگ موردنظر را از آن انتخاب می کنیم .

شمایل T با خط منحنی زیر آن ، نشان دهندة یکی از بهترین امکانات اضافی فتوشاپ 6 می باشد . این علامت wrap text نامیده میشود و 15 مسیر متن را از قوس ها و پرچم گرفته تا چشم ماهی ، در اختیار , شما قرار می دهد .


بالاخره در آخر نوار Option دکمة palette را مشاهده میکنیم که با کلیک روی آن پنجرة character ( نویسه ) باز می شود .

 

این پنجره به شما امکان نظارت بر فاصله گذاری سطرها ، فضا گذاری ، فاصله گذاری حروف و تغییر مکان خط مبنا علاوه بر گزینه های حرفنما ، سبک ، رنگ و اندازه می دهد .

پنجره ایی که با علامت A\V و برچسب پیکانها مشخص شده بر فاصله گذاری نظارت دارد . فاصله گذاری حروف ( kerning ) به مقدار فضای میان حروف مجاور اشاره دارد .

بیشتر حرفنما ها در اندازه های بزرگتر برای تنظیم فضای میان یک جفت حروف مثل WA یا A\V به مقدار فاصله گذاری نیاز دارند . در غیراینصورت ، بین حروف مزبور شکاف ایجاد می شود .

پیش فرض برای فاصله گذاری Metrics میباشد .

فضاگذاری ( Tracking ) نیز شبیه به فاصله گذاری است ، ولی شامل تنظیم فاصله میان حروف یک کلمه یا عبارت میباشد . فضاگذاری می تواند Tight وارد کردن اعداد منفی یا Loose وارد کردن اعداد مثبت باشد . در نظر گرفتن عدد صفر در پنجرة فضاگذاری بدین معناست که هیچ فضاگذاری اعمال نشود .

فاصله گذاری سطرها ( Leading ) ، مقدار فاصلة میان خطوط متن را مشخص میکند . اگر در حال درج یک لغت یا یک خط متنی جداگانه باشید . به فاصله گذاری سطرها نیاز ندارید ولی به محض اضافه کردن خط دوم ، فاصله گذاری مهم می شود . به دلیل اینکه فاصله گذاری باید بزرگتر از اندازه نقطه متن باشد تا از روی هم افتادگی و چسبندگی خطوط جلوگیری شود . پیش فرض فتوشاپ برای فاصله گذاری حروف 120% میباشد . از این رو می توانید برای متن 10 نقطه ایی ، فاصله گذاری 12 نقطه ایی تنظیم کنید .

پنجرة Paragraph :
 

آنچه فتوشاپ به عنوان یک پاراگراف ( بند ) ارائه میدهد ، متخصصین صرف و نحو را به هراس می اندازد . در اصطلاح فتوشاپ هر خطی که از یک بازگشت نورد پیروی میکند ، “بند” نامیده میشود . در این پنجره گزینه های مربوط به کل بند نظیر : همترازی ، تورفتگی و فاصله گذاری خط را تنظیم می کند .

شکل هایی که در بالای این پنجره قرار دارند همترازی های امکان پذیر را نمایش می دهند :

چپ ، مرکز ، راست ، همچنین این گزینه ها در نوار Option این ابزار قرار دارند . در این جا شکل های دیگری وجود دارند که به شما امکان می دهند ، متن را با آخرین خط از طرف چپ ، مرکز ، راست یا کاملاً تراز کنید . این گزینه های آخری ، در صورتی در دسترس قرار می گیرند که متن را در یک کادر بسته قرار دهید .

سایر شکل ها و پنجره های موجود در پنجرة Paragraph ، به شما امکان می دهند . تورفتگی بند تورفتگی اولین خط ، تورفتگی های راست و فاصلة اضافی قبل و بعد را تنظیم کنید .

نکته :
در کنار لایه های متنی حرف T مشاهده میشود و این نشانگر لایه متنی میباشد . برای render کردن لایه و یا خارج کردن لایه از حالت متنی مسیر زیر را طی می کنیم .

( Layer Type Rasterize )


اعمال ماسک
ماسک ها می توانند شیء انتخاب شده و یا پس زمینه را پنهان کنند . ممکن است کاملاً کدر ، یا نیمه شفاف باشند .

کار با ماسک سریع Quick mask :
فتوشاپ روشی بسیار سریع و آسان را برای ایجاد نوعی ماسک موقتی ، و قابل ویرایش ارائه کرده است . که (ماسک سریع ) ( Quick mask ) نامیده میشود . یکی از مزیتهای آن این است که می توانید تصویر و ماسک را به طور همزمان مشاهده کنید .
می توانید کار را با ناحیة انتخاب شده شروع کنید ، و سپس با استفاده از قلم موی نقاشی بخشهایی را به آن اضافه ، و یا از آن کم کنید ، همچنین میتوانید ، ماسک سریع را به طور کامل با استفاده از قلم موی نقاشی ایجاد کنید .

کار عملی ایجاد ماسک سریع :
1-با کمک یکی از ابزارهای انتخاب ( Selection tool ) که مناسبتر به نظر می رسد ، بخشی از تصویر مورد نظر خود را در حالت انتخاب شده قرار دهید .
2-برای ویرایش انتخاب کافیست دکمة Quick mask را انتخاب کنید .
3-با این کار مشاهده خواهید کرد که پوششی از ماسک روی تصویر به غیر از محدودة انتخابی قرار میگیرد . ( رنگ مزبور، ناحیة محافظت شده را نشان میدهد . این رنگ به اصطلاح نشان دهندة ناحیة انتخاب نشده می باشد . طبق تعریف ماسک با رنگ قرمز و میزان کدر بودن ، opacity به میزان 50 % درصد ظاهر میشود .
4-اگر ماسک مزبور به ویرایش احتیاج داشت سرقلم مناسبی انتخاب می کنیم و با یکی از ابزارهای ترسیمی مثل قلم موی نقاشی شروع به ویرایش می کنیم . (با در نظر گرفتن رنگ F.g )
5-از آنجا که ماسک ها در اصل به صورت تصویرهای خاکستری رنگ( grayscale ) میباشند رنگ آمیزی با رنگ سیاه موجب اضافه شدن بخشهای انتخاب شده به رنگ قرمز می شود . رنگ آمیزی با رنگ سفید نیز بخشهای انتخاب شده را کاهش می دهد. (معادل پاک کردن )
6-وقتی ویرایش ماسک به حد رضایت بخشی رسید ، دکمة standard mask را در جعبه ابزار کلیک کنید . با اینکار به تصویر اصلی باز خواهید گشت .

اعمال سایه :
اعمال سایه به متن یا تصویر به آن بعد داده و موجب می شود بیشتر به چشم بیاید . سایه جلوه خاص و زیبایی برای تاکید بر روی یک چیز و جلب توجه بیشتر می باشد .
Drop Shadow قبل از اینکه یک فیلتر باشد ،جلوة لایه محسوب می شود ، بنابراین می توانید آن را قبل و بعد از رند کردن تایپ استفاده کنید .

نکته:
سایه را در همه جا استفاده نکنید ! اگر از سایه در همه جای تصویر استفاده شود ،همه چیز به یک نسبت به چشم می آید و شما مزیت استفاده از سایه را برای جلب توجه یک شی از دست خواهید داد .
دقت کنید تمام سایه ها یکنواخت باشند ! اگر در یک ناحیه به چند شیء سایه اعمال می کنید ، دقت کنید که تمام سایه ها یکسان بوده و ((عمق)) آنها مناسب باشد ، اگر سایه متفاوت و اتفاقی باشند ، این تفاوتها مشخص خواهد بود .
سایه را زیاد تیره نکنید . زیرا ممکن است عمق و تیرگی بیش از آنچه که قرار است جلب توجه کند به چشم بیاید . سایه ها را روشن و ظریف ایجاد کنید . تصویر زیر نمونه هایی از اعمال نادرست و درست سایه ها را نشان می دهد .
فتوشاپ 6 ، شامل ابزار قدرتمند و ساده سایه [drop shadow] و نیز ابزارهای درخشندگی [glow] بیرون زدگی [bevel] ، برجسته سازی [emboss] ، روی هم افتادگی [overlay] برای متن و گرافیک می باشد . می توانید این ابزارها و افکتها را در منوی layer و زیر منوی Style layer بیابید . به خاطر داشته باشید که می توانید جلوه سایه را علاوه بر متن بر اشیاء نیز اعمال کنید . با وجود این ، نمی توان جلوه لایه را به چیزی که در یک لایه مجزا قرار ندارد ، اعمال کرد . اگر بر روی پس زمینه نقاشی کنید نمی توانید به آن جلوه ای بیفزایید .
( مسیر اعمال Effect در ورژن 5/5 ) Layer > Effect > Drop Shadow
( مسیر اعمال Effect در ورژن 6.0 ) Layer > Layer Style > Drop Shadow
تعیین میزان کدر بودن سایه توسط این گزینه صورت می گیرد .
Dangle : زاویه تابش نور در این قسمت مشخص می شود .
Distance :فاصلة سایه تا جسم مورد نظر در این قسمت تعیین می شود .
Spread :انتشار و وسعت سایه در این قسمت مشخص می شود .
Size : اندازه سایه بوسیله این گزینة تنظیم می گردد.
قسمت QUALITY :
Contour : طرح یا محیط مرئی را مشخص می کند .
Noise : توسط این قسمت می توانیم پیکسلهای مربوط به سایه را انتشار داد .
چنانچه در این کادر گزینةPreview فعال باشد . تمام تغییرات را به طور همزمان مشاهده می کنید .

کارعملی : اعمال سایه به متن
برای ایجاد سایه ، روی متن مراحل زیر را انجام دهید :
1- یک سند جدید با پس زمینه سفید باز کنید .
2- توسط ابزار تایپ متن مورد نظر را با فونت دلخواهتان تایپ کنید .
3- از منوی Layer قسمت Layer style عبارت shadow drop را انتخاب کنید تا کادر مکالمه مربوط به آن باز شود . گزینة preview را علامت بزنید . تا بتوانید در حین کار تغییرات را مشاهده کنید . نکتة مهم این کار در این است که صفحة نمایش را طوری مرتب کنید که بتوانید کادر مکالمه و متنی را که بر روی آن کار می کنید به طور همزمان مشاهده کنید .
4- برای حالت آمیختگی یکی از حالتهای normal ، multiply ، یا durken را انتخاب کنید . در غیر این صورت با انتخاب گزینه های دیگر نمی توانید سایه را مشاهده کنید ، برای تغییر رنگ سایه بر روی نمونه رنگ در کنار منویmode کلیک کنید . این کادر موجب باز شدن پنجره picker color می شود .
5- میزان تیرگی [opacity] و زاویه [angel] سایه را با کلیک و کشیدن لغزنده در در شکل ساعت وار تنظیم کنید و یا عددی پنجره های مربوط وارد کنید .
6- فاصلة سایه [distance] را از کلمة یا شی ء تنظیم کنید ، اندازه [size] را بر اساس مقدار سایه ای که می خواهید مشاهده کنید ، تنظیم کنید . مقدار spread مشخص می کند تا چه حد لبه های سایه مشخص باشند. بعد از انجام تنظیمات مورد نظر دکمة OK را کلیک کنید . البته هنوز هم می توانید آن را اصلاح کنید . تا قبل از ادغام لایه ها یا رند کردن متن می توانید هر تغییری را اعمال کنید .

ایجاد درخشندگی
علاوه بر سایه [drop shadow] در این منو ، جلوه های جالب دیگری نیز موجود می باشند . حال به بررسی جلوه درخشندگی [glow] می پردازیم.
همچنین می توانید این درخشندگی را از داخل [inner glow] اعمال کنید که به نظر می رسد ، حروف خودشان می درخشند . این جلوه برای تاکید بر روی بخشی از متن یا جدا کردن آن از پس زمینه شلوغ مناسب است .
جلوة [outer glow] بیشتر برای مشخص کردن چیزی در پس زمینه و در جاهایی که استفاده از سایه مناسب نیست ، کاربرد دارد . سایر اشیاء نیز می توانند درخشندگی داشته باشند .

جلوه های بیرون زدگی و برجسته سازی [bevel and emboss] :
این دو ابزار نیز در قسمت layer style قرار دارند و هر دوی آنها متن را برجسته می کنند. جلوة bevel بر لبه های متن تاثیر گذاشته و آنها را برجسته می سازد . اما سطح حروف صاف هستند . در حالی که جلوة emboss ظاهر حروف را گرد یا انحناء وار می کند .
می توانید با تغییر حالتهای آمیختگی [blending modes] ، درجه تیرگی [opacity] و رنگهای روشن و سایه ها ، جلوة این ابزار را تغییر دهید . مطابق معمول ، بهترین راه فهیدن آنها ، تجربه کردن جلوه ها با تنظیمات متفاوت است .

فرمان Import :
فرمان import -file - import سبب می شود فایل هایی را که با قالب بندی های دیگر ذخیره شده اند را باز کنید . ( به طور کلی برای وارد کردن و یا دریافت فایل از این فرمان استفاده می شود .) معمولا این فایل ها با رابط twain ، مثل فایل ها و برنامه های اسکنر ، دخیره شده اند . همچنین فایل هایی را که به طور مستقیم از طریق دوربین دیجیتال مرتبط به فتوشاپ وارد می شوند را نیز شامل می شود .

وارد کردن فایل با استفاده از رابط (twain ):
فرمانهای twain acquire و twain select که در منوی import file قرار دارند ، در واقع تصاویر را وارد نمی کنند . بلکه این فرمانها نرم افزار مناسب اسکنر را باز می کنند تا از درون برنامه فتوشاپ جهت ورود تصاویر اسکن شده از آن استفاده کنید . فتوشاپ برای اسکن کردن ، استانداردهای twain و twain 32 و twain – 32 را پشتیبانی می کند . (برای اطلاعات بیشتر به راهنمای اسکنری که با آن کار می کنید مراجعه کنید .)

فرمان Export:
برای ارسال فایلها با پسوند خاص از این قسمت استفاده می شود file Export

دسته ها : آموزش

اعتقاد به خداى جهان و آفریدگار هستى در تمام مکتب هاى فلسفى، عرفانى و مذاهب الهى دیده مى شود. تنها مکتب هاى الحادى ـ که از عدد انگشتان دست تجاوز نمى کنند ـ درباره وجود خدا تردید کرده اند; آن هم خدایى که یهود و نصارا به تصویر کشیده اند.1 به هر حال، کلیه ملل و ادیان و مذهب هاى فلسفى و عرفانى به اصل وجود( الله) پاى بندند، حتى مذاهبى که به شرک آلوده شده اند نیز به خلاّق عالم عقیده داشته و دارند. آنان به اتفاق آرا بر این باورند که موجودى برتر و مقدس تر از الله نیست و او یکتاى بى همتا است.
آن دسته از مذاهبى هم که به شرک گرایش داشته اند، در توجیه مرام و علت بت پرستى گفته اند: قداست و برترى آفریدگار هستى به حدى است که بشر خاکى نمى تواند بدون واسطه با او رابطه برقرار نماید و یا او را بپرستد: (اَینَ التراب و رَبّ الارباب) خاک را با افلاک چه نسبتى است. ما باید از طریق عبادت معبودها، که مظاهر اللّه هستند به او برسیم. یکى از علت هاى گم راهى کسانى که به شرک گرایش داشته اند این است که خدا را با تمام وجود نشناختند و بدین دلیل و با این توجیه در وادى هولناک شرک و بت پرستى سقوط کرده اند.2
در مقابل، پیروان ادیان توحیدى بر این عقیده اند که بین خدا و خلق هیچ واسطه اى در عبادت نیست، انسان باید بدون واسطه خدا را بپرستد و مشکلات معنوى و مادى خود را بى پرده بیان کند.
برخى از نحله هاى اسلامى3 مى گویند: انسان در زمینه شناخت مبدأ هستى هرچه تلاش کند به جایى نمى رسد و اگر چنان چه از اسما و صفات الهى هم کمک بگیرد، تنها به این مرحله از شناخت دست مى یابد و بس که (جهان را مبدیى و هستى را سرچشمه و کانونى است); اما درباره چگونگى و صفات پروردگار، معرفتى به دست نمى آورد، چرا که هر اسم و صفتى که براى حضرت حق جل و علا بیابیم و یا بسازیم از (او) کاملاً بیگانه است. عالى ترین راه معرفت همین است که مى دانیم هستى از فیض اوو ذات اقدسش از هر اندیشه و گمانى برتر است. آنان مى گویند ما در عرصه معرفت باید در مسیر تنزیه و تقدیس گام برداریم.
این نظریه از جهت تقدس و پیراستن ذات حق از پندارهاى خرافى و نامعقول بسیار عالى است، ولى در مقام ارزیابى عقلانى، نوعى افراط و تندروى است، چرا که آنان شناخت کامل و همه جانبه را با شناخت نسبى و محدود اشتباه گرفته اند و توجه نکرده اند که ما درباره پدیده ها و مخلوقات او نیز به معرفت جامع و فراگیر نمى توانیم دست پیدا کنیم تا چه رسد به صفات متعالى و اسماى حسناى آفریدگار.
که خاصان در این ره فرس رانده اند
به لا أحصى از تک فرومانده اند
معرفت ما از ذات اقدس الهى به میزانى که او را از سایر موجودات ممتاز سازد، کافى است و این خود گامى در جهت بهتر شناختن خداوندگار است. البته عجز ما از تحصیل معرفت کامل نمى تواند مجوزى باشد تا از معرفت نسبى و ناقص دست برداریم و احساس تکلیف نکنیم. انسان هشیار و موحدِ بیدار پس از غور در صفات و اسماى الهى مى تواند بگوید:
>خداوند بالا و پستى تویى
ندانم چه اى، هرچه هستى تویى
فضانوردى که با سفینه فضایى روى کره ماه مى نشیند و از نزدیک مطالعه مى کند و سپس از فقدان حیات در ماه خبر مى دهد با آن کسى که در خانه اش نشسته و مى گوید: در کره ماه حیاتى نیست، خیلى تفاوت دارد.
در هر صورت ما بر این عقیده ایم که با غور در صفات و اسماى حسناى او، پروردگار جهان را بهتر مى توانیم بشناسیم، به ویژه صفاتى که در قرآن مجید و کلمات معصومین و دعاها به ما رسیده است.

اسما و صفات چیست؟
پیش از پرداختن به صفات حضرت بارى تعالى، در ابتدا لازم است تعریفى از اسم و صفت ارائه دهیم.
انسان به هر واقعیت عینى که مى نگرد دریافت و برداشت ذهنى مشخص و نسبتاً گویایى به دست مى آورد که به یُمن آن مى تواند واقعیت ها را از یک دیگر ممتاز سازد و باز شناسد. گاهى یک واقعیت ذهنى را دریافت مى نماید و با ویژگى هایى که دارد از سایر ادراکات ذهنى بازشناسى مى کند; مانند ترسیم ذهنى مهندس از ساختمانى که هنوز روى زمین پیاده نشده است. به هر حال انسان تا آن هنگام که در صدد تبادل فکرى با دیگران برنیامده لازم نیست علامتى بسازد، لیکن به مجرد این که بخواهد به تبادل فکرى و تفهیم و تفهم با سایر هم نوعان بپردازد ناگزیر باید براى دریافت ها و برداشت هاى ذهنى خود، که از واقعیات عینى و یا فرضیات ذهنى حکایت دارد، علامتى اعتبار کرده و به کار ببرد تا دیگران نیز با آن آشنا شوند و بتوانند با بهره گیرى از این علانٌم به آن چه در ذهن گوینده است آشنا شوند این علامت ها ممکن است در قالب خطوط و تصویرها و یا الفاظ و عبارات باشد. این ها در واقع (اسم هاى قراردادى) براى امور عینى و یا ذهنى اند و هم چنین هر کلمه اى که براى تعبیر از یک موجود به شکل توصیفى به کار برده شود، (صفت) نامیده مى شود; مانند علم و قدرت براى انسان. فیلسوف شهید مى نویسد: نام گذارى هایى که براى افراد و یا اشیاى خارجى مى کنند گاهى از نوع علامت است و گاهى از نوع وصف. در قسم اول گرچه اسامى خود به گونه مستقل معانى دارند، ولى معناى آن ها مورد نظر نبوده، بلکه تنها براى تشخیص و بازشناسى و عدم خلط اشیا و اشخاص اسم گذارى شده است و لذا حکم یک علامت و نشانه اى بیشتر ندارد. بسا در این نوع اسم گذارى معناى آن (اسم) علاوه بر این که از اوصاف و خصلت هاى دارنده آن حکایت نمى کند ممکن است ضد آن هم باشد; مثلاً سیف الدین، نام شخص معاند دین و حاتم، اسم بخیل و عادل، نام یک ظالم باشد، از باب (برعکس نهند نام زنگى کافور)، چون هدف تنها اسم گذارى است نه بیان احوال و اوصاف صاحب آن.
در قسم دوم: اسم ها از شأنى از شئون صاحب نام حکایت مى کند و روشن گر صفتى از صفات او است. این مقدمه ضرورى براى این بود که روشن شود اسماى حسنا و صفات الهى از سنخ مجرد اسم و علامت نیست. تمام نام ها و صفات الهى نمایان گر حقیقتى از حقایق و شئون ذات مقدس است. بدین جهت بین اسم و صفت نیز در ساحت ربوبى فرقى نیست.4

صفات و نام هاى الله در قرآن
در قرآن کریم در حدود صد اسم براى ذات اقدس متعال ذکر شده است که در واقع صد وصف است که نمونه آن در سوره حمد و توحید به چشم مى خورد، ولى هیچ کدام به جامعیت (الله) نیست; چرا که هر صفتى از صفات حضرت حق بیان گر یکى از کمالات او است; مانند رحمان، رحیم، کریم، قدیر، تواب، غفور و…، ولى (الله) مبیّن ذاتى است که جامع تمام صفات کمال و منزه از همه کاستى ها و نقص هاست; به عبارت دیگر صفات جمال و جلال با همین نام مقدس نشان داده مى شود. از این رو در زبان فارسى، بلکه در هیچ زبانى معادل آن را نداریم; زیرا کلمه (خدا) از (خود آى) گرفته شده که در نهایت معادل واجب الوجود است; یعنى موجودى که هستى از خود او است و از جاى دیگر هستى را نگرفته و از علت بى نیاز است. (الله) به گفته سیبویه از (وَلَه) اشتقاق یافته و به مفهوم حیرت در برابر عظمت و یا به معناى عشق در برابر معبود است. مولوى مى سراید:
معنى الله گفت آن سیبویه
ییولِهُون فى الحوایج هم لدیه
گفت: اَلَهْنا فى حوائجْنا اِلیک
وَالتَمَسْناها وجدناها لدیک
مولوى در این اشعار حالت انسان دردمندى را یادآور مى شود که مضطر و بیچاره شده و از تمام علل و اسباب، بریده و بى اختیار به قدرت بى نهایتى روى مى آورد که او همان (الله) است; ذات جامع، قادر، کریم، رحمان، رحیم و رزاقى که همه چیز و همه کس شیداى اویند و از او سخن مى گویند.

منتهاى مراتب:
هرکس به زبانى سخن از وصف تو گوید
بلبل به غزل خوانى و قُمرى به ترانه
مولوى نیکو سروده است:
صد هزاران عاقل اندر وقت درد
جمله نالان پیش آن دیّان فرد
بلکه جمله ماهیان در موج ها
جمله پرَّندگان در اوج ها
بلکه جمله موج ها بازى کنان
ذوق و شوقش را عیان اندر عیان
تنها انسان ها نیستند که به گاه نیاز به سوى آفریدگار بى نیاز کشیده مى شوند، بلکه ماهى هاى در عمق دریا پرندگان هوا و نسیم هاى روح افزا، همه پیش الله نالان و شیدایند.
کفر و ایمان عاشق آن کبریا
مس و نقره بنده آن کیمیا

توحید و یکتایى الله
در نوشتار پیش صفات ثبوتیه و سلبیه را تعریف کردیم و بعد به توحید ذات پرداختیم. اکنون در تکمیل بحث گذشته به اولین وصف که (توحید) است، مى پردازیم.
در کودکى به ما آموخته اند که اصول دین پنج است:توحید; عدل; نبوت; امامت; معاد روز قیامت.
توحید، یعنى آفریدگار جهان یکتاى بى همتا است، شبیه و نظیر و مثل و مانند ندارد. به ما آموختند که مقصود از این که خدا یکى است وحدت عددى نیست; بلکه وحدت نوعى است; یعنى واجب الوجود مصداق یگانه اى دارد و دومى ندارد. واحد5 است، فرد است و صمد، کفوى، شریکى، مثل و مانند براى او متصور نیست. او حقیقتى است که یک مصداق بیش ندارد; ولى اگر بگوییم توحید، یعنى خدا یک است و دو نیست، شنونده خواهد گفت: من هم با تمام ویژگى هایى که دارم یکى هستم و دومى ندارم. بدین جهت گفته اند: واحدِ نوعى است، یعنى براى واجب الوجود مصداق یگانه اى بیش نیست; در حالى که نوع انسان، که ممکن الوجود است، مصداق هاى گوناگونى دارد و هیچ نوعى در ظرف عالم امکان منحصر در یک فرد نیست ولى نوع واجب الوجود منحصر در الله است. بنابراین، توحید، یعنى اعتقاد به یگانگى الله در ذات و صفات، گرچه صفات الهى عین ذات او است، منتها عقل براى تقریب ذهن و شناخت حضرت بارى تعالى چاره اى جز تفکیک صفات و ذات در مقام تصور ندارد. ما وقتى صفات الهى را یکى پس از دیگرى شناختیم و اثبات کردیم که خدا به این دلیل یکتا است و داراى قدرت و علم بى پایان است، به تدریج براى ما مجموعه اى از معرفت حاصل مى شود و آن گاه عینیت صفات الهى با ذات را مى فهمیم.

چگونگى سلوک در معرفت توحیدى
توحید و سایر مسائل فلسفه الهى به شکل هاى مختلفى بحث و بررسى شده اند. بعضى از طریق تمایلات فطرى در جست وجوى الله سیر مى کنند، زیرا توحید امرى فطرى و ذاتى است و بشر از راه فطرت خداخواهى به دنبال خداى یگانه اى که نظیر و شبیهى ندارد، مى رود; یعنى اولین گامى که در وادى معرفت مى گذارد در جست وجوى خداى یگانه است. جمعى از طریق مطالعه آیات قدرت و شاه کارهاى خلقت وارد حوزه معرفت مى شوند; یعنى پیش از هر چیز نخست متوجه آثار حکمت و قدرت مى شوند و از طریق اثبات حکمت و قدرت به وجود حکیم على الاطلاق و قادر متعال پى برده و سپس وحدانیت حق را اثبات مى کنند. ولى در سلوک فلسفى به قول شهید مطهرى در آغاز امر واجب الوجود اثبات مى شود; یعنى وجود موجوداتى که مستقل و قائم به ذات و بى نیاز از علت اند، به اثبات مى رسد بدون این که از وحدت و سایر صفات ثبوتیه و یا سلبیه بحث شود، بلکه به همین اندازه اثبات مى شود که جهان هستى از موجود و یا موجوداتى که قائم به ذات هستند خالى نیست; این گونه نیست که انواع هستى ها موجوداتى وابسته و غیرمستقل باشند.
بنابراین در سلوک فلسفى باید نخست اصل وجود چیزى را به اثبات رسانید، آن گاه به اوصاف و احوال آن چیز پرداخت که گفته اند: (ثُبوتُ شىء لِشىء فَرع ثبوت المثبت له; اثبات صفت و یا حالتى براى یک شىء فرع بر ثبوت و موجودیت آن چیز است). اول باید شخصى به نام بوعلى سینا باشد تا سپس او را به صفاتى چون فیلسوف و طبیب و نابغه منتسب کرد. اکنون که از طرق مختلف اصل وجود مبدأ متعال به اثبات رسید، اینک اولین صفت او را که وحدانیت است، با چند برهان اثبات مى کنیم.

دلایل توحید
ما نخست از آن نوع دلایل عقلى که امامان معصوم در پاسخ به سؤال پرسش گران مطرح کرده اند آغاز مى کنیم، آن گاه به دلیل فلسفى محض مى پردازیم.

دلیل اول. برهان فرجه
این برهان برگرفته از سخن امام ششم(ع) در پاسخ کسى است که پرسید: چرا امکان ندارد خالق جهان تعدد داشته باشد؟ فرمود: اگر فرض کنیم دو آفریدگار و واجب الوجود در عالم باشد ،لازم است بین آن ها فرجه و امتیازى برقرار گردیده باشد، زیرا تکثر و تعدد آفریدگار متفرع بر این است که هر کدام از آن ها چیزى داشته باشند که دیگرى ندارد، چرا که اگر هرچه این یکى دارد آن دیگرى هم داشته باشد و عکس آن، در این صورت فرض تکثّر و تعدد معنا پیدا نمى کند; بلکه یکى خواهند بود. منتها یکى: فرضى و خیالى و دومى :واقعى و خارجى. پس در میان دو خدا (دو ذات واجب) امر سومى لازم است که مابه الامتیاز آن دو باشد. آن امر سوم نیز باید از نوع هستى باشد; چون نیستى امتیازى نمى تواند باشد. آن هستى امتیاز دهنده هم باید از نوع واجب الوجود باشد، زیرا اگر ممکن الوجود باشد باید هستى خود را از ناحیه دیگرى گرفته باشد .بنابراین لازم مى آید هریک از واجب الوجودها در مرتبه ذات خود از دیگرى متمایز نباشند; بلکه با همه یکى و در مرتبه بعد از ذات، تعدد و تکثر پیدا کرده باشد. وانگهى لازمه این حرف، ترکیب واجب الوجود است و هر چیز مرکبى ممکن خواهد بود نه واجب و این محال است; مثل این است که بگوییم یک موجودى مرکب از یخ و آتش باشد و حال آن که هرکدام از این ها وجود دیگرى را نفى مى کند. پس آن امر سوم نیز باید ذاتى باشد واجب الوجود. پس وجود دو حقیقتِ واجب مستلزم وجود سه امر واجب است و چون هرسه واجب الوجود و خدا هستند و بین هر وجود واجب با دیگرى امتیاز و فرجه اى ضرورت دارد و بى گمان واجب سوم نیز باید از دو واجب الوجود دیگر ممتاز باشد; یک امتیاز نسبت به واجب اول تا این موجود واجب (واجب اول) ممتاز سازد و امتیاز دیگرى نسبت به واجب دوم داشته باشد تا این موجود واجب را از دو واجب دیگر ممتاز و برجسته سازد. پس فرض وجود سه خدا (واجب الوجود) مستلزم وجود پنج واجب خواهد بود و از آن جایى که طبق فرض عقلى این دو واجب نیز باید از سه واجب اولیه امتیاز داشته باشند، لازمه اش این است که حداقل سه امتیاز مستقل دیگرى از سنخ وجود در کار باشد که آن امتیازها به نوبه خود واجب الوجودند و این خود مستلزم هشت واجب است و هشت واجب دیگر نیز مستلزم سیزده واجب خواهد بود و سیزده واجب مستلزم بیست ویک واجب و بیست ویک واجب مستلزم وجود سى ویک واجب و هم چنین تا بى نهایت پیش مى رود و چنین تسلسلى محال و غیرممکن است.
نتیجه مى گیریم وجود دو خدا و واجب الوجود در عالم، مستلزم وجود بى نهایت واجب ها است; یعنى باعث مى شود یک واجب از بى نهایت واجب ها ترکیب یافته باشد. در صورتى که اصولاً ترکیب با وجوب و ضرورت نمى سازد و این نوع ترکب که هر جزئى مستلزم جزء دیگر، علاوه بر اجزاى مفروض اولیه، باشد، محال و غیرممکن است. این برهان به شکلى روشن تر در همین مقاله مطرح خواهد شد.

دلیل دوم:
امام على خطاب به فرزندش امام حسن(ع) مى فرماید:(واعلم یا بُنَیَّ إنَّه لوکان لِرَبّک شریک لَاَتتکَ رُسُله و لَرَئیت آثار مُلکه وسلطانه ولَعرفتَ اَفعاله وصفاته ولکنّه اله واحد کما وصف نَفسه لایُضادّه فى ملکه أحد; پسرم ،بدان و آگاه باش اگر براى پروردگارت شریکى مى بود پیامبرانى از طرف او آمده بودند و علاوه بر آن آثار قدرت و تسلط او را مى دیدى و افعال و صفات او را مى شناختى.)
این برهان در مقام اثبات وحدانیت و توحید الهى است و این که یک قدرت و یک مدبّر، جهان را اداره و تدبیر مى کند و در صدد اثبات وجود خدا نیست. بدون شک اگر دو خدا و معبود بر جهان حاکم بود، خداى دوم به فرض توافق، نمایندگانى براى بشر معرفى مى کرد، در صورتى که چنین چیزى نیست. همه پیامبران از خداى یگانه سخن گفته اند و خود را نماینده او دانسته اند و براى اثبات مدعاى خود معجزه آورده اند. پس معلوم مى شود خداى یگانه و بى همتایى در کار است و کسى در عرض خداى متعال نیست وگرنه در حکومت بر جهان تضاد پیدا مى شد و هر کدام از خدایان پیامبرانى مبعوث مى ساختند، در صورتى که به اتفاق تمام ادیان جهان، پیامبران از جانب پروردگار یکتا و بى همتا آمده اند. مشرکان نیز اعتقاد به دو مبدأ ندارند، بلکه آنان به معبودهایى اعتقاد دارند که واسطه بین خلق و خالق مى باشند. قرآن مجید از قول مشرکین مى فرماید: (مانَعبدهم اِلاّ لِیقربونا الى الله زلفى; این بت ها را پرستش نمى کنیم، مگر این که آنان ما را به خداى یکتا نزدیک نمایند). در حالى که نتیجه ایمان به وحدانیت الهى، وحدت معبود و توحید در عبادت است نه کثرت معبود و جز او کسى سزاوار پرستش نیست، چرا که غیر او هرکس باشد و در هر مرتبه اى قرار گیرد، از فرشتگان مقرب تا پیامبران اولوالعزم، همگى عبد و بنده او هستند. در تشهد نماز مى خوانیم: (أشهد انّ محمداً عبدُه ورسوله). محمد در آغاز امر بنده خداست و بعد به مقام رسالت رسیده است. اصولاً ثمره عبودیت راستین، نیل به مقام رسالت و یا خلت و امامت است.
امام هشتم(ع) در مقام جدال احسن به جاثلیق فرمودند: عیسى بن مریم، پیامبر اولوالعزم بود; تنها عیبى که داشت این بود که خدا را عبادت نمى کرد!؟ جاثلیق برآشفت، عرض کرد: همه مى دانند که عیسى بن مریم اول عابد و پرستنده خدا در عصر و زمان خویش بود. امام فرمود: پس حضرت عیسى عابد بود؟ گفت: البته.
فرمود: چه کسى را مى پرستید؟ گفت: معلوم است خداى یگانه را. فرمود: پس چرا شما عیسى را معبود مى دانید، در صورتى که او خود را عبد خدا مى داند ;جاثلیق در پاسخ عاجز و درمانده شد.

دلیل سوم: برهان تمانع
قرآن کریم مى فرماید: (لو کان فیهما آلهة إلاّ الله لَفَسَدَتا فسبحان الله ربّ العرش عمّا یصفون;6 اگر در آسمان و زمین (در عالم هستى) غیر از ذات خداوند خدایان دیگر مى بود ،آسمان و زمین تباه مى شدند.)
این آیه داراى دو نوع تفسیر و قرائت است; تفسیرى عامیانه و تقریرى عالمانه.
تفسیر سطحى این است که اگر مبدأ عالم متعدد باشد، بین آن ها تزاحم و تمانع برقرار مى شود; به این معنا که اراده و مشیت هرکدام مزاحم و مانع تحقق اراده دیگرى خواهد شد. در این صورت یا مشیّت و خواست یکى از آنان بر اراده مزاحم غالب مى شود و یا غلبه پیدا نمى کند. اگر اراده یکى از خدایان بر دیگران غالب آمد، پس اله و معبود واقعى او است و اگر اراده هیچ کدام بر دیگرى غلبه نکرد، نتیجه این تمانع ، تضاد غیرممکن بودن مغلوبیت اراده یکى از خدایان بر دیگرى، باعث تباهى عالم مى شود، چرا که شکست هر کدام با واجب الوجود بودن منافات دارد. بنابراین اراده هیچ کدام مؤثر واقع نمى شود و ارتباط جهان با مبدأ قطع شده و ثمره آن تباهى عالم است. اراده یکى بر وجود خورشید و ماه است ولا غیر و دیگرى بر وجود چیزى دیگرى است و نتیجه این مى شود که هیچ چیزى وجود پیدا نکند.

دلیل چهارم: شکل دیگرى از برهان فرجه
بوعلى سینا در مورد توحید واجب الوجود مى نویسد:اگر ما دو ذات واجب و یا بیشتر داشته باشیم، این دو واجب در واجب بودن با یک دیگر اشتراک دارند; یعنى هر دو عین هستى هستند و به عبارت دیگر وجود آن ها ذاتى است و از ذات آن ها مى جوشد ;علتى و خالقى ندارند. اکنون مى پرسیم: آیا مابه الامتیازى میان آنها وجود دارد یا ندارد؟ اگر دو تا باشند، قطعا باید وجه امتیازى داشته باشند، این وجه امتیاز به دو صورت مى تواند باشد:
ییکى این که وجه امتیاز، ذاتى آن دو باشد; یعنى در عین این که در بخشى از ذات با هم اشتراک دارند در بخش دیگر از ذات نیز امتیاز داشته باشند، در این صورت در جنس (واجب الوجود بودن) باهم مشترکند، ولى در فصل از هم ممتازند (وجه امتیاز); بنابراین اختلاف آن ها در (نوع) خواهد بود و طبق این فرض ،واجب الوجود انواع متعددى پیدا مى کند. دلیل بطلان این فرض خواهد آمد.
اگر امتیاز آن ها در فرد و مصداق باشد; یعنى یک نوع واجب بیشتر نباشد اما همان نوع داراى افراد مختلف باشد، در این صورت امتیاز آن دو به عوارض خواهد بود. با این فرض که اختلاف و تفاوت بین این دو واجب در اعراض است، مى پرسیم: این عوارض از کجا پیدا شده اند ؟ طبیعت واجب ها که یکى است بنابراین مقتضیات آن ها نیز باید یک سان باشد. در پدیده هاى ممکن، عوارض از عوامل خارجى نشأت مى گیرد، ولى واجب الوجود نمى تواند تحت تأثیر عامل دیگرى قرار گیرد؟ اگر واجب الوجود باشد، آن چه دارد، از ذات او است نه از خارج. فرض دیگر این که اختلاف در جنس و نوع نباشد، بلکه فصل مایه تمایز باشد; بدین معنا دو ذات واجب از یک جهت اشتراک داشته باشند و از نظر فصل ممتاز باشند. در پاسخ مى گوییم: آیا ملاک وجوب و ضرورت وجود در آن دو مابه الامتیاز محسوب مى شود و یا مابه الاشتراک (یعنى مفهوم مشترک)،اگر مابه الاشتراک، ملاک وجوب وجود است، بدون شک نمى تواند مابه الامتیاز، ملاک ضرورت هستى او باشد و عکس آن هم صدق مى کند. بنابراین، پیدایش این مایه امتیاز و جدایى از کجا آمده است؟ به عبارت دیگر به عقیده شیخ الرئیس، ملاک تعدد و تکثر، غیریت است. تا چیزهایى غیر هم نباشند کثرت قابل تصور نیست. این غیریت یا به سبب 1ـ ذات و ماهیت است یا 2ـ به علت حامل ذات و معنا. اگر دو ذات و ماهیت مختلف داشته باشیم قهراً با یک دیگر متحد نمى شوند، کسى نمى تواند بگوید این شیشه و آن کتاب یک چیز هستند. و یا انسان و اسب یکى هستند. اگر سبب غیریت، حامل ذات و معنا باشد، دو نوع تصور مى شود: یا مقصود (صورت) است; مثلا این شىء الآن آب است ولى پس از این که تحت تأثیر عوامل خارجى (مثل آتش) قرار گرفت به بخار تبدیل مى شود. این شىء دومى (بخار) همان شىء اول است، ولى در عین حال غیر از آن است و یک صورت دیگرى پیدا کرده است. به اعتبار ماده، یکى است ولى به اعتبار صورت، غیر آن است. ماده، همان آب است که به صورت بخار درآمده است. آب و بخار در ماده مشترک اند، ولى در صورت دوتا هستند. مفهوم مغایرت در حامل ذات، که سومین ملاک مغایرت است یعنى محل و موضوع، که این محل و موضوع هم یکى از ملاک هاى تکثر و غیریت است; مانند سفیدى کاغذ و برف که هر دو سفیدند، ولى ممکن نیست این سفیدى عین آن سفیدى باشد، زیرا تعدد محل باعث کثرت و غیریت سفیدى است; چون دو موضوع دارند. حتى ممکن نیست محل سفیدى این کاغذ عین سفیدى کاغذ دیگر باشد، چون تعدد محل و موضوع باعث تعدد حال و معروض است.
ملاک چهارم کثرت وضع و مکان است. وقتى مکان متعدد شد موجودى که در این مکان است، نمى شود عین موجودى باشد که در مکان دیگر است.
ملاک پنجم، زمان است. حرکت در هر زمان، غیر از آن قطعه حرکت در زمان دیگر است.
پس از این مقدمه، بوعلى مى گوید: هیچ کدام از ملاک هاى تکثر و غیریت در واجب الوجود امکان ندارد، زیرا اگر ملاک تعدد وضع و مکان باشد، لازمه اش جسم بودن است، که ثابت کردیم جسم نیست، بلکه خالق جسم است. زمان هم ندارد، چرا که زمان از مراتب فعل اوست که هیچ یک از این ها نیست. گذشته سعدى در آن زمان، غیر از سعدى در این زمان است. حتى بعضى از ممکنات هم فوق زمان و مکان هستند; مانند مجردات و مفاهیم کلى علمى. خدا از نظر ماده و صورت، تکثر ندارد، چون ماده و صورت مخلوق او هستند و خدا نه جسم است و نه از اعراض تا محتاج محل باشد.
تنها ملاکى که باقى مى ماند این است که بگوییم واجب الوجودها به حسب ذات و ماهیت با هم تفاوت دارند و در جاى خود ثابت شده که واجب الوجود ماهیت ندارد، بلکه ماهیت او عین وجود و هستى است و جز وجوب وجود ماهیتى ندارد. واجب الوجود حقیقتى است که بالذات موجود است و به عامل دیگر نیازى ندارد; مانند زوجیت براى عدد چهار. این زوجیت امرى ذاتى است و محال است عدد چهار باشد و جفت نباشد. زوجیت از حاقّ ذات و از لوازم لاینفک ذات این عدد است.
(ابن کمونه) اشکال معروفى دارد، مى گوید: شما گاهى اختلاف را در فصل فرض کردید و گاهى در اعراض و بدین جهت تعدد را محال دانستید، ولى ما فرض مى کنیم که واجب الوجودها اصلاً با هم اشتراکى ندارند و دو وجود مستقل و ممتازند که به تمام ذات ،غیر یک دیگرند; هرکدام حقیقت جدایى دارند; مانند مقوله کم و کیف در اعراض یا مثل حیوان و جسم نامى (هر جسمى که نمو دارد) و جوهر که هرکدام حقیقت مستقلى هستند که به تمام وجود با هم متضادند.پاسخ این است: ما فرض کردیم که همه خدایان واجب الوجودند. اگر واجب الوجود فرض نکنیم، بحثى نیست ولى اگر گفتیم واجب الوجودند ،بدون شک وجه مشترکى بین آن ها هست و آن هم عبارت است از: (وجوب وجود). ملاک اشتراک از نظر عقلانیت یا باید از نوع جنس باشد و یا نوع (مثل انسان) و یا از سنخ عرض عام (مانند مشى) و یا عرض خاص (تعجب). در صورتى که مى دانیم وجوب وجود نمى تواند از قبیل اعراض باشد، بلکه عین ذات واجب متعال است وگرنه لازم مى آید واجب الوجود مرکب از جوهر و عرض باشد، چون (وجوب وجود) به منزله تأکّد وجود است و محال است که بتوانیم وجوب وجود را معناى عارضى براى ذات ها در نظر بگیریم. کسى که مى گوید دو چیز به تمام ذات با هم متضادند. ناچار باید بگوید این واجب الوجودها ذات هایى هستند که وجوب وجود، عارض بر آن ها شده است. در صورتى که گفتیم ضرورت وجود براى واجب الوجود امرى است عین وجود نه از عوارض.

خلاصه کلام
اگر بخواهیم سخن شیخ الرئیس را نظام بدهیم، باید بگوییم که تعدد واجب الوجود چند فرض دارد:
فرض اول: هر دو به تمام ذات از هم متمایز و متباین باشند; بدین معنا که وحدت جنسى و نوعى هم نداشته باشند. لازمه این فرض این است که حتى (وجوب وجود) که وجه مشترک آن دو است، امرى عارضى باشد که بر ذات واجب الوجودها عارض شده است.
فرض دوم: این است که به تمام ذات، تمایز و تباین ندارند، بلکه اختلاف و تمایز آن ها در بخشى از ذات است و در قسمتى از ذات نیز با هم اشتراک دارند. طبق این فرضیه،وحدت جنسى و کثرت نوعى دارند; مثلاً در جوهر بودن مشترک اند، ولى یکى انسان است و دیگرى فرشته.
فرض سوم: در تمام ذات با هم متحد و مشترک اندو وجه امتیاز آن ها در عوارض و مشخصات است; یعنى هم وحدت جنسى دارند و هم نوعى، ولى داراى کثرت شخصى اند; مثل احمد با محمود که در حیوانیت و انسانیت مشترک اند، ولى احمد یک خصوصیت شخصى دارد و محمود خصوصیت دیگر.
فرض چهارم: تمایز به نقص و کمال باشد. این نوع از تمایز را طرف داران مکتب اشراق گفته اند که تمایز بین آن ها به نقص و کمال است; بدین معنا که دو چیز از هر جهت با هم مشترک باشند; یعنى از نظر جنس، نوع، فصل و حتى عوارض و مشخصات ،عین هم باشند و اختلاف آن ها تنها در نقص و کمال و شدت و ضعف باشد ; مانند نور صد شمعى و هزار شمعى که هر دو ذاتاً روشن و روشن گر اشیاى دیگرند، تنها اختلاف آن ها در نقص و کمال است; یکى هزار شمعى است و دیگرى صد شمعى .این وجه تمایز در واجب الوجود کافى است که گفته شود آن که از همه کامل تر است او مى تواند ذات حاکم و خلاق هستى باشد و دیگران پرتوى از او هستند .ما همه موجودیم، ولى خداوند وجود مطلق و عین هستى و حقیقت هستى است. هستى او عین ذات او است، به خلاف سایر موجودات که هستى عاریتى دارند و به منبع نیازمندند.
فرض پنجم: این که در تمام ذات با هم متحدند، ولى دو فرد از یک حقیقت واجب هستند و تمایز آن ها به خصوصیت شخصى است; مانند احمد و محمود که همه آن ها یک حقیقت دارند که (انسان) است، ولى هر کدام مشخصاتى دارند که آنان را از هم جدا مى سازد. در پاسخ مى گوییم: آن عوارض و مشخصات یا لازمه ذات این حقیقت است و یا لازمه آن نیست; اگر عوارض و مشخصات از لوازم این حقیقت و معلول آن باشد، پس واجب الوجود دیگر نیز باید همین مشخصه را داشته باشد، چون لازمه هر ذاتى از ذات جدا نمى شود. در مشخصات مصداق دیگر نیز همین قانون فلسفى جارى است اگر بگویید عوارض ،بیگانه از ذات است; یعنى از مشخصاتى است که حقیقت ذات نسبت به آن لابشرط است; به عبارت دیگر ذات وا جب نه اقتضاى وجود آن مشخصات را دارد و نه اقتضاى عدم آن ها را، بنابراین فرض آن مشخصات باید زاده عامل خارجى باشد; یعنى باید قبول کنیم که ذات واجب در محل عوارض و در معرض حوادث قرار مى گیرد و علل خارجى مى توانند در آن تأثیر بگذارند تا بتواند این نوع عوارض و مشخصه ها را به آن بدهد; ولى در این صورت این موضوع با (وجوب وجود) سازگار نخواهد بود، زیرا واجب الوجود از این که تحت تأثیر هرگونه علتى واقع شود، امتناع دارد و پذیرا نیست; به عبارت دیگر محال است ذات واجب در معرض حوادث قرار گیرد.

پاورقیها:
1ـ یهودى ها، یَهُوَه را خداى جهان مى دانند که در باغ بهشت با حضرت یعقوب گلاویز شد و کشتى گرفت. مسیحى ها نیز خدا را پدر آسمانى خوانده اند و به او رنگ بشرى داده اند.
2ـ مذاهب مسیحیت نیز پرستش عیسى، مریم و روح القدس را این گونه توجیه مى کنند.
3ـ منظور اشاعره و برخى از محدثین است.
4ـ مرتضى مطهرى، آشنایى با قرآن، چاپ چهارم، صدرا، 1368 (با دخل و تصرف).
5 ـ فرق واحد و احد، چنان که بعضى از فرهنگ ها نوشته اند، از چند نظر است: الف) واحد از نظر ذات یکى است و احد از نظر معنا و مفهوم، یعنى یکتا; ب) واحد بر عاقل و غیرعاقل اطلاق مى شود ولى احد تنها بر عاقل; اطلاق مى شود. واحد قابل شمارش است، ولى احد هرگز شمارش پذیر نیست: مجمع البحرین، ج1، ص431 و ج4، ص475، واژه (احد).
6ـ انبیاء(21) آیه 22.

دسته ها : دانستنیها

45سال پیش مجله لبنانی النهج مورخ چهاردهم سپتامبر 1960 (23 شهریور 1339) مقاله ای از امام موسی صدر به مناسبت میلاد رسول اکرم منتشر کرد. از آن جا که این مطلب حاوی نکات بدیع و تازه ای می باشد به فارسی برگردانده شده و تقدیم می شود.

 

ذهن آدمی از سپیده دم آفرینش، همواره در پی شناخت بوده است. از همین رو در طی هزاران سال در خود وپیرامون خود، به کشف ناشناخته‌ها پرداخت و با تلاشی جانکاه در پی حقیقت گشت. آنچه بیش از همه آدمی را به تکاپو وا می‌داشت و او را به اندیشیدن بر می‌انگیخت، ترس او بر سرنوشت خویش بود. زیرا که خود را در جهانی پر سطوت، که از زمین وآسمان بر او دشمنانی بزرگ را چیره می‌کرد، ناتوان می‌دید، ویارای برابری با آنها را نداشت. امنیت وثبات دو انگیزه ژرف ودو هدف دور دست او، در پس نگاههای خیره وترسان او در معمای طبیعت، بودند. برای تحقق امنیت وآسایش تنها دو راه پیش رو داشت:

 

1- چیرگی بر طبیعت
2- سازش با طبیعت از هر راه ممکنی.
چون در آن دوران از تحقق امر نخست فرو مانده بود، به اکراه، به کوشش برای تحقق امر دوم تن داد. از این رو به بندگی اوهامی گوناگون پرداخت که خود آن‌ها را خلق کرده بود. این امر در قرآن کریم و همچنین در تاریخ ادیان وعقاید به وضوح دیده می‌شود.

جهل که در آن هنگام دلیل موجهی بود، در روزگاران دیر پای دوره بت پرستی، مایه دوری انسان از جایگاه والایش بود. مقصود ما از بت پرستی، مفهومی اعم از نظام شرک آلود است. آنچه میان ساخته دست آدمی وموجودات معبود او، همچون اجرام آسمانی، درختان وحیوانات، مشترک است، همان وهم بر ساخته در این نمادهاست، که آدمیان به شیوه فریبکارانه وبرای مجاب کردن عقل، در برابر آن اوهام فروتنی ورزیدند. چنانکه ما کودکان را با سرگرمی ساکت می‌کنیم، آدمی نیز عقل خویش را اینگونه خاموش ساخت.

در آن مرحله طولانی ودشوار، آدمی بنا به غریزه ترس در برابر کائنات وطبیعت همچون خورشید وماه سر تسلیم فرود آورد و به امید کسب روزی، در برابر حیوانات ودرختان کمر خم کرد. پس از آن در برابر ساخته هایی که خیالش آنان را جسمیت بخشیده بود ونمادی از خدایانش بودند، تعظیم کرد. او این خدایان را در معبدهایی نزدیک خویش ساخت، تا هر گاه از چیزی می‌ترسید یا چیزی می‌خواست، به آنها پناه برد.

این بت‌ها انسان را از علم آموزی ودریافت حقایق باز داشتند. چرا که به نظر او قدسیت این بت‌ها مانع اندیشیدن در ماهیت وکنه آنها می‌شد. آدمی به جای تحلیل وعلت یابی رخدادها، به این بسنده می‌کرد که حوادث بنابر اراده‌های عُلوی جریان دارد. اگر احترام آنها بر او واجب است به ناچار جایگاه او کمتر از آن است که راز آنها را دریابد.

بنابراین در خود این جرأت را نمی دید که از زیر سلطه طبقه ای از مردم، که اعتقاد داشت قداست خدایان را دارند، به در آید، او اعتقاد داشت که سرنوشت جهان، ثابت ودگرگون ناپذیرند. نظامهای مقدس است که مشکلات را آفریده وبا مقدراتش بازی می‌کند، وچون چیزی نداشت که با او برابری کند، از روی درماندگی وبه سبب رنجی که از او می‌برد، نزدیکش شد. این نظام شرک آلود در خدمت بت هایی از بشریت بود، مانند طبقات بزرگان واشراف و شاهان وثروتمندان. افزون بر این انسان هر خرافه ای را باور داشت. این خرافه‌ها را بر فلسفه سستی که با ظواهر طبیعت پیوند داشت، بنا می‌کرد. اگر قمر در برج عقرب بود، آن را شوم می‌پنداشت ودست از حرکت وکار می‌کشید؛ می‌ترسید به شری از سوی خدا وند دچار شود، زیرا که در آن زمان مزاج خداوند نعوذبالله مضطرب ودر معرض بحرانهای عصبی بود.

نیز بت هایی از عادت وسنت را می‌پرستید. این سنت وعادت سنگین ترین غل وزنجیر بر دست و پای آدمی وپر اثرترین عامل در جمود و واپس ماندگی او بودند. ذات او مظهر بزرگترین بت‌ها بود، وچه بسا همچنان نیز باشد. آن ذات را می‌پرستید وهیچ چیز را نمی دید، مگر از دیده آن. حق آن بود که «ذات» حق می‌دانست، هر چند باطل باشد. وباطل همان بود که ذات می‌گفت اگر چه بر حق باشد.

انسان در فراز وفرودهای تاریخ چنین بود وبدین گونه اجتماعش شکل گرفت. یکی از فضایل انسان- در آن دوران نیز انسان فضایلی داشت- این بود که به تجاربش آگاه بود واز نتایج آنها سود می‌برد. ورفته رفته بنا بر قوانین مسلم پیشرفت کرد، قوانین که ما آنها را الهی می‌دانیم ودیگران آن را مادی می‌خوانند. وقتی فلسفه به صورت قوام یافته وپخته ظهور یافت، فلاسفه ندای آزادی انسان را از زنجیرهایش سر دادند، ومردم را به شکستن بت‌های گوناگونشان فرا خواندند. اما واپس گرایان وسوداگران عقیده انگ الحاد وکفر بر آنان زدند، ودعوتشان را با منزوی کردنشان از مردم نا کار آمد کردند. وآنچه به منزوی شدن فلاسفه کمک کرد این بود که آنان عقل را مخاطب می‌ساختند نه دل را، همچنان که حتی امروز کمتر کسی از مردم تحت تأثیر این زبان قرار می‌گیرد وبه آن پاسخ می‌گوید.

از این رو دیگر برای پیشرفت اجتماعی وبه کمال رساندن آن، چاره ای جز دخالت خدای سبحان نبود.
کار رسولان در اثر بخشی، به کلی، با فلاسفه متفاوت است.چرا که پیامبران عقل آدمی را در چارچوب وجدانشان مخاطب می‌ساختند. ودین چنانکه متخصصین، آن را با الهام از پیامبر، این گونه تعریف کرده اند:«فطرتی است که انسان را به خالقش پیوند می‌دهد». و دعوت الهی از این فطرت آغاز شد. این بینش، بزرگترین عامل توفیق انبیا در رسالتِ بر حقشان بود. ارتباط غریزی میان آدمی وخدایش، رسالت انبیا را آسان می‌ساخت. اما در رسالت فلاسفه سودی نداشت.
در حالیکه فیلسوفان خود را تنها وآسیب پذیر می‌دیدند، پیامبران در ژرفای احساسات مقدس و اصیل آدمیان جای داشتند. هرگاه مردم برای حفظ سنت یا امری موروثی با آنان به جفا رفتار می‌کردند، دعوت از دریچهایمان به خدا، به درون آنها راه می‌یافت.
رسالت همه انبیا یکی است، واختلافشان، تنها به ادوار زندگی بسته است؛ ادوار زندگی با توجه به «تکامل وتکوین». جوهر انقلاب پیامبران بر ضد بت پرستی به هر شکلی که باشد، در مراحل و ادوار مختلف تفاوتی نمی کند. زیرا که آنان رهبرانی رهایی بخشند؛ به دقیقترین معانی ای که ما امروز از این دو واژه "رهبر و رهایی بخش" در می‌یابیم. گزاف نیست اگر بگوییم حضرت محمد(ص) بزرگترین پیامبر است وانقلاب او بزرگترین انقلاب. این بیان واقعی این انقلاب است ونتایج این انقلاب وتاریخ، این را ثابت کرده است.

در این گفتار بر آنیم که عظمت پیامبر را با پاره ای کارهای قهرمانانه اش برای آزاد ساختن بشر از بندها وبت‌ها به سوی جهان بهتر، بر شمریم.

یکم: پیامبر در جهانی که فرقه‌ها و گرایش‌های متفاوتی در آن بودند، دعوت خود را بر توحید بنیان نهاد.

برای دنیا خدایانی بی خرد ساخته بودند. این خدایان منجلاب‌های تفرقه، رسوایی و نادانی بودند.پیامبر اسلام در دعوت رهایی بخش خود با سختی هایی رو به رو شد که خود ـ در حالی که او فداکار و شکیبا بود ـ چنین می‌گوید: «هیچ پیامبری آنچنان که من آزار دیدم، آزرده نشد»1.

او با رد شرک و زشت شمردن بت پرستی، دعوتش را برای ژرفا بخشیدن به این اصلِ جامعِ رسالتش (یعنی توحید)، آغازید. تا اینکه در «یوم الفتح» پیروزی درخشانش را به اوج رساند. وعلی جوانمرد اسلام را بر شانه‌هایش بلند کرد. خداوند با این پیروزی او را برتری بخشید. در آن روز علی(ع) دستان خود را زیر بزرگترین بت، هبلِ یک چشمِ وصله دار برد و آن را از ریشه برکند. دیگر بت‌های کوچک را نیز برکند تا با نابودی آن‌ها نظام شرک را از میان برد.

پیامبر در نبرد با شرک به از میان رفتن ظواهر بسنده نکرد. بلکه در سنگرگاه‌های آن یعنی جان‌ها و دل‌ها به مبارزه با آن پرداخت. وجان‌ها ودل‌ها را از نگرانیها و وسوسه‌ها پاک کرد. پیامبر می‌فرماید: «شرک پنهان‌تر است از جنبش مورچه‌ای سیاه، بر تخته سنگی، در شبی تیره». چه انگیزه‌ای نیرومندتر از حس خطر از پیروی شرک و مقابله با اثرش در راه‌های تاریک و لانه‌های پنهانش است؟ و چه نیرویی بهتر از این احساس، با خطر کمین گرفته در درون سینه‌ها و آرام جان‌ها مقابله می‌کند؟
سال نهم هجری پیامبر، هیئتی متشکل از علی(ع) و ابی بکر را با آیاتی از سوره برائت روانه یمن کرد. حضرت علی از جانب پیامبر نبردی بر ضد الحاد را در دربار اعلام کرد. نبردی که در آن سستی و نرمش راه نداشت. خورشید و ماه را از عرش الهی تا بندگانی برای خدا پایین آوردند. او گفت خورشید و ماه و دیگر موجودات تحت فرمان خداوند هستند.و هرگاه خداوند برای آنها خیر و نفعی بخواهد،خیر و نفعی بیشتر به انسان می‌رسد.
پیامبر در دعوت خود، در برابر فریب‌ها و تهدیدها، نه سستی ورزید و نه نرمش به خرج داد. در برابر آنها قد برافراشت و گفت: «به خدا سوگند اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم بگذارند، تا از رسالتم دست بردارم، چنین نمی‌کنم مگر مرگم فرا رسد».
آنچه طبری و ابن حجر به نام افسانه «غرانیق» نقل کرده‌اند، بسیار شگفت انگیز است. برای بی‌‌پایگی این روایت کافی است آن را با رسالت و سیره پیامبر بسنجیم. آن‌ها نقل کرده‌اند: در سال پنجم هجری ستم‌ها بر مسلمین گران آمد. سرانجام پیامبر به گروهی دستور داد به حبشه هجرت کنند. پیامبر آرزو داشت که آیه‌ای بر او نازل شود و به او اجازه دهد تا با ستمگران و بت‌های آنها خوش رفتاری کند. پس سوره نجم نازل شد. پیامبر آن را برای مردم خواند. وقتی به این دو آیه رسید: «افرأیتم اللات والعزی، و مناه الثالثه الاخری» (آنها غرانیق بلندمرتبه هستند واز آنها امید شفاعت می‌رود) به او الهام، و بر زبانش جاری شد: «تلک الغرانیق العلی،و منهن الشفاعه ترتجی». مشرکین شادمان شدند، چه مشاهده کردند پیامبر به خدایانشان احترام می‌گذارد، و در کارها آنها را شریک خداوند می‌داند. آن‌ها روایت کرده‌اند پس از وحی و شب هنگام که پیامبر تنها ماند، پشیمان شد، افسوس خورد و ناپسند شمرد آنچه بر زبانش جاری شده بود.و مساله را دوباره به حال نخستینش برگرداند.

اما پاسخی کوتاه به این افسانه:
1ـ در سند این روایت کسی هم چون محمد بن کعب هست، که در هنگام نزول سوره نجم متولد نشده بود. او دو سال پیش از وفات پیامبر به دنیا آمد. همچنین در میان راویان کسی وجود دارد که به حبشه مهاجرت کرده بود. محمد بن قیس از آن جمله است. حتی یک راوی هم ندیدیم که در زمان این رویداد حاضر بوده باشد.
2ـ بخاری و درامی و دیگر محدثین و سیره نویسان، سجده‌های پیامبر در سوره نجم را گفته‌اند، امّا به افسانه غرانیق اشاره‌ای نکرده‌اند.
3ـ قاضی عیاض تصریح کرده است که داستان غرانیق ساخته زنادقه است، و فقها و گروهی از محدثین نظر او را پذیرفته‌اند.
4ـ حتی با چشم پوشی از آنچه گفته شد، قرآن خود بطلان داستان را ثابت می‌کند. آیات سوره نجم آشکارا لات و غزی و منات را به ریشخند می‌گیرد! در آیات آمده است: «ان هی الا اسماء سمیتموها أنتم و اباءکم ما انزل الله بها من سلطان ان یتبعون إلا الظن و ما تهوی الانفس و لقد جاء هم من ربهم الهدی» [اینها چیزی نیستند جز نامهایی که خود وپدرانتان به آنها داده اید. وخداوند هیچ دلیلی بر آنها نفرستاده است. تنها از پی گمان وهوای نفس خویش می‌روند وحال آنکه از جانب خدا راهنماییشان کرده اند] این آیه چگونه با این افسانه جمع شدنی است. در آغاز سوره خداوند می‌فرماید: «والنجم اذا هوی• ما ضل صاحبکم و ما غوی • و ما ینطق عن الهوی• ان هو الا وحی یوحی• علمه شدید القوی» [قلسم به آن ستاره چون پنهان شد، که یار شما نه گمراه شد ونه به راه کج رفته است وسخن از روی هوی نمی گوید. نیست این سخن جز آنچه بدو وحی می‌شود. او را آن فرشته بس نیرومند تعلیم داده است.]

دوم: مردم را از یک الوهیت خیالی رهاند. برای نخستین بار در تاریخ، اندیشه را به نیکوترین شکل آزاد، و از ویرانه بت‌ها راهی به دیار علم باز کرد.

دیگر دریاها، کوه‌ها و ستارگان حریم‌هایی بودند که فکر فقط با زنجیرهای سنگینی از قداست می‌توانست به آنها نزدیک شود پیامبر مسلمین را به فراگیری علم خواند، تا آن را برای خیر آدمی به کار گیرند. آن‌ها را به باز نمودن قفل‌های طبیعت، به یاری تأمل و تجربه فرا خواند.دستور داد تا علم بیاموزند «حتی اگر در چین باشد». دستور داد تا «از گهواره تا گور» پایداری پیشه سازند و تلاش کنند. پیامبر راه را بر شیادی و خرافه سازی بست، و اجازه نداد تا ساده اندیشان عقاید مبهم را در پوششی از تقدس و ترس بپذیرند.چنانکه در اروپا وضع چنان بود. در قرون وسطا شدیدترین تنبیهات را به دانشمندان‌ وآزادی‌خواهان چشاندند. حکایت گالیله و کو پرنیک و دکارت و صدها نفر دیگر هنوز از ذهن‌ها پاک نشده است.

سوم: پیامبر برای برپایی یک جهان واحد و اجتماعی برتر، همه قیدها را در یک فراگیری بی‌سابقه و بی همتا در هم شکست.

نخست اعلام کرد: نظام فاسد اثر مستقیمِ رفتار و سلوک آدمی است. اگر انسان نظام برتری بخواهد، چنین چیزی به دست خواهد آمد. گفت: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» [در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.] همچنین گفت: «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون» [به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است، تا [سزای] بعضی از آنچه را که کرده اند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند.]
ثانیاً: تصریح کرد هر جا که بوی ظلم استشمام می‌شود، باید بر ضد آن انقلاب کرد. و نیز انسان را به مقابله با طاغوتیان و ستمگران فرا خواند. وفرمود:[به ستمکاران میل نکیند، که آتش بسوزاندتان. شما را جز خدا، هیچ دوستی نیست وکسی یاریتان نکند.]
ثالثاً: برابری در حقوق و واجبات را وضع کرد. پس میان آدمیان فرقی نیست مگر در علم و عمل و تقوا. سلسله مراتب آدمیان نژاد وثروت، جایگاه واعتباری ندارد. پادشاهان و رهبران همچون دیگران «در برابر خدا بر چیزی توانا نیستند». «قل اللهم ملک الملک تؤتی الملک من تشاء وتنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء» [بگو:«بار خدایا، تویی که فرمانروایی؛ هر آن کس را که خواهی، فرمانروایی بخشی؛ و از هرکه خواهی، فرمانروایی را بازستانی؛ و هرکه را خواهی عزت بخشی؛ و هر که را خواهی، خوار گردانی.»]
معری (رحمه الله علیه )می‌گوید: کرّهنی إلی الرؤسا، کونی و ایاهم لخالقنا عبیدا
نیکوست اشاره‌ای کنیم به تأکید بر ثروتمندان برای نابودی بت ثروت. چرا که شیفتگان بندگی ثروت آرزو داشتند که وحی بر قارون عرب، ولید بن مغیره، یا دوستش، عمره بن مسعود ثقفی، نازل شود.قرآن می‌گوید: «و قالوا لولا نزل هذا القرءان علی رجل من القریتین عظیم• اهم یقسمون رحمه ربک نحن قسمنا بینهم معیشتهم» [و گفتند:چرا این قرآن بر مردی بزرگ از[آن] دو شهر فرود نیامده است؟• آیا آنند که رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ما[وسایل]معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده ایم]

چهارم: پیامبر مصرانه با خدایان شرک چه از سنگ و چه از نوع بشر تحدی می‌کند، هستی و بی پایگی آنان را می‌نمایاند و در انداختن ارزش و اعتبار آن‌ها، پیروز می‌شود.

«یا ایها الناس ضرب لکم مثل فاستمعوا له وان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا و ان یسلبهم الذباب شیئا لا یستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب » [ای مردم، مثلی زده شد. پس بدان گوش فرا دهید: کسانی را که جز خدا می‌خوانید هرگز[حتی]مگسی نمی آفرینند،هر چند برای آفریدن آن اجتماع کنند، و اگر آن مگس چیزی از آنان برباید نمی توانند آن را باز پس گیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.]
چه بسا قصه یک عرب بادیه نشین پر معناترین چیزی باشد که از پیامبر برای زدودن ترس مردمان و در هم شکستن هیبت غیر حق از اذهانشان روایت شده است. یک بادیه نشین متحیرانه واز روی ترس به عظمت پیامبر اقرار کرد؛ همچون بندگان در برابر پادشاهان.پیامبر مهربانانه به او گفت:«همانا من فرزند زنی از قریشم که خرده گوشت می‌خورد»

پنجم: شدت موضع پیامبر در برابر تطیر و تفأل و تنجیم کمتر از ستیز او در برابر دیگر اوهام و خرافات نبود.

در برخی جنگ ها، پیامبر به دلیل «طالع نحس»،از رفتن به نبرد نهی می‌شد،اما پیامبر روانه جنگ می‌شد، وطالع نحس را به «طالع سعد» دگرگون می‌کرد، و می‌گفت:«نه نحسی ای هست و نه دشمنی ای».می گفت:«با روزها دشمنی نورزید و الا با شما دشمنی می‌ورزند».همچنین می‌گفت:«هرکس به سنگی ایمان بیاورد، خداوند با او محشورش می‌کند».

ششم: پیامبر در برابر عادات و تقلید از گذشتگان (سنت) همان موضع پیشین را داشت.

پیامبر سنت گذشتگان را تحت تأثیر تحولات زمانه معرفی کرد، پس نباید سنتها به بت وخدایی بر ساخته تبدیل شوند و به آن‌ها تقدس بخشیم. خود پیامبر با تشریعِ اسلامی آسانی در حادثه زید، فرزند خوانده اش و زینب دختر جحش، دختر عمه‌اش، یکی از مخاطره آمیزترین و نیز دشوارترین این رسم‌ها را نفی کرد. نیکوست که در این باره به تفسیر امام شیخ محمد عبده و دیگران رجوع کنیم تا مفصلاً از حکمت تشریع در این حادثه بر ضد بتِ عادت، آگاهی یابیم.

هفتم: و بالاخره تنها بتِ بزرگتر که همان بت «خودخواهی» است، باقی ماند.

معروف است که رهایی از آن را جهاد اکبر خواند. در قرآن شریف آمده است: «أفرایت من اتخذ الهه هواه و اضله الله علی علم و ختم علی سمعه و قلبه و جعل علی بصره غشاوه فمن یهدیه من بعد الله افلاتذکرون » [پس آیا دیدی کسی را که هوس خویش را معبود خویش قرار داده و خدا اورا دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او ودلش مهر زده و بر دیده اش پرده نهاده است؟آیا پس از خدا چه کسی او را هدایت خواهد کرد؟ آیا پند نمی گیرید؟]

دسته ها : اهل بیت
شاید هر خواننده ای با دیدن تیتر فوق متعجب شده و این مطلب را باور نکند که اسراییلی ها برای رسیدن به مقاصد شوم خود از هر ( یا هیچ ؟؟ )کاری دریغ نمی کنند. حتی اگر این کار ضربه زدن به بزرگترین حامی و پشتیبان خود یعنی ایالات متحده باشد. اما واقعیت آن است که صهیونیست ها به هیچ قاعده و قانونی جز رسیدن به اهداف خود آن هم به هر قیمت ممکن پایبند نیستند.

بحث خیانت های اسراییل به امریکا مقوله گسترده ای است که اشراف کامل بر جوانب آن آگاهی از رمز و راز بسیاری از عملیات های تروریستی است که در بسیاری از نقاط جهان بر علیه منافع امریکا صورت می پذیرد. آنچه در پی می آید گوشه ای از واقعیت هایی است که به دلایل مشخص و معلوم که مجال پرداختن به آن‌ها نیست، از نظر دولتمردان و سیاستمداران ایلات متحده به دور مانده است.

در سال 1333 ، دولت اسراییل طی یک اقدام سرّی ، طرح یک عملیات مخفی علیه ایالات متحده را بررسی می کرد. این عملیات بعدها به عملیات «سوزاناه» معروف شد. طبق محاسبات قبلی قرار بود مراکز امریکایی ساخته شده در مصر منفجر شده و امریکاییان در محل نابود شوند.

تلاش براین بود که با به جای گذاشتن رد پاهایی که نشان دهنده مصری بودن عاملان حمله باشد، امریکا به نفع اسراییل با مصر وارد جنگ شود. منفجر کردن چندین محل از اماکن پیش بینی شده با موفقیت همراه بود، تا اینکه در حین ادامه عملیات یکی از بمب های مورد نظر پیش از کارگذاری به ناگاه منفجر شد. بدین ترتیب با دستگیری عوامل اطلاعات اسراییل جهان با این اقدام تروریستی «دولت دوست» آمریکا آشنا شد ولی مقامات امریکایی چندان واکنشی از خود نشان نداده و به سادگی از کنار قضیه گذشتند.

13 سال از ماجرای عملیات «سوزاناه» که پس از استعفای وزیر دفاع وقت اسراییل - «پین هاس لاون» به عملیات « لاون» معروف شد، می گذشت که در سال 1346 حمله به ناو (U.SS.LIBERTY) از ناوهای نیروی دریایی امریکا در دستور کار مقامات اسراییلی قرار گرفت. در جریان این حمله غافلگیر کننده، نیروهای اسراییلی به وسیله زیر دریایی ، خود را به موقعیت ناو امریکایی رساندند و در یک حمله غافلگیر کننده ، رادارهای ناو مربوطه را از کار انداختند تا جلوی هرگونه ارسال پیام و مخابره اطلاعات گرفته شود.

پس از آن سایر قسمت های ناو را مورد حمله قرار داده و در پایان قایق های نجات ناو را منفجر کردند تا هیچ بازمانده ای برای افشای وقایع پیش آمده وجود نداشته باشد.

با وجود اینکه اسراییلی ها تمام پیش بینی های لازم را برای عدم افشای حمله خود و مقصر جلوه دادن نیروهای اسلامی تندروی مصری به عمل آورده بودند ، ولی با تدبیر کاپیتان ناو و پس از کشته و زخمی شدن 205 امریکایی، کشتی مربوز توانست وضعیت خود را اعلام کرده و خود را به خشکی برساند. در اینجا نیز هدف اسراییلی ها ایجاد جو مناسبی برای تحریک امریکا جهت حمله به مصر بود که ناکام ماند.

این‌بار نیز برخورد امریکایی ها بسیار عجیب و سوال برانگیز بود. زیرا طبق عرف امریکاییان از قهرمانان این گونه حوادث در کاخ سفید قدردانی به عمل می آید ولی با کمال حیرت این‌بار، مراسم اهدای مدال به کاپیتان ناو « U.SS.LIBERTY » در یک مراسم بی‌سر و صدا و در مرکز ناوگان ایالات متحده به عمل آمد و هیچگونه عکس العملی در قبال این اقدام رژیم صهیونیستی از سوی مقامات کاخ سفید نشان داده نشد.

از اینگونه موارد در طول تاریخ دوستی امریکا و اسراییل فراوان به چشم می خورد. داستان یهودی امریکایی «جاناتان پولارد» که مسئولیت انجام تجسس برای اسراییل در امریکا را به عهده داشت نیز از موارد دیگر خیانت اسراییل به اصلی ترین متحد و پشتیبان خویش است.

معمولا هر از چند گاهی چند یهودی امریکایی با اسراییلی به جرم جاسوسی برای سازمان اطلاعات اسراییل «موساد» در امریکا دستگیر می شوند.

یکی دیگر از مواردی که اخیرا خشم افکار عمومی امریکا نسبت به اسراییل را برانگیخته، قضیه تعداد یهودیان کشته شده در انفجار مرکز تجارت جهانی است. روزنامه اسراییلی «جروزالم پست» یک روز پس از حادثه یعنی 12 سپتامبر به عنوان تیتر اصلی خود نوشت: «وزارت خارجه اسراییل اعتقاد دارد 4000 اسراییلی در زمان وقوع حمله در محل حادثه حضور داشته اند» . البته حضور یهودیان و اسراییلیان در مراکز حساس اقتصادی و تجاری مساله تازه ای نیست که نیاز به اثبات داشته باشد و تمام جهانیان بدین مساله واقف اند.

بوش نیز در سخنرانی خود که یک روز پس از حادثه انفجارهای 11 سپتامبر در برابر کنگره اعلام کرد:

« علاوه بر کشته شدن 4000 امریکایی، 130 اسراییلی نیز جان خود را از دست داده اند.»

اما بعدها معلوم شد که تنها 3 اسراییلی در این حوادث کشته شده اند که 2 تن از آنان مسافران هواپیماهای مورد استفاده در حمله بودند و دیگری برای یک قرار ملاقات در برج‌های مرکز تجارت جهانی حضور داشته است. بنابراین با تمامی بزرگ نمایی های صورت گرفته تنها یک اسراییلی و آن هم شاید اشتباهی در این ماجرا کشته شد. و این در حالی است که بسیاری از تحلیلگران و آگاهان سیاسی و اطلاعاتی دنیا در انتساب حملات تروریستی فوق به اسراییل و یا حداقل آگاهی « موساد» از وقوع این حملات تردیدی ندارند.

البته جنایات اسراییلی ها و خیانت آنها به دوستان خود تنها به امریکایی ها محدود نمی‌شود، ماجرای انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین و بعد انتساب آن به جمهوری اسلامی ایران و متعاقب آن کشف رشوه گیری قاضی پرونده «گالیانو» و برخی از مقامات سیاسی و اطلاعاتی آرژانتین از رژیم صهیونیستی برای مقصر جلوه دادن ایران نیز از وقایعی است که چهره کریه این غده سرطانی را نشان می دهد.

و با وجود همه اینها امریکا همچنان خونسرد و خویشتن دار، نه تنها اقدام و حتی اعتراضی به این رژیم نمی کند بلکه سال به سال به میزان کمک و پشتیبانی های خود از اسراییل می افزاید. دلیل هرچه هست مجالی وسیع می طلبد .

در این مقال تنها به سخنان ژنرال «جورج براون» وزیر اسبق دفاع امریکا در سال 1353 در پاسخ به روزنامه «لوس آنجلس تایم» و در خصوص خیانت های اسراییل به امریکا و متعاقبا حمایت این کشور از رژیم صهیونیستی اشاره می کنیم:«ما نمی توانیم شاهد این باشیم که کنگره از چنین برنامه هایی (حمایت از اسراییل) حمایت کند. آنها می گویند نگران کنگره نباشید، ما از کنگره مراقبت خواهیم کرد. این نیروی مداخله کننده، یک نیروی خارجی است ولی آنها می توانند این کار را انجام دهند. آنها همان طور که می دانید کنترل بانک های کشور را بر عهده دارند، روزنامه های کشور را در دست دارند. کافیست نگاه کنید که پول یهود در کجا سرمایه گذاری می شود. »

از بررسی تاریخی این اقدامات ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی چنین برداشت می شود که نظام حاکم بر امریکا و سیاست گذاران آن قبل از آنکه با ملت امریکا باشند صهیونیست‌های نفوذی بر هیات حاکمه این کشور هستند که در خیانت به ملت خود نیز دریغ ندارند .

اگر مردم امریکا برای یکبار هم که شده چشم و گوش خود را باز کنند، خواهند دید که عناصری نامحرم و غیر مطمئن به نمایندگی از آنها قدرت را در دست گرفته اند. در صورت تحقق این بصیرت شروع قیام های مردم و وقوع یک انقلاب مردمی در امریکا دور از ذهن نخواهد بود
دسته ها : حادثه

حضرت صادق علیه السلام فرمودند:

حضرت فاطمه علیهاالسلام را نزد خدای تعالی نُه نام است: فاطمه، صدیقه، طاهره، مبارکه، زکیّه، راضیه، مرضیّه، محدّثه، و زهرا.

پس فرمودند: آیا می‌دانی که تفسیر فاطمه چیست؟ راوی عرض کرد: مرا خبر ده ای سیّد من! فرمود: یعنی بُریده شده از بدیها... .(1)

«بر اساس روایات، آن بانو را فاطمه نامیده‌اند زیرا: از هر بدی جداست،(2) شیعیانش را از دوزخ می‌رهاند،(3) به وسیله علم و کمال از شیر گرفته شده،(4) بدیل ندارد،(5) انسان‌ها از شناختنش عاجزند،(6) و از نام خدای فاطر گرفته است.»(7)

علامه مجلسی می‌نویسد:

صدّیقه به معنی معصومه و مبارکه یعنی صاحب برکت در علم و فضل و کمالات و معجزات و اولاد گرامی؛ طاهره، پاکیزه از صفات نقص؛ زکیّه، نمو کننده در کمالات و خیرات؛ راضیه، راضی به قضای الهی؛ مرضیّه، پسندیده خدا و دوستانش؛ محدّثه، آن که فرشته با او سخن می‌گوید و زهرا، نورانی به نور صوری و معنوی معنا می‌دهند.

صدیقه به معنی معصومه و مبارکه یعنی صاحب برکت در علم و فضل و کمالات و معجزات و اولاد گرامی؛ طاهره، پاکیزه از صفات نقص؛ زکیّه، نمو کننده در کمالات و خیرات؛ راضیه، راضی به قضای الهی؛ مرضیّه، پسندیده خدا و دوستانش؛ محدّثه، آن که فرشته با او سخن می‌گوید و زهرا، نورانی به نور صوری و معنوی معنا می‌دهند.

اَبان بن تَغلَب از حضرت صادق علیه السلام سؤال کرد: به چه سبب فاطمه را زهرا می‌نامند؟ حضرت فرمود:

برای آن که نور فاطمه سه مرتبه در روز برای امیرالمؤمنان علیه السلام ظاهر می‌شد؛ یک مرتبه در آغاز روز، که فاطمه به نماز بامداد می‌ایستاد؛ نور سفیدی از آن خورشید فلکِ عصمت ساطع می‌گردید و در خانه‌های مدینه می‌تابید و دیوارها را سفید می‌کرد؛ آن سان که از مشاهده آن حالت تعجّب کرده و به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌شتافتند و علت آن نور را سؤال می‌کردند.

حضرت می‌فرمود:

به خانه دخترم فاطمه بروید تا سبب آن نور بر شما ظاهر گردد. چون به خانه آن حضرت می‌آمدند، می‌دیدند که آن حضرت در محراب عبادت نشسته به نماز مشغول است و آن نور از روی انورش ساطع است، پس می‌دانستند نوری که مشاهده کرده‌اند از وجود مقدس اوست.

چون هنگام زوال شمس می‌شد و فاطمه علیهاالسلام مهیّای نمازمی‌گردید، نور زردی از جبینش می‌درخشید، و بر خانه‌های مدینه می‌تابید، و از آن نور در و دیوار و جامه‌ها و رنگ‌های ایشان زرد می‌شد؛ چون از سبب آن حال سؤال می‌کردند، حضرت رسول صلی الله علیه و آله آنها را به خانه فاطمه علیهاالسلام می‌فرستاد، چون به خانه آن حضرت می‌رفتند، وی را در محراب عبادت می‌یافتند که مشغول نماز است و از روی مبارکش نور زردی ساطع است، پس می‌دانستند که آنچه دیده‌اند از نور روی آن حضرت بوده است.

ابان بن تغلب از حضرت صادق علیه السلام سؤال کرد: به چه سبب فاطمه را زهرا می‌نامند؟ حضرت فرمود:برای آن که نور فاطمه سه مرتبه در روز برای امیرالمؤمنان علیه السلام ظاهر می‌شد؛ یک مرتبه در آغاز روز، که فاطمه به نماز بامداد می‌ایستاد؛ نور سفیدی از آن خورشید فلک عصمت ساطع می‌گردید و در خانه‌های مدینه می‌تابید و دیوارها را سفید می‌کرد؛ آن سان که از مشاهده آن حالت تعجّب کرده و به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌شتافتند و علت آن نور را سؤال می‌کردند.

چون آخر روز فرامی‌رسید و آفتاب غروب می‌کرد، از روی منوّر فاطمه علیهاالسلام نور سرخی می‌درخشید،- از فرح و شادی و شکر و نعمت الهی- پس به آن نور خانه‌های مدینه و دیوارهای آن سرخ می‌شد. مردم که از مشاهده آن حالت متعجّب می‌شدند، به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌رسیدند و از علت آن سوال می‌نمودند. حضرت صلی الله علیه و آله ایشان را به خانه فاطمه علیهاالسلام می‌فرستاد، پس آن بانو را می‌دیدند که در محراب نماز نشسته و به تسبیح و تمجید الهی مشغول می‌باشد و از گونه‌اش نور سرخی ساطع است. پس می‌دانستند که آن چه دیده‌اند از آثار نور آن حضرت بوده و پیوسته آن نور در جبین انور فاطمه علیهاالسلام بود تا آن که امام حسین علیه السلام متولد شد و آن نور به جبین آن حضرت منتقل گردید و پیوسته آن نور با ما هست و از امامی به امام دیگر منتقل می‌شود تا روز قیامت.(8)

همچنین از آن حضرت پرسیدند: به چه سبب حضرت فاطمه علیهاالسلام را زهرا می‌گفتند؟ فرمود:

زیرا که حق تعالی آن حضرت را از نور عظمت خود آفرید و چون او را آفرید، آسمان‌ها و زمین از نور روی او روشن شد و دیده‌های فرشتگان را خیره گرداند، و همگی برای حق تعالی به سجده افتاده و گفتند: ای خدای ما این چه نور است؟

فاطمه علیهاالسلام را به آن سبب زهرا نامیدند که چون در محراب خود به عبادت می‌ایستاد، نور او، اهل آسمان را روشنی می‌بخشید، چنان که ستارگان آسمان اهل زمین را روشنایی می‌دهند.

حق تعالی به ایشان وحی کرد: نوری است که از نور خود آفریده و در آسمان ساکن گردانیده و از عظمت خود آن را خلق کرده‌ام. و او را از وجود پیغمبری از پیغمبران خود که او را بر جمیع پیغمبران برتری داده‌ام بیرون خواهم آورد، و از این نور پیشوایان دین را که قیام نمایند به امر من هدایت کنند مردم را به دین حق بیرون خواهم آورد و آنها را خلیفه‌های خود در زمین گردانم، بعد از آن که وحی من منقطع شود.(9)

و نیز از آن حضرت روایت کرده‌اند که:

فاطمه علیهاالسلام را به آن سبب زهرا نامیدند چرا که وقتی در محراب خود به عبادت می‌ایستاد، نور او، اهل آسمان را روشنی می‌بخشید، چنان که ستارگان آسمان اهل زمین را روشنایی می‌دهند.(10)

از امام حسن عسکری علیه السلام سؤال کردند که چرا حضرت فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود:

از برای آن که روی آن حضرت برای امیرمؤمنان علیه السلام در آغاز روز مانند آفتاب، و در هنگام زوال چون ماه منیر می‌درخشید و نزد غروب آفتاب همانند ستاره روشن می‌شد.(11)

در احادیث متواتر از طریق خاصّه و عامّه روایت شده است: آن حضرت را برای این فاطمه نامیده‌اند که حق تعالی او و شیعیانش را از آتش جهنم بریده است.

همچنین در احادیث متواتر از طریق خاصّه و عامّه روایت شده است: آن حضرت را برای این فاطمه نامیده‌اند که حق تعالی او و شیعیانش را از آتش جهنم بریده است.(12)

ابن شهر آشوب روایت کرده است که کنیه‌های آن حضرت: امّ الحسن، امّ الحسین، امّ المحسنین، امّ الائّمّة، امّ ابیه، و اسماء آن حضرت: فاطمه، بتول، سّیده، عذرا، زهراء، حوراء، مبارکه، طاهره، زکیّه، مرضیّه، محّدثه، مریم، الکبری و صدیقة الکبری بود.(13)

دسته ها : دانستنیها

اس ام اس  برای یاد بود عشق

زندگی تاس خوب آوردن نیست، تاس بد را خوب بازی کردنه.


هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود چیزی یاد نگرفتم.


من برای سالها می نویسم سالها بعد که چشمان تو عاشق می شوند افسوس که قصه مادربزرگ درست بود همیشه یکی بود و یکی نبود.

چه زیباست به یاد تو با چشمهای خسته گریستن چه زیباست همیشه در تنهایی تو را حس کردن چه زیباست در خیال با تو زندگی کردن عزیزم نام تو بر قلبم خالکوبی شده تا فراموشت نکنم . نازنین من همچون نفس کشیدن تو را بخاطر می سپارم. یک روزه دیکه هم بدون تو گذشت


ساقیا پیمانه ایرا لبریز کن هر چه دا ری در دهان سرریز کن ساقیامی ده که مدهوشم کند بی خبر از حال و بیهوشم کند ساقیا درد من را درمان نما جرعه ای می در دل ودر جان نما ساقیا محتاج درمان توام در سرای دل نگهبان توام ساقیا درمان دردم دست توست این دل بشکسته ام درشصت توست

یه مرد احمق به یه زن میگه ساکت باش اما یک مرد دانا به یه زن میگه نمی دونی وقتی لبهات بسته اند چقدر خوشکل میشی

در دفتر یادبود دوستان بر روی درختان کهنسال بر روی شنهای ساحلی نوشتم دوستت دارم ، اما دفتر یاد بود دستان پاره شد، باد درختان کهنسال را شکست ، امواج شنهای ساحل را شست و برد اما ! هیچ چیز نتوانست یاد تو را از صحنه ی قلبم پاک کند ....

هیچ‌گاه ویترینی نداشته‌ام?
تا دلم را در آن به نمایش بگذارم.
در قامت یک فروشنده دوره‌گرد عاشق تو شدم.
از این روست که تمام خیابانهای شهر?
عشق مرا می‌شناسند



 

دسته ها : sms

چکیده:

رها شده‌ایم و دیگر اکنون از آزادی سرگیجه گرفته‌ایم. به کمک هزار و یک ابزاری که بدون سیم کار می‌کنند، با سراسر جهان ، هم زمان با جا به جا شدنمان تماس می گیریم و بدینسان به وابستگی‌های گوناگون دامن می زنیم.

کارشناسان، این رفتار اجتماعی نو را در درون پدیده‌ای به نام« ارتباط پایا» بررسی می کنند. شمار تلفن‌های همراه فروخته شده در سال 2003، بیش از 500 میلیون دستگاه برآورد شده است. در همین سال،‌یک سوم مردم ژاپن با تلفن همراه به شبکه اینترنت پیوسته‌اند. آمریکایی‌ها 15میلیارد ساعت از تلفن‌های همراه خود استفاده کرده‌اند و اروپاییان بیش از 113 میلیارد پیام کوتاه خدماتی برای همدیگر فرستاده‌اند. چین با 220 میلیارد پیام، در ورای همه اینان جای می گیرد. مانند بسیاری دیگر از تولیدات جهان امروزی،‌گفتگو به وسیله تلفن همراه، در بنیان خود نیازی است که اربابان ابزار تولید و کسانی که سودهای سیاسی در گسترش فردگرایی دارند، آفریده‌اند. در این ماجرا،‌این عرضه است که تعیین کننده است نه تقاضا.

شرکت‌های موتورولا، انتل ، نوکیا، سونی اریکسون ، سامسونگ ، ودافون، میکروسافت، اس.ف.ر و بویگ و بسیاری دیگر از شرکت‌ها در مقیاس جهانی، ابزار و خدمات مربوط به تلفن همراه را روانه همه بخش‌های بازار می‌کنند. ابزار، شبکه‌ها، سامانه‌های بهره‌برداری ، برنامه‌های رایانه‌ای و دیگر فن‌آوری‌های وابسته به تلفن همراه از سرمایه‌گذاری‌های گسترده همتراز نتیجه‌‌های پیش بینی شده، بهره می‌برند. امروزه ، شمار تلفن‌های همراه از تلفن‌های ثابت پیشی گرفته است و همه شواهد نشان می‌دهند که هنوز گسترش واقعی فن‌آوری « بی‌سیم » در راه است.

افزایش تلفن‌های همراه و گوناگونی خدمات و تبلیغات وابسته به آن ، دگرگونی‌های اجتماعی گسترده‌ای را به دنبال خود آورده است. دنیای سحر‌آمیز این گونه ارتباط، میوه نمادین قدرت 20 ساله نئولیبرالیسم است و به مانند همان،‌بر غارت استوار است و زمینه ساز نابسامانی.

با گسترش استانداردهای ناهمگون، شرکت‌های رقیب مشتریان را به گروگان می‌گیرند و بدینسان بازار را میان خود بخش می‌کنند. هر چند که نسبت به اروپا و آسیا، آمریکایی‌ها در بهره‌‌وری از تلفن همراه پس مانده‌اند ولی در امر رقابت افسار گسیخته ، از همه پیشی گرفته‌اند.

از دور خارج شدن تلفن‌های همراه و به کار گرفتن تلفن‌های جدیدتر، بر همه لایه‌های بازار اثر می‌گذارد . یادآوری کنیم که فقط در آمریکا هر ساله میان 40 تا 50 میلیون تلفن همراه دور انداخته میشوند . مد هر 6 ماه یک بار دگرگون میشود و نوآوری‌ها، هم ریخت و هم رنگ و هم فن‌آوری‌ دستگاه‌ها را در بر می‌گیرد.

دستگاه‌هایی به رنگ آب نبات با اکران‌های باز شونده و یا کشویی، که میتوانند هم تلفن باشند و هم دوربین عکاسی یا فیلم‌برداری و هم می توانند صداها را بازشناسی کنند، نمونه‌هایی از فرآورده‌های یاد شده‌اند. ودافون در بریتانیا و یاهو چیسون در ژاپن، نوترین فن‌آوری‌‌ها را، همچنان که روزنامه وال استریت می‌نویسد، از دست همدیگر می‌ربایند.

امروزه تنها پیشرفته‌ترین دستگاه‌ها می توانند با خدماتی همراهی کنند که شرکت‌ها با تلاش بسیار به مشتریان خود می‌فروشند. شرکت‌هایی که فرآورده‌های نو را نادیده بگیرند، هزینه سنگینی را خواهند پرداخت. در ژاپن، سرزمینی که فن‌آوری « بی‌سیم» در اوج رشد خود جای دارد، رقابت شگرفی که میان مدیران شرکت دوکومو و شرکت تازه از راه رسیده ک.د.د.ی در گرفته ، مشترکان را در سیلاب فرآورده‌های نو غرق کرده است. در سال 2004،‌شرکت دوموکو 20 درصد درآمد سالیانه‌اش را که مبلغی بیش از 9 میلیارد دلار می‌باشد، از راه فروش برنامه‌ای به نام ایمود به دست آورده است. 42 میلیون مشتری، این برنامه را روی رایانه‌های خود پیاده کرده‌اند. خدمات به فروش رفته ایمود، چیزی جز برنامه‌های فال بینی، بازی و به ویژه زنگ‌های گوناگون تلفن نبوده است. اینان از همان گونه خدماتی‌اند که همه شرکت‌ها برای سوداندوزی بیشتر ، بر سر آن رقابت چشم‌گیری دارند.

در اروپا و آمریکا، گسترش کاربردهای این فن‌آوری با نگاه به شمار اندک مشتریان،در خور توجه است. آشکار است که دوشادوش کارآمد کردن بیشتر این دستگاه‌ها و موج نوی سرمایه‌گذاری، شرکت‌های ارایه دهنده خدمات، کارکرد اجتماعی تلفن را رقم خواهند زد. با این همه،‌فراموش نکنیم که گسترش شبکه‌های ارتباطات بی‌سیم، وابسته به عامل‌هایی است که از کنترل خارجند. مهم‌ترین آن‌ها موج‌های الکترومغناطیسی‌اند که به مانند سرچشمه‌ای پنهانی، بیتشرین ارتباطات الکترونیکی را تغذیه می‌کنند. این وابستگی به خودی خود آشفتگی می‌آفرینند. در سال‌های 2000 و 2001، سال‌هایی که بیشترین سرمایه‌گذاری روی فن‌آوری یاد شده انجام گرفت، شرکت‌ها در پی به دست آوردن انحصار راه‌اندازی نسل نو شبکه‌های قدرتمند، هزینه‌های سرسام‌آوری را برای خرید بسامدهای رادیویی پرداختند. فروش کشورهای بریتانیا و آلمان و آمریکا در این داد و ستد ، به ترتیب 33 میلیارد،‌48 میلیارد و 17 میلیارد دلار بود. بدهی‌های ناشی از این داد و ستد به مبالغ هنگفتی افزوده شد که برای خرید شرکت‌های رقیب خرج شده بود. امری که ورشکستگی سال‌های 2002-2001 را به دنبال آورد و ده‌ها هزار کار را در میان تولید‌کنندگان تلفن و ابزار یدکی، که درصد بالایی از اعضای سندیکاها را در خود داشت، از بین برد. از این تاریخ است که رقابت افسار گسیخته به همه بخش‌های فن‌آوری « ارتباطات از راه دور» دست‌اندازی می کند و با توانایی‌های شگرفی که در این زمینه بروز می‌دهد، امکان هر گونه تثبیت قیمتها را از شرکت‌ها باز می ستاند و روز به روز نگرانی بیشتری را در مورد کنترل بازار دامن می‌زند.

بسنده کردن به خدمات ناچیز

گسترش بی‌برنامه بازاری سرریز شده از کالا، دشواری‌های دیگری را نیز می‌آفرینند. اشتباه های چند باره که در صورت حساب‌ها آورده می‌شود و کیفیت پایین خدمات، بخشی از این دشواری‌ها در آمریکاست . شش درصد از مشترکین از مبالغی که به عنوان مالیات فدرال در صورت حساب‌های خود دیده‌اند، گله دارند. در سال 2002، 60 درصد مشترکین، دست کم یک بار از خدمات ارایه شده شکایت کرده‌اند . در سال 2003 ، در گزارشی دولتی ،‌دشواری‌های مربوط به پوشش ارتباطی ، پارازیت‌ها و آکندگی‌ خط‌های شبکه را که به قطع ارتباطات می‌انجامیدند، به کمی سرمایه‌گذاری در این زمینه نسبت داده است. یادآوری کنیم که قطع شدن‌های نابهنگام ، یک دهم ارتباطات یک پنجم مشتریان را در بر می‌گیرد.

آیا تمامی این نابهنجاری‌ها هزینه‌ای پرهیز ناپذیر است که برای پیشرفت و نوسان‌هایشان می‌پردازیم؟ روزنامه‌نگار نیویورک تایمز می‌نویسد که « بهره‌وری از تلفن به گونه‌ای شگفت‌انگیز چنان افزونی گرفته است که شبکه‌های ارتباطی همواره آکنده‌اند؛ چیزی که با درصد بالای ناخوشنودی‌های مشترکین همخوانی دارد.» این آکندگی خط‌ها نشان یک بیماری است . زمانی که بدانیم « تلفن‌های همراه از تلفن‌های ثابت کمتر کارآمدند» پایین بودن سطح خدمات تلفن‌های همراه را بهتر در می‌یابیم . با این که امنیت ، یکی از مواردی است که شرکت‌ها درباره آن تبلیغات فراوانی برای فروش تلفن‌های همراه می‌کند، این تلفن‌ها در زمان‌های اضطراری ، از تلفن‌های ثابت که از سوی راهبان نئولیبرالیسم ناچیز شمرده شده‌اند، کمتر کارآمدند. ناکارآمدی این شبکه‌ در جریان 11 سپتامبر 2001 به خوبی آشکار بود.

ساختن ژنراتورها و بهسازی پوشش‌های ارتباطی شرکت‌ها می تواند چاره‌ای برای این دشواری‌ها باشد و کیفیت ارتباط‌ها را به سطح بالای شبکه‌های تلفنی سنتی آمریکا برساند. می دانیم که در شبکه سنتی تلفن آمریکا 99/99 درصد ارتباط‌ها بدون هیچ گونه دشواری‌ به انجام می‌رسید . چاره کار ، سرمایه‌گذاری‌های کلان در این زمینه است و هیچ شرکتی از هراس ورشکسته شدن به آن دست نمی‌یازد .این جااست که بازار ارتباط های بی سیم از دو سو آسیب پذیر می شود:‌از سویی، رقابت تشدیدشده شرکت های بزرگ، به توانایی هایی شگرف در سطوح کلی این بازار دامن زده است و از دیگر سو، سرمایه گذاری اندک در سطوح محلی، کارآمدی بازار این فناوری را پرسش برانگیز کرده است. در برابر این آشفتگی کم و بیش فراگیر، حکومتها نیز ناتوانی خود را نشان داده‌اند. چنین است که پس از 15 سال گسترش این بازار، سازمان fedral communication هنوز نمی تواند کمینه کیفیت خدماتی را تضمین کند. همه این بازار در شرایطی بسیار شکننده قرار دارد و زمین گیر شدن آن می تواند زمین گیر شدن اقتصاد جهانی را به دنبال داشته باشد. با این همه می توانیم از خود بپرسیم که چرا در کمتر از 15 سال شمار تلفن های همراه از شماره تلفن های ثابت گذشته است. برخی می گویند که بالا بودن تقاضا، ناشی از رشد نایافتگی شبکه های ارتباطی سنتی کشورهای جنوب و کشورهای بلوک شرق پیشین است و نوسازی شبکه ها به دست بخش خصوصی در سال های 1980 پاسخی بود به نیازهایی که دوران زیادی سرکوب شده بودند. اما چرا این نیازها به سوی تلفن های همراه سرازیر شده‌اند؟ از دید ما این تقاضا ریشه در فشارهای اجتماعی دارد. نزد انسان هیچ نیازی به ارتباط پایا وجود ندارد. این صحنه گردانان اقتصادند که تصمیم می گیرند که این یا آن فناوری گسترش یابد یا نه. نیاز به این که انسان همواره در دسترس ارتباط با دیگران باشد گام نوینی از خصوصی سازی ارتباطات است که سی سال پیش روشنفکر انگلیسی، ریموند ویلیامز تحلیل کرده است. این گونه زندگی اجتماعی،‌ریشه در از بین رفتگی تولید کننده خرد و دوری جای کار از جای زندگی دارد. به گفته ویلیامز این گونه ارتباط بیشتر برآمد زورآزمایی نیروهای موثر در جامعه است تا فرجام جبری پیشرفت فنی. این پدیده نخست زندگی شهری و پس از آن زندگی حومه نشینی کشورهایی مانند آمریکا را رقم زده است.

برای این که منطقه های دورافتاده در خور زندگی کردن باشند بایستی افزون بر اتومبیل و پارکینگ، به گونه ای نو از ارتباط نیز دسترسی داشت. گسترش رادیو و تلویزیون نگاه میلیونها خانواده را بر سوی مرکزی یگانه از اطلاع رسانی و سرگرمی کشانده است. برآمد و گسترش بهره‌وری از تلفن همراه چیزی جز نتیجه دیگری از این گرایش تاریخی نیست. گرایشی که ریشه در جوامع سرمایه داری دارد. در این فضا، چشم پوشی از فناوری نو همان اندازه دشوار است که زندگی بدون تلفن. بیش از یک قرن است که این معجزه فناوری پیوند میلیونها خانواده ای را که پراکنده و دور از همدیگر در شهرهای بزرگ زندگی می کنند شدنی کرده است.

یک چنین دگرگونی ای اختراع کدهای جدید را برای آغاز کردن و پایان دادن گفتگو الزامی ساخته است. همگانی شدن این وسیله دگرگونی های ژرفی را در روابط خانه و کار زن و مرد و بین طبقات اجتماعی به دنبال داشته و خواهد داشت. تلفن همراه به ما این توانایی را می دهد که چند دقیقه از روز کاری مان را به زندگی شخصی مان بپردازیم. ولی همزمان همین تلفن به فرادستمان نیز امکان می دهد که به ما همیشه دسترسی داشته باشند. زمان گذاری آزادی ای که تلفن همراه به ما داده است بخشی از امکانی است که می تواند زندگی کارمان را به درون زندگی خصوصی مان بکشاند.

چین با 269 میلیون مشترک بزرگترین سرزمین تلفن همراه است این گسترش بهره وری از تلفن همراه همان اندازه به درآمد طبقه متوسط شهری وابسته است که به مهاجرت درونی کشور پدیده ای که ناشی از وارد شدن کشور چین به بازار جهانی است. میلیونها انسان محل تولد خود را برای یافتن کار وامی گذارند و از بیشترشان بهره کشی سختی می شود. به گفته مدیر دفتر بازرسی شرایط کار در چین در دلتای رودخانه مروارید تنها 30 درصد نیرو کار 8 ساعت به کار می پردازد.
46 درصد نیرو کار تا 14 ساعت در روز کار می کنند در آمریکا ساعت های کار از سال 1970، 20 درصد افزایش یافته است و دلیل بینایی آن پایین آمدن توانایی خرید نیروی کار است. برای زنان ورود به بازار کار چیزی از کارخانگی ای که مسئولیت همه آن بر دوششان مانده نکاهیده است. گسترش بازار موبایل در بیشتر وقتها با این انحطاط کیفیت زندگی و پس نشینی خدمات همگانی همراه بوده است. انحطاط نام برده افراد، خانواده را ناگزیر کرده است که زمان خود را میان ضرورت های کاری، خرید، نگهداری کودکان و سرپرستی خویشان سالخورده تقسیم کنند.
شهرنشینی زمینه برتر گسترش خصوصی سازی صنعت موبایل است. در نبود وسایل نقلیه همگانی با کیفیت، اتومبیل نقش بنیانی بازی می کند. در محدوده فعالیت های کاری آمریکایی ها سالانه 405 میلیون جابه جایی بیش از 75 کیلومتر را به انجام می رسانند. هشتاد درصد این جابه جایی ها با اتومبیل است. اگر افزون بر این جابه جایی کاری جابه جایی برای خرید و رفتن نزد پزشک و سرگرمی را هم به حساب بیاوریم امریکایی ها بیش از 1/1 میلیارد جابه جای انجام می‌دهندکه 87 درصد آن با اتومبیل است.پیاده‌روی فقط 9% جابه جای‌ها را دربر می گیرد. جابه جایی با وسایل نقلیه همگانی که اتوبوس مدرسه را هم شامل می شود فقط 3 % از همه جابه جایی هاست. میانگین بهره‌وری هر نفر از اتومبیل یک ساعت در روز می باشد. بیافزاییم که 40% ارتباط های انجام یافته با تلفن همراه از اتومبیل ها بوده است. این 40% ارتباط برابر 400 میلیارد دقیقه گفتگو در سال 2003 است.

شرایطی نابخردانه

اینجا نیز از تحول طبیعی نمی توان سخن گفت. نقش با اهمیت اتومبیل در زندگی روزمره این جامعه ها نیز نتیجه همان خصوصی سازی است که این جابه جایی را نشانه رفته است.امری که پس از جنگ جهانی دوم خودش را به همه تحمیل کرده است. اتومبیل نماد پیشرفت جبری نیست بلکه نماد نبود توازنی است که جوامع امروزی از آن رنج می برند. این را هم بدانیم که تندرستی همگانی نیز دستخوش این آشفتگی و نبود توازن است.
در سال 2002 تلفن های همراه در آمریکا بانی 6 % تصادف های جاده ای بوده اند. در این تصادفها 2600 نفر جان خود را از دست داده اند و 330 هزار نفر زخمی شده اند. بسیاری از کشورها و نیویورک و نیوجرسی آمریکا از بهره‌وری تلفن همراه در اتومبیل جلوگیری کرده اند. به مانند موفقیت بازار اتومبیل، موفقیت بازار تلفن همراه نشانه گرایشی است که می خواهد شرایطی را که روز به روز نابخردانه تر می شود توجیه خردورزانه کند و بتواند اندکی کنترل فردی در جامعه ای بیابد که به کژراهه می رود. فناوری ارتباط پایا که می تواند محل فرد را در همه لحظات شناسایی کند ابزاری است که توانایی آن را دارد که در خدمت نظام سرمایه داری ای مستبدتر از آنچه اکنون داریم قرار گیرد. پلیس و شرکت ها در جهت نظامی کردن این فناوری فعالند و به دنبال به وجود آوردن امکان ردگیری دائمی افراد هستند.
از چندی پیش بازاریابی این شرکتها به وسوسه ای دیرینه پر و بال می دهد. فرد می تواند با استفاده از تلفن همراه از موقعیت عادی خود در جامعه رهایی یابد. در نشریات می خوانیم که چگونه با تلفن همراه می توان موازین و کارکردهای غالب را زیر پا گذاشت اما گرایش به آزادی نیروی محرک اصلی نیاز به ارتباط پایان نمی باشد. درست است که استفاده از تکنولوژی تلفن همراه برخی از عرصه های زندگی روزمره افراد و خانواده هایشان را آسان می کند اما این امکان به تشدید نابرابری ها نیز منجر می شود. در جامعه ای که سرگرمی و کار به شیوه ای نابرابر بین طبقات اجتماعی تقسیم شده است و افزایش مدت کار به ویژه در ایالات متحده بیکاری و از بین رفتن خدمات دولتی، زندگی شهروندان را دشوارتر می سازد افراد با گرایش به ارتباط هایی مانند تلفن همراه تلاش می کنند به تنهایی مشکلات روزمره و خردکننده را حل نمایند.
بازار تلفن همراه این ابزار را در عین حال به ابزار پخش آگهی و فروش تبدیل کرده است. شرکت هایی چون ودافن در نظر دارند به زودی برای هر نفر در هر کجا که باشد پیامی ویژه بفرستند. این پیام شامل اطلاعات ترافیکی هواشناسی، اخبار و آگهی تجاری خواهد بود.
در استرالیا مشترکین شرکت تلسترا، شرکتی که دارد خصوصی می شود، می توانند با گرفتن شماره ای که روی دستگاه های پخش کوکاکولاست نوشیدنی خود را بخرند و هزینه آن را با صورت حساب آینده تلفن همراه خود بپردازند.
در اروپا، شرکتها، گروه مالی جدیدی را به نام سمپی راه انداخته اند که قرار است از تلفن همراه وسیله ای برای پرداخت و خرید در تمامی اروپا بسازد.
دو شرکت از بزرگترین شرکت های تولید و فروش موسیقی که یونیورسال و سونی باشند، از هنرمندان مطرح خود می خواهند که گزیده ای کوتاه از تولیدات خود را برای فروش و پخش روی تلفن های همراه آماده سازند. چنین است دنیایی سراسر سرگرمی و بدون مرز که ارتباط های بی سیم نویدش را به ما می دهند.

دسته ها : موبایل

اینترنت سحرآمیزترین واژه عصر ارتباطات درآستانه قرن بیست یکم است. اینترنت این بزرگراه تاریک و شاهراه اطلاعاتی دروازه ورود به عرصه ای است که آن را قلمرو« اتصال مغزها و کامپیوترها » می نامند. اینترنت رایجترین واژه عصر« حرفهای داخل گیومه است ». اصلی ترین پیام این واژه پر رمز و راز « مرگ فاصله ها و مسافتها » است.در این شاهراههای اطلاعاتی به جای انسان و خودرو اطلاعات یا در واقع بسته های اطلاعاتی با سرعت زیاد در حرکتند.این شاهراهها به تمام خانه ها ، مدارس ، کتابخانه ها و مراکز تجاری وصل خواهد شدو محیطی جهانی برای ارتباطات سریع به وجود خواهد آورد.

اصطلاح شاهراههای اطلاعاتی برای نخستین بار توسط « ال گور » معاون رییس جمهوری آمریکا بیان شد. علت این نامگذاری در واقع شباهت آن با پروژه بزرگراههای حمل ونقل سرتاسری آمریکا در چهل سال قبل بودکه به وسیله پدر همین شخص تدوین شده بودو در آن دوره تاُثیرزیادی بر اقتصاد آمریکا گذاشته بود. در حال حاضر در آمریکا اعتقاد بر این است که این شاهراهها نه تنها بسیاری از مشکلات اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و آموزشی را حل خواهد کرد بلکه آمریکا را در مقام اول و سروری کشورهای جهان قرار خواهد داد.

دغدغه های اصلی

1- آیا بزرگراههای اطلاعاتی ، ساختار دانش را تغییر می دهند؟ این پرسش به این خاطر مطرح است که وقتی دانش شفاهی در عصر گوتنبرگ به خط تبدیل شد ساختار دانش تغییر کرد. آیا در عصر انقلاب ارتباطات و دیجیتالی شدن چنین واقعی دوباره تکرار می شود؟

2- اطلاعات اکنون یک کالای گرانقیمت و فروختنی است. به طوریکه فقط ثروتمندان قادر به خرید آن هستند .آیا این عامل قدرت خرید باعث تغییر محتوای اطلاعات نخواهد شد؟ آیا فردا فقط اطلاعاتی که ویژه ثروتمندان است تولید می شود؟ بر سر اطلاعات عمومی چه خواهد آمد؟

3- فیلمهای پورنوگرافی اکنون در اینترنت موجود است. آیا آنچه در این « روسپی خانه های الکترونیک » می گذرد اطلاعات است؟ آیا جوخه های فسادی که اکنون در اینترنت به دنبال این نوع مطالب هستند، طالب دانش به شمار می آیند؟ و با توجه به تعاملی بودن این بزرگراهها ، تکلیف بچه های که وارد اینترنت می شوند چیست؟ آیا کـانون خـانواده به این ترتیب در امـان می ماند؟

4- این بزرگراهها ضربه پذیر هستند و علت اینکه دولتها اطلاعات خود را در آنها جاری نمی کنند مساله ضربه پذیری است. چه کسی باید قوانین آنرا وضع کند؟

5- مشخص شده است آمریکا با ریزپردازنده ای بنام Clipper Chip که در کامپیوترها و تلفن ها کار گذاشته شده ، تماس های مردم آمریکا را کنترل می کند. تکلیف آمریکایی ها و کسانی که بـا آنها از طریق بـزرگراهها تماس می گیرند چیست؟ و چه کسانی تبعات ایـن استراق سمع را میپذیرد؟

6- مخالفان دولتها ( چریکهای چیاپاس، انقلابیون چچن و ... ) از طریق اینترنت جنگ الکترونیک پارتیزانی به را انداخته اند. آیا دولتهایی که داعیه جریان آزاد اطلاعات را دارند، این وضع را تحمل می کنند؟.

7- بزهکاری در اینترنت ریشه دوانده است. پلیس آمریکا معترف است که بزهکاران در این بزرگراهها از پلیس جلو افتاده اند. کدام تمهیدات و کدام قوانین ، گره ماجرا را خواهد گشود؟

8- فاشیستها ، نئونازیها ، ضد سیاهان و ... خلاصه نژاد پرستان هم در کنار بزرگراههای اطلاعاتی اردو زدهاند. چه کسی جرئت عبور دارد؟

به نظر می رسد اینترنت این آخرین برگ انقلاب ارتباطات چه در 1969 که فرزند جنگ آنارشیست بود و چه حالا که چند دهه از عمرش می گذرد ، هنوز ناشناخته مانده است. اینترنت به مثابهتبلور روح انقلاب ارتباطات اگر چه از مرگ فاصله ها خبر می دهد اما هنوز با چهره ای مرموز اجازه نزدیک شدن به خود را نمی دهد . دشوار است که در عصر مرگ فاصله ها ، مجبور به فاصله گرفتن باشید.

تاریخچه اینترنت ، فرزند آنارشیست جنگ سرد

اینترنت این بزرگراه مرعوب کننده در پنتاگون ( وزارت دفاع آمریکا ) متولد شد. نام دوران کودکی اینترنت آرپانت (ARPANET) بود که در بدو تولد یعنی در سال 1969 بر آن نهاده شد. آرپانت به عنوان شالوده اصلی اینترنت بر آن بود تا خود را به شبکه های رادیویی و ماهواره ای وقت و همچنین به کامپوتر های دیگر متصل کند و کار پژوهشهای مربوط به وزارت دفاع آمریکا را با سرعت و کیفیت بهتر به انجام برساند . این پژوهشها و پروژها که در آرپانت دنبال می شد غالبا در خـدمت میلیتاریسم کـاخ سفید بود و به ایـن ترتیب آن چه امـروز بـه اینترنت انـجامیده،تـونـل محرمانه ای بوده است که محققان ، کارشناسان و آکادمیسین های آمریکا از آن عبور می کردند . در حقیقت آرپانت یا همان اینترنت جوان ، خط تماس الکترونیک و محرمانه دست اندرکاران وزارت دفاع آمریکا و پژوهشگران بوده است. آرپانت به این نیت متولد شد که به کارشناسان نظامی و کامپیوترها کمک کند تا طرحهای نظامی را به پیش ببرند و در سراسر آمریکا از تجارب و منابع یکدیگر بهره مند شوند. آن چه امروز به نام پست الکترونیک ( E-mail ) مطرح شده و یکی از خدمات رایج اینترنت محسوب می گردد، محصول همان دوران تماس کارشناسان نظامی و کامپیوتر ها در آرپانت است.باید به این گفته افزود که پیشرفتهای تکنولوژیک اینترنت عملا مدیون همان نیازهای میلیتاریستی کاخ سفید بوده است. به ویژه آنکه پیامهایی که رد و بدل می شده از جنبه امنیتی باید کاملا تجزیه و به مجاری و مقاصد مختلف ارسال می شده تا در صورتی که هر یک از مجاری ارسال پیامها ، به هر علتی مسدود می شد ویا ضربه می دید ، راههای دیگر باز مانده باشد.

اینترنت تاسال 1983 کمتر از پانصد کامپیوتر میزبان ( Host Computer) داشت و این کامپیوتر ها عمدتا در آزمایشگاههای نظامی و بخشهای کامپیوتری آمریکا قرار داشت، اما چهار سال بعد در سال 1978 اینترنت در صدها دانشگاه و آزمایشگاه پژوهشی ، صاحب 28 هزار کامپیوتر میزبان شد.که در حال حاضر این رقم به بیش از 100 میلیون رسیده است و روز به روز بر تعداد آن افزوده می شود و تخمین زده می شود که روزانه 7000 استفاده کننده دیگر نیز به این جمع افزوده شوند و تا سال 2010 تعداد مشترکین به یک میلیارد نفر می رسد.

امـا اتفاق دیـگری بـاعث شد کـه اینترنت پـوسته نظامی و دانشگاهی خود را بشکافد بروز پدیده « مولتی مدیا » (Multi Media ) یا همان رسانه چند کاره بود. استفاده از نرم افزارهای خاص به استفاده کنندگان از اینترنت امکان داد تا به طور همزمان از تصویر ، صدا و نوشتار استفاده کنند.

کاری که قبلا متصور نبود . قبلا خط از رسانه نوشاری می آمد، صدا از رسانه های شنیداری و تصویر از رسانه های دیداری . اما حال همه اینها از طریق یک سیستم قابل دریافت بود.- در واقع کاربران این شبکه که از پروتکل (http )برای ارتباط استفاده می کنند در حال گسترش روز افزون می باشد.به بیان دیگر اکنون بزرگترین سرمایه گذاریها در گسترش وب جهانی و ورود کارگزاران و کاربران اطلاعات و رسانه ها به این شبکه می باشد. این توسعه به حدی است که جنبه های دیگر اینترنت را تحت تاًثیر قـرار داده واکنون وقتی صحبت از اینترنت می شود منظور همان وب جهانی (WWW ) می باشد.- در کنار این تولیدکنندگان کامپیوترهای شخصی (PC)به این فکر افتادند تا از اینترنت بهره برداری تجاری کنند. آنها وارد میدان سیمکشی و اتصال کامپیوترها شدند و پست الکترونیک را برای شرکت و دفترهای مختلف فراهم ساختند.این کار که در حقیقت به اتصال کامپیوترهای شخصی به یکدیگر انجامید « شبکه منطقه محلی » ( LAN)نام گرفت.این شبکه به کاربران امکان می دهد تا در یک محدوده جغرافیایی خاص به تماس با یکدیگر بپردازند.

پیدایش شبکه منطقه محلی پایان کار نبود و « شبکه منطقه وسیع » (WAN) هم پا به عرصه نهاد.این شبکه به کاربران امکان می دهد تا در یک محدوده وسیع جغرافیایی، مثل دولت با دولت و یا کشوری با کشور دیگر ارتباط برقرار کنند.و به این ترتیب اینترنت پس از فتح دنیای آکادمیک به پیشروی در جهان تـجارت پـرداخت.اکنون دیـگر رشد انفجارآمیز اینترنت نه یک تب و گـرایش بی انگیزه بلکه عملا محصول یک بازار آزاد دیجیتال است.

با این همه ، اینترنت که اکنون امکان تلفن زدن، ویدئو دیدن، استفاده از انواع اطلاعات، گوش دادن به برنامه های رادیویی، انجام خرید و اجرای آموزش را از طریق یک سیم را فراهم آورده ، هنوز به بزرگراه اطلاعاتی تبدیل نشده است. عده ای بر این باورند که ابر بزرگراه اطلاعاتی واقعی نه فقط باید شبکه های کامپیوتری بلکه هر نوع ارتباط مخابراتی دیگر اعم از تلفن، بی سیم و ماهواره را هم برقرار سازد و سرعت آن نیز بسیار بالاتر از سرعت کنونی اینترنت باشد.  

سرویسهای اینترنت

میزبانها یا کارگزاران اطلاعاتی در اینترنت خدمات گوناگونی ارایه می کنند اما شاید بتوان این خدمات را بطور کلی در موارد زیر طبقه بندی کرد:

1 - پست الکترونیک(E-mail) :

این سرویس برای مبادله نامه ها و پیامها بین کاربران این شبکه می باشد.به این ترتیب که هر کاربر دارای جعبه پستی رایانه ای با آدرس و مشخصات خاص خود می باشدکه پیامها و نامهای مربوط به او در آن ذخیره می گردد.

2- کنترل رایانه از راه دور( Tel net ) :

این خدمات برای اتصال و راهبری یک رایانه از راه دور می باشد.اشخاصی مانند:سرپرستان و رؤسای شرکتها و سازمانها می توانند به این وسیله مدیریت و سرپرستی خود را از راه دور اعمال کنند.نوع دیگر استفاده از این خدمات می تواند استفاده از توان عملیاتی یک رایانه قوی برای محاسبات و پردازشهای حجیم و پیچیده اطلاعات می باشد.

3- انقال پرونده ( FTP) :

اطلاعات در شبکه های رایانه ای به صورت فایلها یا پرونده های مختلف ذخیره شده اند. برای انتقال این پرونده ها به رایانه خود احتیاج به پروتکلی به نام( FTP) می باشد که با آن می توان هر گونه پرونده را ارسال یا دریافت نمود.

4- انجمنها و گروههای مختلف :

هم اکنون در اینترنت تقریباً در تمامی موضوعات مورد علاقه بشری انجمن های شکل گرفته که از طرق این شبکه می توان در انخمنها و گروههای همفکر و دارای علایق مشترک عضو شدوبه همفکری ومبادله اطلاعات پرداخت.

5- کنفرانس از راه دور (Tel conference ) :

در این مکان این امکان وجود دارد که چند کاربر در زمان واحد و از راه دور به گفت و گو بپردازند.با این وسیله دیگر نیازی به برقراری جلسات پرخرج وهزینه وحضور فیزیکی افراد برای برقراری یک جلسه وجود ندارد.

6- شبکه خبری (Usenet) :

این سرویس به روزنامه ها و مجلاتی مربوط می شود که به طور الکترونیک قابل دسترسی اند. این شبکه آمیزه ای از گروههای خبری است که بر اساس موضوع طبقه بندی می شوند.

7- و بطور کلی بهره گیری از اینترنت در رشته های مختلف علمی ، فنی ، پزشکی ، اقتصادی ، تبلیغ کالا ، بازاریابی ، فروش کالا ، خرید ، دریافت و پرداخت وجه ، آموزش و تحقیقات ، کتابخانه ، فکس . تلفن و...

اینترنت و رسانه ها

صفت عمده رسانه های ارتباط جمعی،توده ای بودن آنهاست. باتوجه به ویژگیهای خاص ارتباط در اینترنت به نظر می رسد دوره این رسانه در حال اتمام می باشد. ویژگی خاص اینترنت تعاملی یا اینتراکتیو (Interactive ) بودن فرآیند ارتباط می باشد. بنابراین دیگر جایی برای جریان یکطرفه اطلاعات از رسانه های ارتباط جمعی باقی نمی ماند. تافلر معتقد است رسانه های همگانی (در کشورهای صنعتی) در حالی که به اوج قدرت رسیده اند بناگاه از مسند قدرت مطلق به زیر کشانده می شوند.

اگر رسانه را طبق تعریف کانال و محیط انتقال پیام بدانیم، اینترنت خود یک رسانه است. رسانه های سنتی با آمدن اینترنت از نظر کیفی دچار تغییرات شدیدی خواهند شد که در مواردی شاید شاهد پایان عمر یک رسانه باشیم.که در زیر به برخی از آنها اشاره می گردد.

کتاب

بحث کتابهای الکترونیکی مدتهاست که در علم اطلاع رسانی بحث روز می باشدبسیاری براین عقیده اند که در آینده کتاب به شکل امروزی آن وجود نخواهد داشت و کتابها به صورت اطلاعات دیجیتال ذخیره شده در کامپیوتر در خواهد آمد که در آن محیط شبکه نیز کاربر خوتهد توانست بخشی یا تمام یک کتاب را منتقل کند. در این صورت احتمالاً هر نویسنده یی خود ناشر کتاب خود خواهد بودو میتوان با وصل شدن به سرور (Server) آن نویسنده از وی آخرین نسخه کتابش را در خواست کرد . چیزی که بسیار سریع و ایده آل خواهد بود و از دردسرها و هزینه های حروف چینی ، چاپ ، توزیع ، فروش و ... خبری نخواهد بود.

مطبوعات

در آینده زمانی را که مطلبی را از یک جریده مشاهده می کنیم می توانیم متن آن را به شکل صدا گوش دهیم و تصویر آن را در صورت تمایل به صورت متحرک ببینیم. در واقع مطبوعات و جراید ضمن گردآوری اطلاعات در حوزه موضوع مربوط به خود ارتباط تنگاتنگی با بانکهای اطلاعاتی دیگر خواهند داشت.یعنی مطبوعات یک محیط چند رسانه یی (Multi Media) برای انتقال اطلاعات خواهند بود که در صورت تمایل نسخه چاپی از آن تهیه کرد و به شکل سنتی مطالعه کرد.

رادیو

ویژگی اصلی رادیو این است که فقط با یکی از حواس پنجگانه در ارتباط است و بنابراین می توان همراه با گوش دادن به آن به فعالیت دیگری نیز پرداخت.همانند رسانه های دیگر جریان یکسویه اطلاعات در این رسانه نیز از بین خواهد رفت و استفاده کننده خواهد توانست متون مربوط به موضوع دلخواه خود یا موسیقی مطلوب خود را انتخاب کرده و به آن گوش دهد. به خاطر این کارکرد و با تعریف جدیدو قابلیت انعطاف در مورد سفارشی بودن می توان گفت این رسانه یا رسانه صوتی به این زودی ها از بین نخواهد رفت.

تلویزیون

همانطور که در مورد رادیو گفته شد عصر پخش یکسویه اطلاعات به علت فعال شدن مخاطب در حال از بین رفتن می باشد .استفاده کننده خود اطلاعات دلخواه خود را از میان اطلاعات بیشمار انتخاب و دریافت خواهد کرد. در اینترنت دیگر این بیننده است که تعیین می کند چه پخش شود وحتی در زمان پخش به صورت همزمان (Online) می تواند نظر خود را اعلام کندو در نحوه پخش آن تاُثیر بگذارد.

سینما

به نظر می رسد رسانه یی که کمترین تاُثیر را از اینترنت خواهد پذیرفت سینما خواهد بود سینما بخاطر ویژگیهای خاص خود تنها رسانه ای است که مستقل خواهد ماند. گرچه تکنیکهای صدا و تصویر در حال توسعه روزافزون می باشد امابه هر موجودیت سینما و عمل سینما رفتن باقی خواهد ماند.

تاُثیرات اجتماعی اینترنت

اینترنت می تواند بر تمامی جنبه های مختلف بشری تاُثیرگذار باشدو در ایـن بین می توان به جنبه های اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و آموزشی اشاره کرد.کـه بـه اختصار به بـرخی از آنها می پردازیم

الف: اقتصاد

با انتقال کار به خانه ها که به سرعت در حال گسترش می باشد ساختار اداری سازمانها بشدت دستخوش تحول خواهد شدکه این مساُله منجر به کم شدن رفت و آمدها و کاهش مصرف انرژی و در نتیجه آن کاهش آلودگی هوا خواهد شد.

با افزایش و انعطاف در ساعات کاری قطعاً بهرهوری کار بالا خواهد رفت اما به نظر می رسد قوانین و آیین نامه های کنترل کار در خانه به راحتی تدوین شدنی نیست و مسائل زیادی در این زمینه وجود خواهد داشت . در زمینه های دیگر حذف پول فعلی و گسترش پول اعتباری الکترونیکی و گردش سریعتر و راحت تر پول، رواج نرم افزار هایی که در آن پروتکلهایی برای ثبت سفارش و انتقال اعتبار وجود دارد. تجارت را تحت تاُثیر قرار خواهد داد و سهم تجارت جهانی از این تاُثیر بیشتر خواهد بود.

ب : سیاست

بیشترین تاُثیر سیاسی اینترنت را می توان کاهش اقتدار دولتهای مستبد و توتالیتر دانست. این دولتها معمولاً از طریق محدود کردن اطلاعات حکومت می کنند. جریان آزاد اطلاعات حق حاکمیت دولتها برای مرزهای خود را تضعیف کرده و نادیده می گیرد زیرا اینترنت مرزی نمی شناسدبویژه مرزهای سیاسی به همین دلیل است که حکومتهای ایدئولوژیک و تمامیت طلب سعی در انحصار ، کنترل و محدود کردن اینترنت دارند و اصولاً هیچ علاقه ای به گسترش و توسعه آن ندارند و سرمایه گذاری خاصی را در این زمینه انجام نمی دهند .

از جنبه های دیگر تاُثیر اینترنت بر ساختار سیاسی کشور را می توان در تنوع مشارکت مردم در حکومت در آینده دید. شکی نیست که مشارکت سنتی به صورت انتخاب نمایندگان برای مدت محدود یا ساختار پارلمانی تحت تاُثیر قرار خواهد گرفت . به عنوان مثال تمام یا بخشی از مردم که به صورت تصادفی انتخاب می شوند می توانند در ساعات خاصی و از کامپیوتر شخصی خود به طور مستقیم در تصمیم گیریها و یا بخش خاصی از تصمیم گیریها به طور فعال اظهار نظر کرده و مؤثر باشند. افزایش تبادل اطلاعات و آزادی آن قطعاً باعث گسترش مردمسالاری خواهد شد.

ج : فرهنگ

واگرایی فرهنگی : بطور حتم اینترنت به خاطرتنوع وسیع کاربران ، باعث واگرایی فرهنگی خواهد شد . برخلاف نظر عده ای که معتقدند اینترنت باعث سلطه فرهنگی غرب برکل جهان خواهد شد و جهان یکدستی و یکنواختی فرهنگی و به خصوص از نوع غربی(آمریکایی) آن پیدا خواهد کرد ، به علت تنوع فرهنگی جوامع مختلف و امکان نشر آزادانه عناصر فرهنگی ، فرهنگهای منطقه ای حفظ خواهد شد. حتی سلطه زبان انگلیسی بر اینترنت نیز دلیلی برای سلطه فرهنگی نمی تواند باشد.

گسترش مسائل غیر اخلاقی : جنبه دیگر تاُثیر اینترنت بر فرهنگ اشاعه مسائل غیر اخلاقی ، تصاویر مستهجن و دیگر مطالب و اطلاعات مضر و منحرف کننده بصورت آزاد می باشد که خود اهمیت بسیاری را در غرب بویژه در بحثهای اجتماعی اینترنت به خود اختصاص داده و دولتها به طور جدی در حال تصویب قوانینی هستند که نشر هر گونه مسائل غیر اخلاقی را در اینترنت ممنوع کنند. بدیهی است که حساسیت بیشتر در این مورد مربوط به کودکان و نوجوانان می باشد که در برابر این مسائل آسیب پذیرتر می باشند،که ما در این مورد در بخش دیگری بطور مفصل صحبت خواهیم کرد.

دسته ها : دانستنیها
X